گروگان گیری ۳۱ کارگر هزاره و تشدید اختلافات فرقه ای و قومی در افغانستان و منطقه

۳۰ حمل (فروردین) ۱۳۹۴

گروگان گیری ۳۱ کارگر هزاره یا سر آغازرسمی جنگ های جدید نیابتی با تشدید اختلافات فرقه ای وقومی در افغانستان ومنطقه

هستی آتش گرفته وهزار پارۀ موروثی، باانسانیت پامال شدۀ تخدیری مجموع باشندگان سرزمینی مسما به افغانستان، محصولی از تداوم دیرینۀ انسان ستیزی وبیداد گری ها باعناوین مختلفۀ آن، درگذشته وحال این کشوراست ، که نمایشگاه عظیمی ازهمدیگرستیزی، بیدادگری، تبعیض، تعصب وغیره را با ضرورت نجات انسان بعنوان انسان واز نام انسانیت،  به نمایش میگذارد.

تاریخ این سرزمین، با وجودتمامی جعلیات وانحرافاتی که، دریک فضای جنون آمیز وهمیشه جاری  خود برتر بینی های کاذب حاکمیت طلبان، بامقاومت جبری حق طلبان وآزادیخواهان، جبراً بدان اعمال گردیده، خود مدرسۀ بزرگ وآموزندۀ است از تلاش دادخواهانۀ انسانیت مظلوم در برابر بیداد گری های  بی وقفۀ ستمگران در سرتاسر این کشورکه، تاهمین اکنون هم به شیوه های متفاوتی در عرصۀ نبرد بی انتهای ظالم ومظلوم ، ستمگر وستمکش پابر جاست.

  عجیبترین درس این مدرسه ، همانا نقش های وارونۀ عده ای ازمدعیان مبارزۀ راه آزادی وعدالت است که، با استفادۀ افزاری از مظلومیت وبیچارگی انسان این سرزمین وارد میدان سیاست وفرهنگ گردیده، واکثراًخود به اسارت گران بی رحم وتوجیه کنندگان این مناسبات غیر انسانی در جامعه مبدل، وتوده های مظلوم دوران خودرا مجبور به تحسین ستمگران ماقبل خویش نموده اند.

    ناتوانیهای علمی وعملی سیاست پیشگان، در رابطه با توضیح وتعریف حقایق عینی جامعه، واسارت خود خواستۀ ایشان در چنگال دیو منحوس تمامیت طلبی ها بر مبانی قوم، قبیله، نژاد، زبان، منطقه، حزب، گروه، دین،تفکر، آیدآلوژی ومفکوره های وارداتی، آن تراژیدی بزرگ زندگی دیروز، امروز وفردای مردم ماست که، علاج قطعی آن بمعنی علاج حتمی بخش بزرگی از دردها ورنج های مزمن وکشندۀ باشندگان این کشور، با شناخت پدیدۀ وحدت بر مبنای کثرت خواهد شد.

اساسی ترین عامل موجودیت روبه رشد تعصب ، تبعیض، تحجر، قشریت، گذشته پرستی، نژادپرستی، قوم پرستی، منطقه پرستی، زبان پرستی وغیره درجامعۀ ما همین موجودیت وفعال بودن بی وقفه ودورازعقلانیت کارخانه های تحمیق ، تخدیر وبرده سازی توده ها توسط فرهنگیان، روحانیون وسیاستمداران با استفادۀ افزاری ازدین، عقیده، قومیت، قبیله، نژاد، زبان ، آیدآلوژی، حزب ومفاخر خود ساختۀ استحماری ازتاریخ وگذشته است که، با نیروی تحمیق وتخدیرهزاران باروحشتناکتر ازهروئین، افیون ودیگر مواد مخدر، در جامعه عمل نموده وتوده هارا از رجوع به خویشتن شناسی ودریافت  شعور اجتماعی در پیوند با واقعییت های انسانی وعینی باز داری مینماید.

   قتل وحشیانۀ فرخنده وگروگانگیری 31 هموطن هزارۀ ما یکجا با صد ها فاجعۀ دیگری که همه روزه در سرتاسر کشور از ننگرهار وخوست تا بدخشان  وقندوز، ازفاریاب وهرات تا غزنی وهلمند  اتفاق میافتد همه وهمه محصول همین برده سازی فکری در داخل با مداخلات بی وقفه از خارج است که، جامعۀ مارا از رسیدن به ساحل نجات به شدت بازداری مینماید.

روز های یکشنبه ششم اپریل وشنبه یازدهم اپریل ، روز های بی تابی  واشکریزی جمع عظیمی از افغانستانی های مقیم دنمارک در سوگ شهادت مظلومانۀ فرخنده  واسارت سی ویک انسان هزاره از جانب پاسداران ظلمت واسارت در میهن عزیز ایشان افغانستان بود.

روز یکشنبه ششم اپریل ، روز عزاداری واعتراض بر قتل فجیع فرخندۀ شهید در میدان شهر داری کپنهاگن، و روز شنبه یازدهم اپریل، روز راه پیمایی وتجمع هموطنان ما، درمقابل پارلمان دنمارک یکجا با جمع انبوهی از نمایندگان احزاب وکانون های فرهنگی دنمارک ، با پیام همدردی وهمبستگی با 31هموطن هزارۀ ما بودکه، در مسیر راه هرات – کابل اسیر طالبان محلی وهمکاران خارجی ایشان گردیده اند.

درین راهپیمایی اعتراضی فرصت یک صحبت کوتاه ، در رابطه با علل وعوامل اساسی وقوع اینگونه فجایع، بمن هم داده شد که،  فشردۀ سخنرانی خودرا ذیلاً تدوین وحضور شما دوستان  تقدیم میدارم:

 من بعداز ادای احترام به حاضرین سخنان خویش را روی این چند نقطۀ اساسی متمرکز ساختم که فشردۀ آن ذیلاً خدمت شما تقدیم میگردد:

الف – مرور کوتاهی برعلل وعوامل اینگونه حوادث.

ب- ارزیابی مختصر این حوادث بعنوان بخشی از یک توطئۀ بحران در منطقه وجهان

ج- عوامل وزمینه های اصلی ایجاد و پذیرش اجتماعی بحران در جامعه

د- ریشه های سنتی وتاریخی این فاجعه.

ه- اهداف وبرنامه های این مرحلۀ جنگ وبحران

و- تعویض هدفمند طالب با داعش وانتقال جغرافیای جنگ از جنوب به شمال

ز- چه باید کرد ؟

 

مادرینجا گردهم آمدیم تاهمبستگی انسانی  وحمایت همه جانبۀ خودرا، ازرها سازی هر چه زود تر وبا عافیت  31 کارگر تهیدست وزجر کشیدۀ هزاره ابراز واین عمل غیر انسانی  راتقبیح نماییم .

 حضور این جمع بزرگ را با این ترکیب وتنوع گسترده از پناهندگان افغانستانی که ما عملاً شاهد حضورنمایندگان تمامی اقوام وملیتهای سرزمین خویشتنیم، بفال نیک آگاهی وهمبستگی آگاهانۀ مردم خود گرفته،قلباً آرزو دارم که این همبستگی در یک روال هدفمند  وانسانی تا بی نهایت تاریخ تمدید ومنجربه به گامگذاری های بزرگ درراستای اعمار یک جامعۀ فارغ از نابرابری وبیداد ، تبعیض وتعصب، خود برتر بینی وتمامیت خواهی در سرزمین ماشود.

 امروز از اسارت 31 هموطن هزارۀ خود حرف میزنیم  واین عمل رابعنوان یک عمل دغیر انسانی وغیر اسلامی محکوم میکنیم.

هرچندی که وقوع اینگونه برخورد های وحشیانه وغیر انسانی برخاسته از نفرت، کینه وتعصب کور نژادی مذهبی ، قبیلوی منطقوی وغیره، در سرزمین کثیرالملیة افغانستان تازگی ندارد، وتاریخ این سرزمین هزاران نمونۀ وحشتناک ودور از تصورچنین فجایع رادر سینۀ خود ثبت ونهان دارد.

   اما زمان ومکان وقوع این فاجعه، با درنظرداشت اوضاع سیاسی وامنیتی حساس ونا مناسب کشور، بامسألۀ روبه رشد شکل گیری توطئۀ بحرانها در بخشهایی از جهان ، خصوصاً  کشور های اسلامی، ما وقوع این فاجعه را با حوادث مرتبط با آن در نقاط مختلف کشور، حامل پیام های شوم وناخوشآیندی میدانیم که ، بیشترینه از طرح وتطبیق مانور گونۀ این توطئۀ خائینانه،  درمطابقت با خواست ونیازحاکمیت قبیلوی فاشیستی موجود در صحنۀ سیاسی مملکت از داخل وکشور های حامی جنگ وتروریسم در سطح جهان ومنطقه  هوشدار میدهدکه، مردم افغانستان بعنوان یکی ازاولین قربانی های اینگونه توطئه های بحران وجنگ های نیابتی، طی بیشتر ازچهار دهۀ متوالی طعم تلخ این فاجعه را بگونه های مختلفی تجربه نموده، وهنوز هم درباتلاق پروژه های استراتیژیکی وتکتیکی بحران های توطئه از داخل وخارج  دست وپا میزنند.

اما ماهیت این مرحلۀ توطئۀ بحران در سرزمین ما، در پلان وپروژۀ مرتبۀ حامیان وآفریدگاران جنگ وترور یسم در جهان ومنطقه،بمراتب وحشتناکتر وسبعانه تراز قبل میباشد.

درین مرحله ما شاهد شکل گیری پروژه های جدید بحران ، با هدف انتقال جغرافیای جنگ ازجنوب وشرق به شمال وغرب،  ومناطق امن مرکزی کشور، با استفاده از تفاوت های قومی، قبیلوی، نژادی ومذهبی مردم خویش بوده، تکرار فاجعۀ عراق، سوریه، یمن و لبنان را، با شکل گیری جنگهای فرقوی ونیابتی شیعه وسنی ، براساس پروژه خاور میانۀ بزرگ امریکا ، ودخالت مستقیم عربستان سعودی ، امارات، پاکستان، تورکیه ازیک طرف وایران  با متحدین آن از جانب دیگرخواهیم بود که، روی تأمین زمینه های عملی آن از مدتها قبل کار صورت گرفته است.

  البته موجودیت عینی وتاریخی روح وروان تمامیت طلبی وانحصار گری در حلقات سیاسی ، دینی وفرهنگی قبایل حاکم، خود بزرگترین عامل وحامی این فاجعه در افغانستان است که، ما هزاران نمونۀ ماضی وحال این پدیدۀ شوم را میتوانیم عملاً مورد  مطالعه قراردهیم که درینجا از آن بادر نظر داشت ضیقی وقت صرفنطر میگردد.

 

اما محتوا ومضمون این گروگانگیری وحملات اخیر مرتبط با آن در غور، بلخاب ، میدان ووردک ، ارزگان وغیره مناطق که، مستقیماهموطنان هزارۀ مارا هدف قرار داده ومیدهد، پیام آور یک توطئۀ وحشتناک ، خلق جنگ های جدید نیابتی، با دامن زدن به تنش های تباری ومذهبی در سرتاسر کشور است که ، مانمونۀ زندۀ آنرا بافجایع برخواسته از آن در یمن، سوریه وعراق شاهد هستیم .

درینجا انتخاب خلق هزاره از جمع دیگر اقوام وملیت های ساکن کشوربعنوان نمایندۀ تشیع ، باداشتن خصیصه های نژادی وملی مختص بخود( درحالیکه هزاره یک ملیت است نه یک مذهب، که در ترکیب آن چندین گروه مذهبی دیگر منجمله اهل تسنن وجود بارز دارند) کاملاً یک امر آگاهانه وپلان شده است که هدف  عمدۀ آنرا، انقطاب مذهبی نژادی جامعه وشعله ور سازی دور جدیدی از جنگ های نیابتی با مداخلۀ ایران وسعودی تشکیل میدهد.

اهداف اساسی این توطئه:

 1-    الف- مشتعل ساختن درگیری های قومی، مذهبی ونژادی

2- ممانعت از پروسۀ دولت سازی بر پایۀ اشتراک منافع مجموع باشندگان افغانستان

3- سبوتاژ پروسۀ تعدیل واصلاخ قانون اساسی، قانون انتخابات ، با دامن زدن بر بحران ها

 4-  فراهم سازی زمینه های باز پس گیری بعضی امتیازات سیاسی ودولتی به نفع تمامیت خواهان که، طی سالیان اخیرجبراً به نمایندگان اقوام وملیت های محکوم کشورانتقال یافته است.

 5- تدارک شرایط مناسب برای انتقال جغرافیای جنگ از جنوب به شمال ومناطق غربی کشوربا ناامن سازی ساحات مرکزی.

6- تفویض مواضع طالبان که عمدتا دارای عقاید قبیلوی مذهبی میباشند، به داعش با مشخصات فرا ملیتی دینی ، برمحور تسنن وهابی- سلفی، در ضدیت با تشیع فرامیلیتی ولایت فقیهه.

7- فراهم سازی زمینه های عملی مشارکت طالبان در دولت که سیاستمداران وفرهنگیان قبایلی کشور سخت بدان دلبستگی دارند.

8- متوقف ساختن وضربه زدن به پروسۀ مدرنیزاسیون وموکراتیزه نمودن حیات جامعه.

 9- کشانیدن روند تعدیل واصلاح  قانون اساسی کشور به نفع طالبانی ساختن قوانین وامحای  مفاد دموکراتیک آن .

10- مبدل سازی افغانستان بیک مرکز تولید وصدور تروریسم وبنیاد گرایی در منطقه .

11- تعمیم یک دور جدید جنگ های نیابتی وفرسایشی با دست اندر کاری سلفی ها ووهابی های سعودی از یک طرف  ونظام ولایت فقیه ایران از جانب دیگر در افغانستان ومنطقه .

12- تأمین منافع تکتیکی واستراتیژیک غرب وامریکا در مطابقت با سیاست خاور میانۀ بزرگ امریکا ولیبرالیسم نوین ، درآسیای میانه وقارۀ آسیا، همزمان با افریقا وامریکای لاتین .

 در نهایت جهان شاهد این حقیقت است که، امریکا وناتو با استفادۀ افزاری از نام دموکراسی، حقوق بشر، آزادی بیان، حقوق وآزادیهای زنان وغیره مصروف پیاده سازی دور جدیدی از استعمار بر جهان بوده ، اشتعال جنگهای نیابتی با محتوای فرقوی مذهبی، قومی قبیلوی، نژادی وغیره یکی از عمده ترین افزار تعمیل این هدف در جهان امروز است.

در قرن بیست ویکم تاریخ ، ازجانب کشورهای سیطره جو ی سرمایداری بمب های دموکراسی، حقوق بشر، حقوق وآزادی زنان، بازار آزاد، آزادی بیان،مطبوعات آزاد وغیره به عنوان سلاح های به مراتب مخربتر وخطر ناکتر از بمب های اتم ودیگر سلاح های تخریب جمعی مورد بهره برداری قرار میگیرد که ، ثمرۀ آن آتش جنگی است که بخش بزرگی از کرۀ خاکی مارا به شمول میهن عزیز ما از مدتها بدینسو فراگرفته است.

پس هموطنان رنجدیدۀ ما در سرتا سر کشور، بدون در نظرداشت قوم وقبیله، تبار ونژاد، عقیده ومذهب ، زبان وفرهنگ آگاه باشند که،غایۀ شوم این توطئه به بحران کشیدن بیشتر از پیش پروسۀ همزیستی اقوام وملیت های باهم برادر افغانستان وزمینه سازی برای استقرار نیرو های وحشی وخونخواروهابی،سلفی تحت نام داعش، با عمل کردباالمثل سپاه وبسیج ایران با استفاده افزاری از تشیع وتسنن درین کشوراست که،  داعش از مدتها قبل با اعلان ایالت خراسان در محدودۀ جغرافیاوی افغانستان وبخشی از کشور های همجوار روی تحقق این پلا ن وپروژه مصروف کار بوده وایران هم هیچگاهی دوست بی مدعا با مردم افغانستان نبوده ونیست.

بازی های مرموز رئیس جمهور غنی در رابطه با مسایل حاد وروزمرۀ افغانستان، تعلل وسنگ اندازی در پروسۀ اصلاحات قانون وکمیسیونهای مستقل انتخاباتی، عقد پیمان های جدید منطقوی با پاکستان وعربستان، رها سازی اسرای طالب وعذر خواهی از طالبان وحلقات تروریستی، وبی تفاوتی های عمدی آن در قبال کشتار وفعالیتهای تروریستی روز مرۀ طالبان درسرتاسرکشور، وتلاش در جهت برائت دادن طالبان در قبال این فجایع، با نسبت دادن آن به نیروهای خارجی، برخورد تکتیکی وروزمرۀ او ومسئولین امنیتی دولتش در قبال فاجعۀ گروگانگیری هزاره ها وجنگ های بدخشان وفاریاب بخودی خود باز گو کنندۀ حقایق پشت پرده در رابطه با پلان های شوم بعدی در آینده های نه چندان دور میباشد.

که مسلماً دست کشور های همسایه ووهابیت سعودی با متحدین بزرگ وجهانی ایشان درین قضیه دخیل است

تلاشهای مذبوحانۀ  مقامات امنیتی ودولتی افغانستان در رابطه با منحرف ساختن ذهنیت عامۀ مردم در رابطه با هویت عاملین این گروگانگیری ، با ارتباط دادن این فاجعه به طالبان ازبیکستان وخارجی ، سخت مفتضح ورقت آور است.

زیرا مشخصات محل ومنطقه با خصوصیات باشندگان آن بر هیچکسی پوشیده نیست، وهیچ طالب ازبیکستانی ویا چیچینی در صورت نداشتن حمایت محلی وکسب همکاری باشندگان بومی قادر به انجام چنین کاری نیست ونخواهدبود!

حقیقت روشن است وطالبان وحشی باوجود تمایل بی حد ومرزی که، دولت مردان قبیله سالار افغانستان ، در شریک سازی طالب ها، واستفادۀ افزاری از وجود این آدمکشان بی رحم در جهت سنگین ساختن پلۀ ترازو به نفع حاکمیت تمامیت طلبانۀ قبیلوی خویش ابراز میدارند، این جنایتکاران مزدور وتیکه داران تولید وقاچاق مواد مخدر، که در مکتب های قبیله پرستی وبیگانه پرستی آموزش دیده، وبه نان خوردن ازمیلۀ تفنگ ونوکری اجانب عادت کرده اند، به هیچ وجهه آمادۀ عدول از مواضع  فاشیستی مافیایی خود نبوده ، با استفادۀ عملی از باورهای انحرافی برادران نژادی قبیلوی خود در دولت، سرنوشت مردم افغانستان را در کل ببازی گرفته، تا زمان تحقق پلان وپروژ ه های خود واربابان خویش هیچگاهی دست از جنگ وکشتار مردم بیگناه نخواهند کشید.

 اگر تا امروززیر نام مجاهد وطالب به ترور وکشتار هموطنان ما عمل مینمودند، بعداز این تحت نام داعش وخلافت اسلامی وارد این عرصه گردیده، به فاجعۀ ترور وتداوم بد امن سازی  کشور ما تداوم خواهند بخشید.

 البته مهره های سوختۀ طالبان وارد حوزۀ کار دولتی گردیده، یکجا با دیگر برادران خونی ومکتبی خویش همچون یونها، خرم ها ، زاخیل وال ها وغیره که همیشه درمراکز تصمیم گیری دولت حضور فعال داشتند، کار های خانگی عقب افتادۀ خود را، در تعدیل قانون اساسی ودیگر قوانین کشور اعمال خواهند نمود.

پس برمردم افغانستان است که همه باهم، درهر جایی که قرار دارند، در جهت دفع این فاجعه ، با افشای دسایس پشت پرده قد علم نموده، بر دولت، مسئولین امنیتی، ونیرو های بین المللی  مستقر در افغانستان ، با بر پا نموده اعتراضات دوامدار خود فشار وارد نمایند که، از پیشرفت این پرو ژۀ خونین جلوگیری ، وبه آزادی کارگران مظلوم هزاره از چنگ آن پاسداران ظلمت وتباهی انسان وانسانیت مساعی عملی ودور از ریا کاری ها صورت گرفته، از تبدیل شدن این شیوۀ گروگانگیری ، به افزار امتیاز گیری، از جانب حلقات تروریستی برای همیش نقطۀ پایان گذاشته شود.

 ما یقین کامل داریم که درصورت انکشاف وخنثی نه شدن این پدیدۀ شوم، مفهوم باارزش هموطنی در بین جمعیت چندین ملیتی کشور بکلی مخدوش وسوء اعتماد در روابط باهمی تمامی اقوام وملیت های ساکن این کشور رخنه خواهد نمود، که بکلی یک امرفاجعه بار است!!!!!

بگذارید درین سرزمین، تمامی اقوام وملیت های ساکن درآن، دریک فضای اخوت وبرادری، با حفظ هویت ها، فرهنگ ها وافتخارات انسانی خویش، همه باهم فرهنگ همزیستی انسان مدارانه را از آن خود ساخته، مفاهیم منحوس قوم برتر، قبیلۀ برتر، نژاد برتر، خون برتر، زبان برتر، فرهنگ برتروغیره را، بعنوان سرمنشأ اساسی قدرت طلبی، تمامیت خواهی، استثمار، استعمار، بیعدالتی وغیره اختلافات قومی، قبیلوی، مذهبی، نژادی، لسانی، فرهنگی، منطقوی ا ز قاموس زندگی باشندگان جفا دیده ومظلوم  میهن خویش، برای همیش پاک، وبرادری همگانی را در میزان برابری حقوق وهمه مزایای زندگی برای تمامی هم میهنان خویش پذیرا شویم.

خوش باشد آن روزکه هریک در سفرۀ خویش از حاصل دسترنج خویش ، خود وفرزندان خودرا تغذیه، ومیهن مشترک را در اتحاد وباهمی، بدور از از همه انواع بیداگریها ونابرابری ها آباد وپاسداری نماییم.

وهمه باهم فریاد کشیم که اگر هزاره بودن جرم است ، پس ماهمه هزاره ایم.

اگر تعلق داشتن به هر یک از اقوام وملیت های شرافتمند این سرزمین که، با دید برتری جویی وامتیاز طلبیها ،توأم باشد وتخم تبعیض وبیعدالتی را بار آور سازد از آن بیزاریم ومنفور، وآنرانمادی از فاشیسم وراسیسم بحساب میآوریم. ولی انسانیت را بعنوان هویت ازلی وابدی خود در نظام آفرینش پاس میداریم وهویت های جداگانۀ هر کتلۀ انسانی را، بحیث حق طبیعی وانسانی ایشان عملاً احترام میگذاریم.

وامید وار آنیم که هر هموطن ما آنچه را که بعنوان حق وامتیاز برای قوم وقبیلۀ خود خواهان است، از دیگر هموطنانش دریغ ندارد، وآنچه را که ، نبود وسلب آنرا، جفا وستم بر حق وحقوق انسانی خود وملیت  خویش محاسبه میدارد، با همگان  وتمامی هموطنان خویش اینچنین داوری ومحاسبه بدارد.

تا ما همه بتوانیم بادرک دقیق وانسانی از مفهوم روابط هموطنی، مفاهیم زشت ظالم بودن ومظلوم بودن را از قاموس زندگی همگان پاکسازی، وهمزیستی انسانی وشرافتمندانه را ، دریک فضای قانون مدارانه وعدالت پرورانه نصیب همگان سازیم.

هزاره، ازبیک، تورکمن، بلوچ، نورستانی، پشه ای، قرغیز، قزاق، بیات، قزلباش، تاتار، ایماق، واخی ، هندو، سیکهه ، روشانی،عرب،  چچگر، تاجیک، پشتون وهر آن گروه انسانی دیگری که ساکن این خطه اند، همانند تمامی ابنای بشر، همه انسان ودارندۀ هویت جمعی انسانیت که با نام ونسب وهویت های جداگانۀ قومی وفرهنگی آنها تکمیل میگردد.

پس بیایید درپهنای این سرزمین با تکیه بر آگاهی وخرد، ازتجارب خونینی که از تاریخ خونبار میهن خویش آموخته ایم، عبرت اندوزیم، و نگذاریم که، تفرقه وتبعیض ، برتری جویی وتمامیت طلبی ، مانع از تحقق صلح وبرادری دربین باشندگان چندین ملیتی کشور ما با برخورداری از عدالت وبرابری گردد.

بگونۀ حتم همبستگی صادقانه وبی ریای سرتاسری ما راه بازگشت سالم برادران اسیر هزارۀ ماراهموار، وراه های مردود تفرقه وتبعیض را در پهنای میهن مشترک وخانۀ مشترک همه ای باشندگان این سرزمین مسدود میگرداند، ومسیر بیداد وبی عدالتی را در برابر تمامی هموطنان ما مسدود میسازد.

به شرط آنکه به حق وعدالت با عقل وخرد از صمیم قلب باور وایمان داشته باشیم واز بی عدالتی وزور گویی ها در کلیه اشکال آن آگاهانه وخردمندانه دوری جوییم.

مفهوم واقعی عدالت این نیست که ، ما به زورگویی وامتیاز طلبی های نامحدود وغیر انسانی  بخشی از باشندگان این سرزمین با عناوین منحط اقلیت واکثریت، بومی وبیگانه، آریایی وغیر آریایی، سنی وشیعه ، دارندۀ این زبان وآن زبان وغیره اراجیف تمکین نموده، ودر رابطه با دستیابی به حقوق برابر شهروندی وحفظ هویت های تاریخی وانسانی خویش،  سیطرۀ استعماری حاکمیت طلبان وتمایت خواهان را پذیرفته ودر سرزمین آبایی خود گرفتاراسارت سیاسی ، اقتصادی وفرهنگی هموطنان حاکمیت طلب خود شویم.

 آیا ذلتی بد تر ازاین در جهان وجود دارد که، تو در خانۀ آبایی خویش از حقوق همزیستی وهمخانه بودن در خانۀ مشترک محروم ، ودررابطه با حقوق طبیعی وانسانی ات، مظلومیت را بعنوان شرط حیات وتقدیر شوم دایما پذیرا باشی!!!!

  هدف دشمنان مردم افغانستان در مجموع، جاری ودایمی نگهداشتن امر ستمگری مستمروبی عدالتی های مزمن بعنوان سر منشأ اصلی نفاق وپراگندگی، تبعیض وتعصب تا لایتناهی تاریخ است، تا آن بیداد گران بی مروت همیشه بتوانند از آب گل آلود روابط نا متعادل هم میهنان ما، ماهی گرفته ، مردم مظلوم این خطه را، اجباراً از رسیدن به یک زندگی آبرومند با تأمین مناسبات عادلانۀ انسانی مانع شوند.

 توطئۀ گروگان گیری برادران هزاره در ارزگان، کشتار جمعی سربازان در بدخشان، کشتار وحشیانه مردم توسط عاملین ترور وجنایت در خوست، حمله به ریاست سارنوالی در مزار، جابجا سازی کتلوی تروریست ها در فاریاب، کشتار خانواده های بیگناه در لوگر وغزنی، انفجارات اخیر ننگرهار وغیره نقاط این کشور، تماماً مرتبط است با توطئۀ ایجاد وتداوم بحران در کشور ومحروم سازی مردم از رسیدن به صلح وسعادت واقعی!

 آنانیکه نان ونمک اجانب را در بهای جان، مال وناموس هموطنان بی دفاع خود برخویشتن پذیرفتنی میسازند، ومیلۀ تفنگ رابا سیطرۀ اجانب وسیلۀ دستیابی به ، جاه، مال ومقام قرارداده اند کثیف ترین ونامرد ترین موجودات عالم اند که، احساس انسان بودن در وجود ایشان با غریزۀ منفعت وثروت تعویض گردیده است.

با آگاهی وخرد ، این حیوانات دوپا وبی عاطفه را از جامعه برون رانید، وفضای همزیستی انسان مدارانه را، با یک همبستگی واقعی وانسانی ، در سرتاسر کشور، فارغ از سایه وحضور این جانیان برای خود فراهم سازید.

به امید فرارسی آن لحظات مسیحایی در حیات باشندگان این سرزمین.

ما چشم براه رهایی 31هم میهن اسیر خودیم ، واز هر قوم وتباری که باشند برادر وهم میهن مااند.

ما همه انسانیم ودر انسانیت باهم برادریم.

مادامیکه این حقیقت را درک واز آن خود نسازیم ما همه اسیریم وبردۀ جهالت خود خواسته!!!







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



توردیقل میمنگی