خلوت انس
۲۶ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹۴
بیا! نسیم نوازشگر دلانگیزم
که با سیاهی شب تا سحر گلاویزم
تموز میرسد اما منِ ندیده بهار
ز ناامیدترین فصلهای پاییزم
مرا مجال تخیل به سوی دیگر نیست
ز عکس روی تو بر نقطهنقطهٔ میزم
گهی به شور سماع تو نای زرکوبم
گهی به خلوت انس تو شمس تبریزم
به حیرتم که اگر نشنوم صدای تو را
ز جای خود به قیامت چگونه بر خیزم
مگو که بر مژههایم چرا شدی تسلیم
چگونه یکتنه با لشکری در آویزم؟
چُنان که تیغ خیال تو قتل عامم کرد
نکرد؛ لشکر تیمور لنگ و چنگیزم
فقیه گرچه کند متهم به شرک؛ مرا
ولی ز سجده بر آن ابروان نپرهیزم
از این قفس که درش را گشوده آغوشت
مگر من احمق و دیوانهام که بگریزم!
هزار بار خدا جان دهد مرا تا جان
هزار بار دگر پیش مقدمت ریزم
--------------------------------------
دوشنبه 21 اردیبهشتماه (برج ثور) نود و چهار
کوپنهاگن
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته