عُقده و کین

۳۱ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۵

گر عُـقدۀ بشـر بـه حسادت دوا شود

صد عُـقده و تضاد دگـر نیز وا شود

در انتـقـام و کـیـنـه نـیابی رهـایشـی

بغـض کفـیده آتـش خشم و وغا شود

از فـرط کینه قـوم بـرآرد دمار قـوم

این قصه از یهود وعرب بارها شود

رحـم و حیا نبوده مگـر در دل یـزید

آن گونه قتل وکینه که درکربلا شود

ازبهر حب قدرت و مال و منال نیز

قتل پـدر بـه دسـت پسـر برملا شود

با انتقـام و کـیـنـه و جنگ بـرادران

چـشم بـرادر از عـقب سر جدا شود

بـا کـیـنـه و تعـصـب آل سـعـود باز

بـار دیگــر مقـاتــله در نـیـنـوا شود

جشن وسرور و زمزمۀ دلنواز ساز

ازفرط جهل وعقده وکین نارواشود

بـا کـین طالـبی و ز افـراط داعـشی

رسم نشاط و خنده برافتد، عزا شود

با کـیـنـه و تعـصـب و افکار طالبی

فـرخنده زنده زنده در آتـش فنا شود

گرآتش تجاوزو افراط سوخت شرق

جسـم لطیـف غـرب بـدان مبتلا شود

ما گر فقیرو دربدر و زار گشته ایم

روزی همیـن بلا بـه سـرِ اغنیا شود

ظلم و سـتم ز حـد اگـر بگـذرد یقین

توفـان در طبیعـت و قهـر خـدا شود

درشهرِعشقِ زنده دلان با صفای دل

بیگانه چـون رفیق بـه هـم آشـنا شود







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان