مهاجرت یا نظام تحمیلی و متمدنانه بردگی در دنیای معاصر

۲۹ سنبله (شهریور) ۱۳۹۵

متن سخنرانی: توردیقل میمنگی در کنفرانس سالانۀ فدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان یا فارو در اروپا

هفدهم ماه سپتامبر- شهر گوتبرگ یا ایتابوری سویدن

 

رئوس مطالب یا موضوعات اساسی مورد بحث ما:

 - مروری بر عوامل بستر ساز مهاجرتها در جهان.

 - جنگ، فقر ،فساد وبدامنی انگیزه های زمانی ومکانی مهاجرت

 - جهان گستری یا استعمار نوین بمثابۀ آخرین ووحشتناکترین شیوۀ جهان خواری

- استخدام کلیه منابع مادی ومعنوی جهان در خدمت جنگ

 - قرن بیست ویکم قرن بلوغ وحشیانه ونهادینه شدۀ نوین جنگ ها

 - بحران مهاجرت بخش جدایی ناپذیر جنگها

  - ابداعات جدید عاملین جنگ در لابراتوار های جهانخوران(مجاهد، طالب، القاعده، داعش، بوکوحرام) وغیره

 - مهاجرت بمثابۀ یک سلاح دوتیغه( تهی سازی کشور ها مبدأاز نیروهای دفاعی وکاری وخلق مهاجر هراسی درکشور مورد هدف مهاجرین یا غرب)

 - استفاده های سیاسی از بحران مهاجرت(در انتخاباتهای اروپا وامریکا)

 - مهاجر هراسی بمثابۀ یک سلاح عوامفریبانۀ سیاسی، سیاستمداران غربی واروپایی.

 - مروری مختصری هم به تبعات مهاجرتها

  -چگونه میتوان بحران مهاجرت را مهار نمود

...............................................................................................................................

 زمان اختصاصی سخنرانی: 20 الی 30 دقیقه.

با قابلیت تغیر نظر به بودجۀ زمان کنفرانس

 جهان در هیچ دوری از تاریخ خالی از پدیدۀ مهاجرت نبوده وامر مهاجرت بعنوان یک ضرورت تکاملی ودفاعی حیات انسانها به گونه های مختلف خودهمیشه در جهان جاری بوده وخواهد بود. چه بسا که شکل گیری بزرگترین تمدن هادر تاریخ بشررا هیچگاهی جدا از امر مهاجرت وبهم پیوستنهای ارگانیگ وسیستماتیک تجربه ودانش بشراز این طریق نمیتوان بمطالعه گرفت.

 با قاطعییت میتوان اذعان داشت که ، هیچ کشوری در هیچ نقطۀ عالم وجود ندارد که رد پای مهاجرتها درشکل گیری مبانی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی  آنها محسوس نباشد.

 چنانچه گروهی از محققین باستانشناسی وتاریخ سکندناوی از جمله باستان شناس معروف دنمارک Søren Nancke Kroghعمیقاً معتقد بدان اند که ، اجداد اولیۀ ایشان چندین هزار سال پیش از امروزاز باختر ومناطق شمال افغانستان امروزی به سواری اسپ ، از مسیر راه ابریشم ، به این مناطق سرازیر ومتعلق به اقوام سکایی است که خاستگاه تاریخی ایشان شمال شرق دریای آمو یا منطقۀ تورکستان چینی(سینکیانگ)امروزمیباشد.

بطور خلاصه مهاجرت کاملا یک امر ونیاز بشری است که با پیدایش بشر پا به عرصۀ وجود گذاشته وتا زمانی هم که بشر درین کرۀ خاکی امرار حیات مینماید ادامه خواهد داشت.

مهاجرتهای بزرگ وتاریخی اروپایی ها در قرون نوزده وبیست به امریکا، آسترالیا ودیگر مناطق جهان با تأثیر پذیری از عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی وغیره ، اعراب فلسطینی، یهودی ها ی اسرائیل، مردم هندوچین، امریکای لاتین وطی سالیان اخیر هم مردم افغانستان، عراق، لیبیا، سوریه، لبنان، ، سومالی، اریتریا، سودان ، یمن ، نایجریا یمن وغیره نمونه های اندکی از این پدیده بشمار میرودکه بشریت شاهد آن است.

  فاجعۀ اصلی در دنیا مهاجرت نه بلکه استفادۀ افزاری از مهاجرت در جهت نیل به تحقق پروژه های بزرگ سلطه بر جهان درپروژۀ جهانگستری یا گلو بالیسم نظام سرمایداری معاصر است، که سرتاسرجهان را با تحمیل سازمانیافته ترین جبرمهاجرتها بگونه های مختلف وبا استفادۀ افزاری از تمامی دست آورد های تمدنی بشردر اسارت خود گرفته است.

جهان امروزی در شرایطی قرار دارد که بد ترین ووحشیانه ترین عوامل استحالۀ ارزشها ومحو مناسبات انسانی در سرتاسر آن بیداد میکند، وانسان با تمامی داشته ها ونیازهای مادی ومعنوی خویش،  بمثابۀ رزیلانه ترین افزار بازی های قدرت وسلطه بر جهان ، از جانب عوامل مرموز وملموس بازار جهانخواری مورد بهره برداری همه روزه وبی انتها قرار میگیرد.

هیچ چیزدر هیچ کجای عالم خارج از دایرۀ بازی های قدرت وسلطه برجهان نیست!

 دین، فرهنگ، ملیت، نژاد، سرزمین، نان، نام ، هویت، صلح، امنیت، گرسنگی، سیری، کار، بیکاری، فقر، ثروت، مناسبات سیاسی، مناسبات اجتماعی، فضای زندگی ، صحت، مرض ، ازدواج، خانواده ، دولت، ملت، نطام سیاسی، دموکراسی، دیکتاتوری ، آزادی ، دستآورد های علمی، رشد تکنالوژی، آیدآلوژی وفلسفه، حقوق بشر، فضا، زمین، بر وبحر وباالآخره مرگ وزندگی به اشکال متنوع وغیر قابل پیش بینی به افزاروحشتناکی از جنگ مبدل ، وفضای زندگی امروزی انسان  را درین کرۀ خاکی، به جهنمی از بدترین های آن که تعریف آن در قالب کلام وگفتار نمیگنجد مبدل نموده است.

وحشتناکترین سلاح درین میان اسلحۀ فقر، گرسنگی، بیکاری وعقب ماندگی با پیآمدهای جهل ونفاق نامحدود ودورازکنترول درسرزمینهای غنی وقابل اشغال استراتیژیک مثل افغانستان، عراق، لیبیا، سوریه، نایجریا، اریتیریا، سوریه، یمن، افریقای مرکزی، سومالی، سودان جنوبی  وغیره با تسلط نظام های وابسته به استعمار جهانگستری برمردم سرکوب شده ومحتاج است که، از این سلاح های وحشتناک ضمن خلق وگسترش همه روزۀ جنگ، بدامنی، فساد، نفاق ،وابستگی به استعمار وغیره درداخل، در جهت ترویج روز افزون روحیۀ فرار وبیزاری ازمیهن ! میهنی که از یمن استعمار وجهان گستری وتسلط اهریمنانۀ نمایندگان سرمایداری جهانی، برای جوانان ومردم خود جز بدبختی، سیه روزی، قتل ، کشتار، استبداد واسارت هیچ ارمغانی ندارد! توانمندان فرار را با تمامی توان وقبول جمیع مخاطرات تا سرحد جان باختن، با رویا های موهوم دخول به بهشت رویایی غرب رهسپار اروپا ودیگر کشورهای ثروتمند ومرفه جهان میسازد.

بحران مهاجرت بخش جدایی نا پذیر همین جنگ عظیم ووحشتناک جهانی است که ، بشریت با بیچارگی تمام در متن آن تقلامیکند وگسترش روز افزون آن ، باامید رهایی ونجات از یکطرف وتهدید های از دست رفتن رفاه وامنیت، کار وتولید، اصالت های دینی، نژادی وفرهنگی وغیره بشریت را در یک رویا رویی وقاحت بار انسان بر علیه انسان قرارداده است.

     در واقعییت امر قرن بیست یکم تاریخ را به صراحت میتوان قرن بلوغ وحشیانه ونهادینه شدۀ جنگ، درکلیه ابعاد ومحتوای حیات انسانها در سرتاسر این کرۀ خاکی مسما ساخت که با بهره برداری از تجارب تاریخی بشر درین زمینۀ خونین ووحشتناک ،و بکار گیری آخرین دست آورد های ساینس وتکنالوژی در کلیه زمینه ها، بشریت را در آستانه ومتن یک بحران بالاتر از جنگ های تعریف شده در قاموس ها وتاریخ ها قرارمیدهد.

 بحران مهاجرت را به سادگی میتوان بخش جدایی ناپذیر همین جنگ وبحران مدیرت شدۀ فجایع انسانی در سرتاسر کرۀ زمین قلمداد نمود که ، که پدیدۀجهانخواری  یا استعمار با برنامه های متعدد ی از جهان گستری وصدور سرمایه در بازار تا غارت نیروهای انسانی با ترویج روحیۀ فرار وبیزاری از وطن  وراهیابی به بهشت غرب، دربین باشندگان کشور های فقیر وبحران زده، به نفع دارندگان سرمایه های غول آسا یا بعبارۀ دیگر بانکها که اکنون سکان ادارۀ تانک ها را درزمین وجنگ افزار سایبری را در فضا در اختیار دارند، در دنیای کنونی راه اندازی گردیده ومیگردد.

   با رجوع به همین واقعییت  ما شاهد آنیم که همه روزه  در نقاط مختلف عالم بگونه های مختلفی آتش جنگ ها مشتعل میشود، ونهادهای امداد رسان بین المللی هم از ادارۀ جهانی مهاجرت تا داکتر های بدون مرز وسازمان حقوق بشر، انجو ها وغیره در هزاران قد وقامت ، وبعنوان بخش جدایی ناپذیرتنظیمات این جنگ پیش از پیش آمادۀ پذیرایی از قربانیان این جنگ ها اند..

لابراتوار های استعمار نوین یا جهان گستری درشرق میانه نایرۀ جنگ رابا شعله های بهار عربی ، ودر کشور های تازه به اسقلال رسیدۀ اوکراین، ارمنستان، گرجستان شعله های جنگ وبحران مسما به انقلاب نارنجی ودیگر رنگها، درعراق، یمن وسوریه پدیده های فراموش شدۀ شیعه وسنی را با صف آرایی های وحشتناک در وجود داعش والقاعده ، در افریقای مرکزی سومالیا ،وشمال افریقا  جنگ های دینی وقبیلوی، در نایجریا با پدیدۀ بوکو حرام ودر امریکای لاتین از ارجنتاین تا برازیل وونزویلا وکوبا جنگ های اقتصادی مافیایی  ، ودر افغانستان بیرق های سبز جهادی، سفید طالبانی  وسیاه داعشی با شعلور سازی جنگ های قبیلوی ، بحران مهاجرت را بیک امر متدوال مبدل وودر یک فضای سازمانیافتۀ نا امنی وبیکاری جوانان را وادار بفرار از کشور ایشان مینماید.

 اما در این سوی جهان یعنی اروپا وامریکا یا به اصطلاح دنیای مدرن ، مهاجر هراسی را با عناوین خطر شیوع تروریسم، بنیاد گرایی ، بحران کار وتولید وغیره عناوین همه روزه تبلیغ وترویج نموده ، اذهان مردم  این مناطق  رابرعلیه پناهدگان بی پناهی تحریک وسازماندهی مینماید که از بیداد نیرنگهای سرمایه وبازار جهانی مجبور به ترک خانه وخانمان خویش گردیده وقربانی توطئۀ بحران سازمان یافته از جانب سیاستمداران وزمامداران همین کشور ها در کشورخود وجهان اند.

    استفادۀ افزاری وحشتناک ودور از کرامت انسانی دنیای سرمایداری از اصل مهاجرت وپناهندگی را در سیاستهای داخلی غربیان ما زمانی میتوانیم  بهتر وواضح تر درک ودریابیم که، بدقت متوجه اصل قضایا گردیده ونحوۀ بازی ها را در دو جانب قضیه یعنی مبدأ های مهاجرت که همانا کشور بحران زده است وکشور پناهنده پذیر که اروپا، امریکا وآسترالیا باشد، عمیقاً مورد مطالعه قرار دهیم .

 در آنجا با بر هم زدن کلیه موازین ادامۀ حیات انسانی، ونمایش بهشت رویایی غرب بگونه های مختلف باشندگان آن کشور ها ، خصوصاً نسل جوان را ترغیب به فرار مینمایند ودرین جا از همین موجودات انسانی بیچاره ووطن باخته در دو جهت : تأمین نیروی کار ارزان از یک طرف،  وبرده سازی فکری مردم این کشور ها  با مهاجر هراسی ، تروریسم هراسی وغیره در پروسه های تقسیم وکسب قدرت در انتخابات ها ودیگر موارد مورد استفاده قرار میدهند.

 گردانندگان مرموز دنیای پول وسرمایه به همان پیمانۀ که با بکار گیری تمامی داشته های مادی ومعنوی جهان مصروف چاپیدن وبه بردگی کشانیدن کشور های عقب افتاد ودرگیر بحران باشد، در کشور های پیشرفته وباتمدن غرب هم ، که خود بدان تعلق دارند، با استفادۀ تبلیغاتی ونمایشی از نتایج وحشتبار همین بحرانهای خود خلق کرده در آسیا ، افریقا، امریکای لاتین ودیگر مناطق جهان نوع دیگر ویا به اصطلاح متمدنانۀ برده سازی را بلا وقفه در دستور کار خویش قرار میدهند.

  سمت وسو دادن اذهان مردم به نفع ادامۀ جنگ ها در نقاط مختلف، استفادۀ تبلیغاتی از جنگ ومهاجرت در کار وزار های انتخاباتی، سرپوش گزاری بر سر هزاران فاجعۀ ننگینی که همه روزه گردانندگان دستگاه سیاسی ، اقتصادی ونظامی مغرب زمین مرتکب آن میشوند ، همه وهمه اکثراً بااستفادۀ دایمی ولحظه به لحظه ازنتایج بحران وجنگ  در کشور های بحران زده که، مهاجرت وفرار یکی از نتایج پلان شده وپیش بینی شدۀ آنهاست صورت میگیرد.

 

 این را میگویند یک تیر ودو فاختۀ استعمار وجهانخواری!

از یک جانب تحت نام وعنوان منافع وامنیت کشور ومردم خود تا اقصی نقاط عالم دست اندازی  ومبادرت به تحمیل جنگهای نا خواسته وغیر انسانی نموده ، مردم کشور های جنگزده را وادار به فرار وترک خانمان مینمایند واز جانب دیگر با استفاده از همین امواج فراریان مجبور وبی پناه جنگ زمینه های متنوع استفادۀ سیاسی واقتصادی واستخباراتی را بخود فراهم میسازند.

    چنانچه ما همین اکنون در سرتاسر اروپا، امریکا وآسترالبا شاهد بهره برداری از بحران مهاجرت در کار وزار های انتخاباتی هستیم.

تا حدی که ترامپ کاندید جمهوری خواهان، دم از اعمار دیوار در سرحد مکزیک وبیرون راندن مسلمانان از از قلمرو امریکا میزند.

وبا صراحت اعلان میکند که: مهاجران دومین 11 سپتامبر را در امریکا ترتیب می دهند ، از این رو مخالفت قاطع خویش را با پذیرش مهاجرین سوری در کمپاین انتخاباتی ابراز میدارد! اما هیچ طرحی را برای ختم جنگ در هیچ گوشۀ جهان منجمله سوریه وافغانستان که امریکا بزرگترین عامل آنهاست ارائه نمیدهد.

 اما حقیقت در کجاست؟

 آیا واقعاً این بلند گو های سرمایداری جهانی که در سرتاسر اروپا وامریکا شب وروز مصروف پخش اراجیف بر علیه مهاجرین وپناهندگان هستند ، دقیقاً در برابر این حرف های خویش صادق اند؟ البته که نه!

 زیراکه این همه خود بخشی از بازی جنگ وبدام انداختن کشور های در حال رشد ویا فقیر با تمامی داشته های مادی ومعنوی ایشان وباالخاصه انسان بمثابۀ موثر ترین افزار تولید است که سرمایداری هیچگاهی از آن بی نیاز نبوده ونیست.

 اگر ما در تاریخ روزگاری را بیاد میآوریم که همین جهانخوران نیازمند بکار انسان ، انسان اقریقایی همچون حیوانات کمین وشکار نموده وبا غول وزنجیر به کشتزار های پنبه، لبلبو، تنباکو وغیرۀ امریکا وآسرالیا منتقل میساخت ، اکنون همان برده هارا با پای خود آنان به متن جوامع خویش میکشانند. آنهم بعداز آماده سازی با تمام قابلیت های کاری وحتی یاد گیری زبان وکمپیوتر ! اینرا میگویند برده سازی مدرن در جهان متمدن .

اگر غرب واقعاًاز سرازیر شدن مهاجرین وپناهندگان اندیشناک باشد، کافیست که از دامن زدن به جنگ وبحران در کشور های ضعیف وناتوان بپرهیزد تا مردم مجبور به ترک خانه وکاشانۀ خویش نباشند.

چنانچه زمانی که اشرف غنی احمد زی ، بعدازمذاکره وتفاهم روی بازگردانیدن مهاجرین با دولت آلمان اظهار مینماید که «جاده‌های اروپا طلا فرش نشده است»، عدۀ اکثیری از جوانان در فیسبوک خود نوشتند: «کافی است که در جاده‌های اروپا ماین فرش نیست». این اشاره‌ای صریح به وضعیت امنیتی ونا امیدی مردم از ختم جنگ است.

   سازمان جهانی مهاجرت در گزارش اخیر خود اعلام کرد: 2.6 میلیون تبعه افغانستان در بیش از 70 کشور دنیا مهاجر هستند در حالیکه برخی از این کشورها درخواست پناهندگان افغان  را رد کرده و شماری از این پناهندگان نیز بدون سرنوشت در خارج از افغانستان به سر می‌برند. در دو سال اخیر 20 درصد از کل مهاجرین به اروپا اتباع افغانستان هستند و بیشترین درخواست پناهندگی در اروپا در سال جاری نیز مربوط به پناهندگان افغان می‌باشد.

براساس گزارش اخیر دفتر هماهنگی امور بشر دوستانه‌ سازمان ملل متحد، در 6 ماه نخست سال جاری میلادی نزدیک به 118 هزار نفر افغانستان را ترک کرده و به دیگر کشورها پناهنده شده‌اند.البته  تعداد آوارگان داخلی افغانستان نیز روز به روز بیشتر شده و در حال حاضر بیش از هزاران خانواده بر اثر ناامنی در افغانستان آواره شده‌اند.

 افغانستان دارای پانزده ملیون نیروی کاری که اکثر آنان جوانان اند میباشد که فقر وبیکاری یکی از معضله اساسی ایشان است که خود محصول مستقیم جنگ وبحران است.

همین اکنون در آلمان بیش از بیست هزار پناهجوی نا بالغ وبی سرپرست مفقود شده که به تعداد 1110 نفر از نوجوانان ناپدید شده افغان میباشد.

شرق وکشور های در حال رشد منجمله افغانستان محوطۀ شکار کشور های قدرتمند جهان است که هم محاصره میکنند وهم آتش میزند وهم شکار میکنند وهم برده میسازند وهم نفرین وتحقیر مینمایند.

اگر بشریت خواهان توازن وتعادل درمناسبات باهمی باشندگان این کرۀ خاکی باشد کافیست که راه های متوازن همزیستی بشر را درین جهان جستجو ، استعمار واستثمار را در کلیه اشکال آن از جهان بدور سازد.

مأخذ ها ومنابع:

- گزارشهای خبری مهاجرت ها در منابع خبری جهان.

- کنفرانس 24 جون 2006 در کپنهاگن  ومقالۀ Vi kommer fra Afghanistan یا ما از افغانستان آمده ایم بقلم سورن نانسکه کروگه< منتشره در هفته نامۀ انفورمیشن.

- تاریخ افغانستان از علی احمد کهزاد جلد اول ص 231در مورد ظهور اقوام سکایی

- یاداشت ها ومطالعات شخصی نویسنده







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



توردیقل میمنگی