سرزمین درد

١٣ حوت (اسفند) ١٣٩٠

من از سرزمین سرد میآیم

من از خاک پر از گرد و غبار و درد میآیم

چه وحشت

که دیگر

ز نامم نیز بوی جنگ میآید

افغان و ستان

مکان ناله و درد و فغان

 

چه زیبا بود نام من

وقتی از خورشید میآمد

ز گرما و ز نور و شید میآمد

به قلبهای شکسته

با نوید سپید میآمد

 

چه جابر، چه ظالم

مرا از آنهمه گرمی

و از آنهمه خوبی و سرسبزی

به افغان و به ناله، به درد و جنگ آوردند

درد را با زبانهای رنگارنگ آوردند

 

من همان خاکم همان سنگ

ز یکسو پیوسته به پاکستان

چه فریبنده اسمی

یعنی جای پاکان

و در غربم به ایران میدهم دست

سرزمینیکه عشق هنوز در او زنده ست

آخر مرا در این میان

چرا از آنهمه خوبی

جای فغان و درد نامیدند

سرزمین جنگ سرد نامیدند؟







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

شکوفه03.09.2013 - 11:18

  سلام خوبی دوستم میشی.

شقایق02.09.2013 - 09:39

  واقعا به کشور عزیزم افتخار می کنم.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



لالۀ آزاد