همبستگی وبرادری خدشه ناپذیر کرزی وطالبان از کجا ناشی میشود؟

٨ ثور (اردیبهشت) ١٣٩١

داد ازاین دوران که رهزن، بازگردید پاسبان 

بی تمیزی را نگاه کن، گرگ گردیدست شبان  

مردم افغانستان بی وقفه قربانی میدهند، طالبان هم تا آنجایی که در توان دارند مردم را میکشند وزندگی انسانی را برایشان حرام میسازند ولیکن کرزی وتیم زی زی سالاران او بصورت خستگی نا پذیر از برادری با طالبان حرف میزنند! وکوچکترین مسئولیتی درقبال جان، مال وناموس مردم باخونهای مظلومانۀ که همه روزه توسط این جانیان، به اشکال مختلفی جاری میگردد احساس نمی نمایند. 

راز اینهمه پیوند محکم واستوارکرزی با طالبان درکجا نهفته است؟ 

 این سوالی است که ازنخستین روزنصب این شیاد چپن پوش، بکرسی بی صاحب ریاست جمهوری افغانستان، ذهن هر باشندۀ اینکشوربا آن مشغول بوده، ودیدن فعالیت های بی پردۀ اووهمکارانش، درجهت حفظ وتقویت نیرو های فاشیستی مذهبی طالبان، همه را سخت بیچاره نموده است. 

 مردم افغانستان به هرجا، وبه هریکی از اقوام وملیت هایی ساکن اینکشورکه متعلق باشند، بخوبی میدانند که طالب کیست وچه میخواهد؟ چگونه پدیدارشد، وازدوران پیدایش وحاکمیت آن مردم ماچه تجاربی را باخود دارند؟ اگر بازهم حاکمیت این سرزمین در اختیارآن پدیدۀ شوم قرار گیرد چه عواقبی در انتظار مردم است! 

از ماهییت شئونیستها وعظمت طلبان قبیله سالارهم، تاریخ افغانستان درسهای دردناکی را باخود دارد که، تکرارآن درسها هم درشرایط امروزی، با اینهمه اشتیاقی که نسل جدیدومدرنیزه شدۀ تمامیت خواهان چپ وراست، دریک پروژۀ استیلاگری نوین همه باهم ، در حال پیریزی وانجام آنها اند، بر هیچ کسی پوشیده نیست. 

 کند ذهنی وبد حافظگی این قبیله پرستان سخت مایۀ تعجب است که، هیچ درسی را از هیچ معلمی در تاریخ نمیآموزند وبه هیچ صورت حاضر نیستند که از قله های تفکراستبداد واستیلاگری فرود آیند وزندگی با همی رادرکنار دیگر باشندگان این سرزمین دریک فضای برادری وهم میهنی واقعی بدور از برتری طلبی ها متقبل شوند! 

 هی «دا زمونژ زیبا وطن»میگویند وبفکر نابود سازی موجودیت اقوام وملیتهای دیگرازپهنۀ این سرزمین بصورت کل می اندیشند وبس! 

  این تفکر ناسالم فاشیستی هم، شب وروز ذهن طراحان آن را به این مصروف داشته است که، چه وقت در باغهای شمالی، در شالیزارهای قطغن، گندمزارهای سمنگان وبلخ، سبزه زار های بامیان وفاریاب، در یک کلام ازهرات تا بدخشان، از تورخم تا تورغندی، از حیرتان تا سپین بولدک نشانی از دیگر اقوام وملیتها موجودنباشد ودر همه جا پشتون باشد وازهمه جاهم صرف صدای پشتوشنیده شود! 

هرچندی که این تجربۀ خونین را در تاریخ چندین بار عملی نموده وهیچ ثمری هم بجز از خونریزی وانسانکشی های کدورت آفرین بدست نیاورده اند، وحاصل آن هم همین کشمکش های امروزی مردم افغانستان است که، که جهان شاهد آن است، ولی بازهم آن خیل تمامیت طلب درراستای اعاده وتحکیم استبداد وحاکمیت محض فکروعمل میکند ومتباقی مردم کشورصرفاً به عدالت وهمزیستی بدور از نابرابری ها! 

 مردم آن بیداد گری را در هر فورم وقالبی که پیشکش شود رد مینمایند واین تبهکاران غبی تاریخ بازهم همانی را میخواهند که در تاریخ بی نتیجه وناکام بوده است. 

 این است آن راز سر به مهری که با وجود باز بودن وافشا بودن آن، آقای کرزی را یکجا با تیم هادی ایشان در کنار طالبان قرار میدهد ومنافع مجموع مردم افغانستان را، بازهم قربانی خواست ومنافع چند قبیلۀ معینی میسازد که حتی مجموع خلق پشتون راهم در خود نمیگنجاند! 

  مردم افغانستان در مجموع خواهان عدالت وبرابری، وپذیرفته شدن همه در کنارهم، با داشتن هویت های مستقل خویشتن اند، ولی خود برتربینان فاشیست که در رآس ایشان آقای کرزی قرار دارد، در حرف ازافغانستان سخن میگویند، لی درعمل فقط بفکر قبایل وابسته بخویشتن اند وبس! 

   مردم بخاطر فراهم سازی زمینه های یک زندگی بهتر، با اعادۀ صلح وآرامش در کشور تلاش دارند، ودرین راه شب وروز فداکاری میکنند، ولی آقای کرزی باتیم متولیان دیگر قصر ریاست جمهوری سوگند خورده اند که، تا به مرام پشتونیزه سازی مطلق این کشور نایل نگردند، خواب صلح راهم بر مردم این سرزمین حرام خواهند ساخت!!!!.

مردم ما هنوز هم با آخرین رمقی که درتن دارند از هستی وبقای خود دفاع میکنند، وامیدوار رسیدن به فرداهای روشنتراند، ولی این دستگاه فاسد ومافیایی دولت است که، با نیرنگ وفساد، بیکفایتی وخیانت، ثمرۀ اینهمه فداکاری های مردم رابا خاک یکسان میکند وآرزو های ایشان را در جهت نیل به صلح وسعادت نقش بر آب میسازد. 

 این گفتۀ تیمورجهانگشا، که میگوید، فداکاری وجسارت هزاران مرد سلحشوردرنبود یک قاید با کفایت ورهبرصادق ره بجایی نمیبرد، وجان بازی های جرارترین لشکرهارا هم، محکوم به شکست ونابودی میگرداند، در شرایط فعلی ودوران زمامداری آقای کرزی کاملاً صادق است. 

بادرد دریغ فراوان درتاریخ کشورما، این حقیقت تلخ یعنی بلند بودن روحیۀ فداکاری واز خود گذری توده ها وبی کفایتی زمامداران مزدور وخود فروخته، یک موضوع تازه وبکری نیست، وصفحات خونین تاریخ دوصد سال اخیر، نمونه های فراوانی ازمعامله گری های خائینانه وخاک فروشانۀ امرا، شاهان، زمامداران وپیشوایان دیگرقبیله سالار، درکسوت های مختلف سیاسی، وضایع شدن جانبازی های بیحساب مردم را درراه رسیدن به آزادی، استقلال، رفاه وترقی بنمایش میگذارد، وما همواره در تاریخ میخوانیم که، چگونه نتایج حاصله ازجنگ های استقلال طلبی، نهضت های تحول پسندی، قیام ها ی ضد استبداد، فعالیت های روشنگری وغیره بصورت آشکار وبی پرده به کجراهه های خیانت ومعامله گریهاسوق، وجانبازیهای بی حد وحصرفرزندان صدیق میهن، فدای غرایزاهریمنی قبیله سالاران واجنبی پرستان بی عاریت، بشیوه های مختلف آن ساخته میشود. 

 آنچه را که ما اکنون ودرین شرایط مملو از نیرنگ وریا با آن روبرو هستیم، وهمه روزه ریختن خون عزیزان، واز دست رفتن همه داشته های مادی ومعنوی مردم ومیهن خودرابا بیچارگی تمام نظاره نموده، وبا وجود عریان بودن چهره های کثیف عاملین آن، عاجز از علاج ودفع آن بلایا میباشیم، چیزی جز تداوم یک پروسۀ ننگین خاک فروشی وعوام فریبی قبیله سالارانه، از زمانه های شاه شجاع ، دوست محمد، یعقوب، عبدالرحمان، حبیب الله، نادر، هاشم وغیره تا زمان ما نبوده وحاصل شوم درخت«زی زی سالاری» در ین سرزمین است که، با عروج سدوزاییها آغاز، وتا امروز که نوبت به قبیلۀ کوچک و گمنامی بنام کرزی، از بدنۀ اصلی همان سدو زایی ها رسیده است، بصورت دوامدار وبه شیوه های مختلفی ادامه دارد. 

 استفادۀ افزاری از احساسات نجیبانه وانسانی توده ها، با بکار گیری مفاهیم مقدس وطن، ناموس، دین، استقلال، آزادی، عدالت وغیره باعمل کرد های معکوس وطن فروشانه ، دین فروشانه وناموس فروشانه مشخصۀ اساسی وشناسنامۀ دایمی سیاستمداران قبیله سالار درتاریخ کشوراست که، ازخصایل منفعت جویی، جاه طلبی، ریا کاری، مزدورمنشی، بیگانه پرستی، بی ایمانی ووطن فروشی ایشان سر چشمه میگیرد. 

معیار اصلی واساسی برخورد آنها با قضایا همیشه منافع کوچک خانواده وقبیلۀ متعلق بخود قبیله سالاران برسراقتداربوده، وسر نوشت مجموع مردم افغانستان هیچگونه ارزشی برا ی آنها دارا نبوده ونمیباشد، که این امرعلت العلل بزرگترین بدبختی ها وشکست ها در تاریخ کشورما بحساب میرود. 

   با در نظرداشت تجارب اندوهبارفوق بسادگی میتوان دریافت که ، طی ده سال اخیرتاریخ، چگونه وبه چه علتی تمامی تلاشهای ملی وبین المللی، درجهت اعادۀ صلح، تحکیم ثبات وامنیت، تعمیر ویرانیها، تآمین عدالت اجتماعی، ازمیان برداشتن نابرابریهای قومی، منطقوی، لسانی، مذهبی، نژادی، ازمیان بردن فساد، ایجاد یک سیستم سالم اداری، ازبین بردن فقر وبیکاری، ریشه کن نمودن تولید وتجارت مواد مخدر، تآمین وحدت ملی وغیره، محکوم بشکست گردیده وحلقات فاشیستی مذهبی طالبان، همزمان با شکل گیری رو به رشد یک حاکمیت مافیایی وفاسد دردولت، زمینۀ تبارز مکرر را بدست آوردند. 

 موضوع کاملاً روشن است وهر فرد باوجدانی که، وجدان انسانی اش را خر قبیله پرستی لگد نزده باشد بسادگی میتواند دریابد که، عامل اساسی اینهمه بدبختی ها بازهم، همین موضعگیری های اغواگرانه وقبیله پرستانۀ حامد کرزی وتیم افغان ملتیهای متراکم بدور او یکجا با اسلامیستهای قبیلوی اندیشی است که، دربرخورد با طالبان این تیکه داران تولید مرگ واسارت، بامعیارمنافع ومصلحت های قبیلوی عمل نموده، وخون هزاران انسان بیگناه را طی ده سال اخیرفدای اغراض شوم قبیلوی خویش ساخته اند. 

  برخوردهای نا سالم وغیر مسئولانۀ که با زیر پا گذاشتن خون هزاران بیگناه همه روزه جریان دارد، مستقیماً مرتبط است با یک استراتیژی ودو تکتیک مجموع قبیله سالاران در هردو طرف خط جنگ که، ایجاد وابدیت بخشیدن به یک حاکمیت انحصاری وتک ملیتی شوم ترین غایه وهدف آنراتشکیل میدهد، که بر اساس آن تروریستها به برادران ناراضی، وآدمکشان فاشیست، به مسلمانان ضد نیروهای خارجی مبدل، وبگونه های مختلفی نه تنهااز نابودی ایشان جلوگیری میشود، بلکه زمینه های عملی رشد و انسجام ایشان هم فراهم سازی میگردد. 

 حال اگر سوال شود:  آیا در صورت تعلق داشتن بدنۀ اصلی طالبان بیکی از اقوام وملیت های دیگر این سرزمین هم آقای کرزی ودیگر همسنگران ایشان چنین بر خوردی را مرعی میداشتند؟ ومیگذاشتند که صدای تفنگ آن برادران ناراضی ازدور ترین مناطق کوهستانی درجنوب وشرق، تا متن شهرکابل وچند قدمی ارگ ریاست جمهوری طنین اندازگردیده، و با وجود قتل عام های همه روزۀ که صورت میگیرد، بازهم برادر خطاب شوند؟ 

  مسلماً چنین نبود ونیست! وهر گز هم چنین نخواهد شد! زیرا حرف اصلی را درین نوع گذشت وتحملها، پیوند های قبیلوی با معیار های خون، نژاد، منطقه، زبان وغیره میزند تا منافع عموم مردم! ووطن واحد! پس ازین درخت بد حاصل قبیله، هیچگاهی نباید است انتظار داشت که میوۀ وحدت ویکپارچگی مردم سراسرکشور ببارآید وقانونمداری برای همه ودر همه جا یکسان مدنظر گرفته شود! 

افزایش حملات تروریستی، وبه هدر رفتن جانبازی های بی دریغ صفوف ورده های پائینی اردو، پولیس ودیگرنیروهای امنیتی، بامعامله گری های دوامدار وخائینانۀ کرسی نشینان ارگ ریاست جمهوری، ودیگر مقامات عالی کشور، آن حقیقت عریان وبی پرده ای است که، مردم بی دفاع افغانستان را روز تا روز از رسیدن به صلح وآرامش مآیوس تر وعزم بازیگران وحشی وخون آشام این معامله گری های خائینانه وغیر انسانی را، برای پامال سازی بیشترجان، مال وناموس مردم جزم تر مینماید. 

 دزدان قبیله سالاری که پساوند زی زی، اندر قفای نام خویشتن را هم ازاسمای قبایل مظلوم واسیر دام توطئه وتخدیر خود دزدیده، وبزرگترین دزدی را، ازپابرهنگان همتبارخویشتن، با غارت عقل وخرد انسانی ایشان با بکار گیری شعارهای تخدیر کنندۀ همخونی، هم زبانی، همنژادی ودیگر تعلقات قبیلوی مرتکب میشوند، در مجموع هیچگونه علاقمندی با سرنوشت این کشور وساکنین مظلوم آن نداشته فقط ماموران معذوراجانب غارتگری اند، که در بهای القاب ننگین ریاست وامارت، بحیث سلاح سرکوب وتحمیق مردم کشور خود مورد استفاده قرار میگیرند. 

 با ادامۀ چنین اوضاعی محال است که ما بتوانیم از آزادی وحقوق انسانی خود دفاع کنیم وخودرا شایستۀ یک زندگی آبرومند بمعنی واقعی آن سازیم. پس بیایید در راه تعویض ونابود سازی این پدیده های منحوس یعنی قبیله پرستی وبیگانه پرستی که دایما باهم ودرکنارعمل نموده، ویکی از علل اساسی بزرگترین بدبختی وتناقضات تاریخی میهن ما بحساب میرود، همه باهم متحد شویم وراه را برای ایجاد یک نظام سالم وسازنده سیاسی که در آن هر یکی از اقوام وملیتهای موجود در کشور، با جمیع حقوق ووجایب انسانی جایگاه حقیقی خودرا دریافت وقادربه زندگی عادلانه ودورازدغدغه های تفوق طلبانه ویا خود کم بینانه درکنارهم شوند، فراهم نموده بتوانیم. 

به آرزوی رسیدن به چنین روزی







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



توردیقل میمنگی