شهردار کابله میگم که مژه بالای چشم گرنگی نداره!

١٨ ثور (اردیبهشت) ١٣٩١

کاکا مراد بیچاره چرت زده چرت زده خوده به این حال انداخته اما کوکی گوشی که بشنوه، یگان دفه که تلویزیون را می بینم  کرزی صاحب گپ میزنه بسیار خوشم میایه، باز کتی خود میگم کاکا مراد ری نزن بابا  یک نفر خو در این ملک است که گپ های مردم راکم کم گوش میکنه بلا ده پسش اگر عمل نه میکنه، به این مانا که بیچاره نه میتانه عمل کنه و چار طرفشه مرغ دز ها دایره کرده.

از گپ های مفت تیر میشم اصل قصه ره برتان میگم، زمستان امسال بسیار یخ و بی سابقه بود من در جوانی خود یعنی چندین سال قبل همینطور یک زمستانه با برف های زیاد دیده بودم. وخت های قدیم مردم و دولت بشکل مساوی حقوق ومسولیت های خوده میفامیدن، حکومت کار های خوده پیش میبرد و مردم کار های خوده.

مگر بخدا قسم است که وضعیت امروز افغانستان بیخی مره دیوانه کرده نه دولت دولت داری خوب کرده میتانه ونه مردم چندان به مردم بودن خود میفامه، وای وای که دلم میکفه از دست ای همه رنج وغم، از کجا وچی رقم شروع کنم وکدام گپه قصه کنم، مجبور هستم که چکه چور های کرزی صایب را که در حکومت مصروف دزدی هستن نام گرفته نام گرفته یخن خوده برشان پاره کنم.

خو اینه شما فکر کنین کرزی صایب از روزیکه قدرت پیداکرد یک چند نفر زیر دار گریخته را از کوچه وبازار جمع کرده وسرشان حکومت میکنه. راستی یادم نروه یک چند نفر خوب ورسیده هم در مابین شان است که بسیار صادقانه کار میکنند ، سابق امو ریش سفید های ما میگفتن یک گو که ده پاده ریخ بزنه نام تمام پاده بد میشه، حال فکر میکنم مردم های قدیم بسیار گپ های کانکریتی میزدن.

کرزی صایب یک آدمه بنام نواندیش آورد اول ده وزارت برقی ها معاون وزیر ساختش ، چند وقت که تیرشده از اونجه کشیدش ، ای آدم در ان وقت خیلی پیدا کرد کتی وزیر خود دان بوجی ره گرفته بود بانک ها را پرکرد ، یگان رفیقش نقل میکنه که لالا نواندیش از اول هم دولت دار بود و حالی دگه بیخی ده آسمان بالاشده.

لالا نواندیش بسیار وقت غیب شده بود یک دفه یی سر بالا کرد و شهردار شد، باز مغزم خراب شد ورفتم کتی عکس کرزی خوب زیات جنگ کردم اما دیدم که گردن خوده پت کرد وصدای خوده نکشید، کتی خود گفتم کاکا مراد خدا دشمن سرته ده جای کرزی نبره، گپ یک رفیقم که ماما غلام غندل نام داشت یادم آمد او میگفت (خود کده ره نه درد است نه درمان).

لالایم نواندیش که حالی شکر شهردار اس تجربه چور کدنه بسیارخوب میفامه، شروع کرد به پیاده رو جور کدن، رفت تمام تخته سنگ های میدان شاره آورد وکتی گل ترکده د روی پیاده رو ها چسپاند، از همه بد تر اینکه تمام سرک های را کاکا گلبدین خان ودگه رفیقایش با راکت ها ساخته بود بیران کرد و از سر جورد کرد، مردم هم بسیار خوش بودن که اینه والله یک آدم پیداشد که کار کنه.

چک چک وپای کوبی چکره گک های کاکا نواندیش اقه زیاد شد که انتحاری و رشوت  یاد مردم رفت ، همی کاکا مراد بود که خو گیریان میکرد . کاکا نواندیش دگه دستک های کوتا کوتا یش ده جیبش تمام روز مصروف جمع کردن تصدیق نامه ها بود یک روزک خیستم رفتم پیشش وقتی داخل دالیز دفترش میشدم در تمام دیوال ها قاب های کشال شده بود که کلش تشکر نامه بودکه به خاطر کاه گل کاری سرک ها برش داده بودن .کتی خود گفتم  زیر کاسه نیم کاسه است دست ته خو کتی دزدا یکی کردی، وای وای که چی وقت باشه که مردم زده زده  بدوانیته حال هر چی که میکنی بکو تمام سرک های  کابل را کاه گل کردی ونامکته نیک ساخته رفتی سر غندی خیر شیشتی خیر باشه اخر کارت جور میشه فامیدی.

کاکای تان مراد از غم بسیار زیاد از خوردن وپوشیدن مانده بود وده غم لک دالرک کاکا نواندیش افتیده بود که به جیب دز ها اندا خته شده است ، چند وقت که تیر شد زمستان آمد و چلوصاف کاکا نواندیش را از آب کشید، همی تلویزیون ها، رادیو ها، اخبار های که پیش ازی عکسک هایشه نشان میداد به ضدش شده بیابی راشروع کدن، همی که برف ها خلاص شد و باران ها شروع شد کل سرک های کاه گل شده ده زیر او غرق شد.

کسی که کشتی داشت خو خوده نجات داد وکسی نداشت دار دارش دنیاره گرفته بود، کرزی صایب حالی خودت فکر کو ای چیرقم قیر بود که ده شش ماه از بین رفت، اگه فکرت باشه یگان سرک ده وخت های شاه و داود خان جور شده بود که اینه تاحالی هم جور مانده در حالیکه هزار راکت هم خورد، اما سرک های را که کاکا نواندیشت جور کرده در کمتر از یک سال ما و تره تنا ماند، حال کرزی صایب توبگو که از ای چکه چور های که خودت آوردیشانه کی پرسان کنه؟ تو خو نه میتانی وایره خو کلگی میفامه که کاکا مراد و حامد کرزی هردو خس سر آب هستن و بدان شان کسی پیازه هم پوست نه میکنه.

کاکا مراد ده این فکر است که زمستان خو خلاص شد و سیل آب هادر تمام سرک ها مردمه دیوانه کرده بود، از ای باد کتی خاک وگرد که کلش مکروب اس چی کنیم ؛ وای وای کرزی صایب که کلش از دست توست، رفتی رفتی از تمام افغانستان چیزی که مرغ دز، قمار باز، سگ باز، زیر دار گریخته وصد تنگه قرض دار و اوگار را با سگ شویای از خارج امدگی کله دلکه کرده ودولت را به دست شان دادی، که امروز خودت هم حیران ماندی مثل کاکا مراد که کجا بگروزی.

زمین های دولتی چورشد، پیسه های مردم ما چورشد وکلش در خارج رفت، زنکه بازی و شراب خوری و عیش عشرت خوحالی ده امریکا ، کانادا، دبی، دگه ملک میشه. او بلای دگه چی نام داره باش که یادم رفت؛ آن آن یادم آمد فساد اداری که ای  نامه هم خودت انتخاب کدی ده آسمان رسید و از کلش کده خطرناک تر همی فساد است که امروز مرده ره ده کوه بالاکده، هیچ مامور دولت بی پیسه امضا نه می کنه یک مامور عادی دولتت امروز ده شیرچور صایب قصرشده وکسی پیدانشد که جلوشه بگیره، کرزی صایب حال تو کلای خوده بان وقضاوت کو که چی باید کنی.

کاکا نو اندیش میدانه شغالی دیده هرچی که دلش شد میکنه، شورش بتی باز میگه مره یک تعداد خدا ناترس ها بدنام میکنه و کلش مافیا ست، بفکر کاکا مراد وقتی که سر تقسیم کدن چور جور نامدن باز یکی دگه خوده مافیا میگن، که یگان وقت  گپ های ازی بودنه بازها مره از خنده میکشه.

 خیر باشه کاکا نواندیش توهم از دوستای کرزی صایب هستی تشویش نه کو که موی سرت کل میشه ویادت نه روه که  مژه بالای چشم گرنگی نداره وتو به دل آرام پیش برو.

کاکا مراد به این نشانی چشم انتظار مشوره های شماست.

(kakamurad111@gmail.com)







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



کاکا مراد