غایب

٢٤ اسد (مرداد) ١٣٩١

یاد رخ تو چون  کنم شعر زبانه میکشد

واژه به واژه میدمد عشق نشانه میکشد

قا فیه تنگ میشود همچو دهان پسته ات

شاعر بو ستان تو رنج  شبانه  میکشد

زلف غزل رسا شود از نفس خیال تو

دست معانی بر سرش ناز به شانه میکشد

عکس جمال دلکشت تا که به چشم می فتد

مردم دیده را همی از در خانه میکشد

هر که هوای او کند سبز شود چمن چمن

شا خهء آرزوی او برگ و جوانه میکشد

زادهء نرگس چمن شمع محیط انجمن

غیبت او سزای من بار زمانه میکشد







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نذیر ظفر