به بزرگداشت از هفتۀ شهید
١٥ سنبله (شهریور) ١٣٩١
به بزرگداشت از هفتۀ شهید؛
و به افتخار شهدای راستین این مرزوبوم که مردانه رزمیدند وناجوانمردانه به شهادت رسیدند.
دیر گاهیست
که به من هیچ خبری تازه نیست
خبر برداشتن انگشتهای شما
بعد ازانفجار
انتحار
خبر غمنامهی بیفرجام و راستین
خبر شستن جادهها به خون
فریاد جستجوگرانهی زن که عرش خدا را به لرزه در میآرد.
زندگی تجربهی تلخ شماست
که روی بستر نا آرام زمان گسترده خواهدشد
دیر گاهیست
که ما مردهها مان را به خون خودشان میشوییم
باآنکه آشنای صداقت آبایم،
"گر از صفِ نوبت سرتان را بر میدارند"
چی باک!
سهم ما اندیشههای ماندگاریست که به ارث برده ایم
گرچی غمِ هر لحظه را به دوش میکشیم
و "بیزاریم از دریغ که دستمان را خالی میدارد"
دلها چی قهرمانان نجیببی اند
غم را مردانه فرو میکَشند
ومیگویند:
هی! استوار باش
من "مسعود" میشوم
"داوود" میشوم و...
و استاد! فانوسی از اندیشهات خواهم افروخت
دودغم را به سینهاش قورت میدهد
وزیر لب با تبسمِ تلخی میگوید
مردآنکه راهتان را انفجار دهد!
دیر گاهیست
هیچ خبری به من تازه نیست
حتا غمگینترین ماجرا
چون میدانم هنوز نهایتی نیست
14/6/1391
کابل
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
سیداکرام الدین طاهری | 25.09.2012 - 13:33 | ||
عالیست خداوند همیشه قلم تان را رسا داشته باشد |