در ترکیه چه می گذرد؟

١٥ جوزا (خرداد) ١٣٩٢

ترکیه یکی از بزرگترین و مهم ترین کشورهای اسلامی است و روشن است با توجه به موقعیت حساس راهبردی این کشور در گرهگاه دو قاره اروپا و آسیا؛ بی ثباتی و ناآرامی در آن، تاثیرات بس ناگواری بر گستره پهناوری بر جا  می گذارد.

 

ترکیه در سال های اخیر رشد اقتصادی چشمگیری داشته است و توانسته است با بهره گیری از موقعیت برتر خود با مانور آگاهانه و زیرکانه میان خاور و باختر، بهره برداری های خوبی نماید. برای نمونه، ترکیه به رغم این که عضو ناتو است، تراز بازرگانی بالایی با روسیه و کشورهای آسیای میانه دارد که بر پایه برخی از داده ها شاید سالانه تا  چهل میلیارد دالر برسد. همین گونه، تراز بازرگانی ترکیه با چین نیز به 20 میلیارد دالر می رسد و به ایران به 22 میلیارد دالر.

 

تنها سالانه از روسیه و کشورهای شوروی پیشین تا 4 میلیون جهانگرد برای گذراندن مرخصی خود به ترکیه می آیند. درآمد ترکیه از ناحیه جهانگردی سالانه سر به 16 میلیارد دالر می زند.

 

نزدیک به 25- 30 درصد باشندگان ترکیه علوی اند. بنا بر گمانه زنی های گوناگون، شمار کردها در این کشور هم به 20-30 درصد باشندگان می رسد. یک سوم کردها علوی و دو سوم شان سنی اند. در کشور، اقلیت های مسیحی آسوری  و ارمنی) و شیعه هم اند. با این هم، اکثریت باشندگان ترکیه (بنا به داده های گوناگون در حدود 70 درصد جمعیت آن سنی- حنفی اند).

 

می دانیم که در گذشته در ترکیه، رژیم خلافت اسلامی برقرار بود. اما پس از جنگ جهانی اول این رژیم بر افتاد و جای آن را رژیم لاییک اتاترک  گرفت که مبتنی بر ریختار کشور- ملت یا دولت- ملت (دولت ملی) در چهارچوب مرزهای کنونی ترکیه بود.  

 

 هر چه است، در سده بیستم، در ترکیه همین رژیم لاییک (که هوادار جدایی دین از دولت است) روی کار بود. تجربه دموکراسی هم در ترکیه با تناوب مانند پاکستان بارها از سوی نظامیان هوادار امریکا به چالش کشانیده شد و این کشور چند بار تا مرز بحران سیاسی پیش رفت.

 

روی کار آمدن، نجم الدین اربکان- حزب اسلامگرای رفاه، در واقع واکنشی بود از سوی باشندگان مسلمان ترکیه در برابر شیوع یافتن لگام گسیخته ارزش های غربی در یک کشور سنتی اسلامی- آن هم وارث نظام خلافت. با این هم، کار در ترکیه مانند ایران به انقلاب اسلامی نکشید و اسلامگرایان از راه های مسالمت آمیز به قدرت رسیدند. برخی از داده ها گواه بر آن اند که روسیه و ایران هم پول های هنگفتی در راه به قدرت رسیدن اسلامگرایان هزینه نموده بودند.

 

وابستگی اقتصادی ترکیه به درآمدهای جهانگردی و بازرگانی با کشورهای اروپایی و وابستگی تسلیحاتی به امریکا و در کل ناتو موجب شد تا این کشور به رغم پیروزی اسلامگرایان، خط مشی تا اندازه یی متعادل تری را در مناسبات با غرب پیش گیرند.

 

با این هم، به گفته برخی از رسانه های ترکی، از همان آوان به قدرت رسیدن اسلامگرایان تا کنون بارها توطئه هایی از سوی قدرت های خارجی (ناتو و اسراییل) برای برانداختن رژیم کنونی چیده شده است و کودتاهایی هم سازماندهی شده  که همه خنثی گردیده اند. در نتیجه بیش از دوصد جنرال ترک در بازداشت به سر می برند.     

 

تحول دیگری که در دوره حاکمیت اسلامگرایان در ترکیه رخ داد، نزدیکی آن کشور به روسیه، ایران و کشورهای عربی نفت خیز بود. همین گونه در سال های پیش، شاهد تیرگی شدید مناسبات ترکیه با اسراییل بودیم. در این گیر و دار، اردوغان به محبوب ترین چهره سیاسی در جهان اسلام- قهرمان جهان اسلام حتا در ایران و فلسطین و عراق و  سوریه مبدل گردید.

 

در این راستا، ترکیه به متحد راهبردی روسیه، ایران و حتا سوریه مبدل گردید. کار به جایی کشید که این کشور در استراتیژی اروآسیایی پوتین به عنوان مهم ترین شریک راهبردی روسیه ارزیابی گردید- حتا بالاتر از ایران. در همین راستا، روسیه با ترکیه قراردادهای بزرگی بسته، به آن کشور در زمینه ساختن چندین نیروگاه هسته یی و ... آغاز به همکاری کرد.

 

مناسبات ترکیه با سوریه هم بسیار نیک  و خوب بود. درست در سال 2009 رئیس جمهور ترکیه در سخنرانی خود سوریه را دروازه ترکیه به خاورمیانه و ترکیه را دروازه سوریه به اروپا خواند.

 

اوضاع درست نزدیک به دو سال پیش، هنگامی دگرگون شد که عربستان سعوی اعلام کرد که به هر کشوری که به سوریه حمله کند و رژیم اسد را براندازد، 50 میلیارد دالر جایزه خواهد داد. این بود که رییس جمهور ترکیه به ریاض سفر کرد و در پی آن ترکیه مبلغ ده میلیارد دالر را به عنوان پیش پرداخت دریافت کرد.

 

از سوی دیگر، رژیم کنونی که به شدت از سوی غرب زیر فشار بود،  و همچنین به رغم پیشرفت های چشمگیر کماکان درگیر مشکلات فزاینده اقتصادی، تلاش ورزید، به اردوگاه مخالف بپیوند برای جلب تحبیب غرب سوریه را به قربانگاه بکشد و به وجه المصالحه مبدل نماید و در نقشی ظهور نماید که پاکستان در برابر افغانستان ظهور نموده بود. در واقع این کشور به تخته خیز اقدامات تجاوزکاران در برابر  سوریه  قرار گرفت. بیگمان تاریخ نقش اردوغان را به عنوان کسی در خونریزی در سوریه دست داشته، برجسته خواهد ساخت.

 

با این هم، چنین بر می آید که شاید اردوغان در این اواخر به اشتباه خود پی برده و در صدد ویرایش سیاست های خود برآمده باشد. هر چند، در گذشته، همه تلاش های روسیه و ایران هم که می خواستند اردوغان را سر عقل بیاورند، تا وی را از ماجراجویی های کاوبایی برحذر دارند، بیهوده از کار برآمدند. در این حال، بلندپروازی های اردوغان که گاه در اندیشه رساندن ترکیه در جایگاه ترکیه عثمانی و گاه هم در اندیشه گسترش پان ترکیسم بود، نمایانگر آن بودند که دید یا زود آتش سوزانی دامان این کشور را که پا از گلیم خود فرا تر دراز نموده است، خواهد گرفت.

 

در آغاز، ترکیه بیشتر در قفقاز فعال بود. اما روسیه بسیار زود توانست با کارگیری ابزارهای انرژیتیک  و اقتصادی و نیز نشان دادن کارت سرخ «کرد»، ترکیه را سر جایش بنشاند. این بود که سمت سیاست های بلندپروازانه اردوغان در جهت دیگری عیار گردید. اما باز هم این بار منافع روسیه و ایران را نشانه گرفت و در همنوایی با سیاست های اسراییل، اعراب و ناتو هماهنگ بود.

 

به هر رو، دست درازی اردوغان و دامن زدن به بحران سوریه، بار دیگر خشم روسیه  را برانگیخت و روسیه باز هم توانست دست کم جلو فاجعه بزرگ تر- حمله اردوغان به سوریه را که می توانست زمینه ساز جنگ بزرگی در یک منطقه بسیار گستره شود، بگیرد.

 

بلند پروازی های ترکیه در این اواخر زنگ خطر را برای بسیاری از همسایگان آن به صدا درآورده است. برای مثال، نقشه یی که چندی پیش در یکی از رسانه های ترکیه به نشر رسید، مرزهای ترکیه آینده را بزرگتر از آن چه که هست، نشان می دهد. در این نقشه، مناطق شمالی سوریه، مناطق شمالی عراق، بخشی از آذربایجان (منطقه نخجوان) و حتا منطقه باتومی گرجستان، منطقه یونانی نشین قبرس و... شامل ترکیه پرداز گردیده است که روشن است ناخشنودی تقریبا همه کشورهای پیرامونی ترکیه را بر می انگیزد.

 

 اما کنون نوبت به کشورهایی رسیده است که می خواهند با کنار زدن اردغان، بار دیگر ترکیه را که دیگر دم از استقلال می زند، و در نظر ندارد به یک کشور زیر فرمان ناتو و اسراییل مبدل شود، رام نمایند و با روی کار آوردن یک رژیم لاییک دست نشانده، سمتگیری سیاست خارجی آن را تغییر دهند.

 

بر پایه برخی از  داده ها در زمان اشغال عراق، موساد اردوگاه هایی برای آموزش چریک های کرد از سازمان پی ک.ک . در شمال عراق برپا نموده بود که هدف آن جدایی کردستان از ترکیه و تشکیل دولت مستقل کردستان بود. اما ترکیه با گسیل صد هزار نیرو به مرز و بمباران این اردوگاه ها، در عمل چنین طرحی را خنثی گردانید. گفتنی است که در آستانه عملیات ترکیه شماری از بالگردهای توپدار نوع می را از روسیه دریافت داشته بود که در نابودسازی این اردوگاه ها نقش اصلی را بازی کردند. کنون هم آوازه هایی به گوش می رسد که شاید اوضاع کنونی اگر به موقع جلو آن گرفته نشود، بار دیگر به جاهایی باریکی بکشد.

 

شایان یادآوری است که در گذشته دولت های ترکیه بیخی منکر موجودیت گروه تباری یی به نام کرد بود و کرد ها را به نام ترک های کوهی می خواندند. اما با گذشت زمان، ناگزیر گردیدند کردها را به عنوان یک قوم مستقل به رسمیت بشناسند. روشن است کشورهای منطقه از جمله عراق، سوریه و ایران مخالف تجزیه ترکیه و تشکیل دولت کردستان اند. با این هم،  ترکیه ناگزیر خواهد گردید در آینده، دست کم به خودگردانی کردها تن در بدهد. در این حال، شایان یادآوری است که چندی پیش وزیر خارجه ترکیه در اقدامی مغایر با عرف دیپلماتیک با نادیده گرفتن تمامیت ارضی کشور عراق، در سفری غیر مجاز بدون استیذان حکومت مرکزی عراق به کردستان عراق رفت و با مسعود بارزانی- رهبر کردهای شمال عراق قرار داد نفتی دراز مدت بست که با اعتراض دادگرانه مالکی و طالبانی رو به رو گردید. روشن است چنین رفتارهای نابخردانه و ناسنجش موجب گردیده است که برخلاف راهبرد اعلامی داوود اغلو- صفر مشکلات با همسایه ها، همه همسایه های عراق در مقام مخاصمت با رژیم آن کشور قرار بگیرند.

 

البته، رویدادهای اخیر شاید آریژ های خطر را در آنکارا به نوازش در آورده باشند تا ترکیه در آینده دست به  چنین سیاست های ماجراجویانه آشکارا مغایر با هنجارهای پذیرفته شده بین المللی نیازد.     

 

معمولا در ترکیه در شرایط بحرانی، ارتش به میدان می آید و با راه اندازی کودتا قدرت را به دست می گیرد. اما با حمایت های اطلاعاتی روسیه و ایران از رژیم اردوغان، در اوضاع کنونی چنین چیزی بسیار دشوار به نظر می رسد. هر دو کشور در تداوم رژیم او ذینفع اند. هر چند هم آزردگی هایی فراوانی  از سیاست های اخیر او دارند. با این هم، ناگزیرند، رژیم او را کماکان حمایت کنند و یا در صدد جانشین دیگری از اسلامگرایان به جای او برآیند.

 

ناخشنودی روسیه از سیاست های ترکیه، شایان توجه اند. تارنمای انترنی ایراس، در مقاله یی نوشته است که :  «الكساندر دوگین- فیلسوف روسی، روز دوشنبه در گفت وگو با شبكه تلویزیونی تركیه ' اولوسال كانال' تاكید كرد كه ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه از سیاست های خارجی تركیه به ویژه در قبال بحران سوریه خشنود نیست. به گزارش ایراس به نقل از ایرنا؛ تركیه به دنبال اعتراض مردم به اقدام دولت اردوغان در تخریب یك پارك در میدان تقسیم شهر استانبول برای ساخت مركزی تجاری، با چالش امنیتی مواجه شد و دامنه این بحران بلافاصله با اعتراض به سیاست های داخلی و خارجی دولت اردوغان به دیگر شهرهای تركیه از جمله آنكارا و ازمیر كشیده شد. در درگیری های خونین چند روز گذشته میان نیروهای پلیس و امنیتی تركیه با تظاهركنندگان كه متوسل به استفاده از گاز اشك آور و آب پاش شدند، صدها شهروند تركیه ای زخمی و یا بازداشت شده اند.

 

 دوگین در مورد پیامدهای خطرناك سیاست های حزب حاكم 'عدالت و توسعه' تركیه گفت: اگر دولت تركیه همچنان در خدمت امریکا باشد و اردوغان به سیاست های خود ادامه دهد، پایان حاكمیت حزب عدالت و توسعه در تركیه نزدیك خواهد بود و این كشور با خطر تجزیه ، منازعات قومی و جنگ داخلی مواجه خواهد شد. وی تاكید كرد كه قدرت امریکا در منطقه رو به كاهش است و امكان شكست آن در خاورمیانه بیشتر شده است. این كارشناس روس با بیان اینكه امریکا با كمك همپیمانان خود در منطقه مانند رژیم صهیونیستی ، عربستان، تركیه و قطر برای تحقق خاورمیانه بزرگ دست به هر اقدامی زده است، خاطرنشان كرد كه این طرح هرچند هنوز بطوركامل شكست نخورده اما تاكنون به اهداف خود دست نیافته است. دوگین بر تقویت محور ضد امریکا در منطقه خاورمیانه تاكید كرد.»

 

همین گونه می توان از ناخرسندی ایران از سیاست های ترکیه در قبال سوریه  و اسراییل یادآور شد. در سایت انترنتی فارس سخن از همزمانی رویدادهای اخیر ترکیه و نزدیکی آن کشور با  اسراییل به میان آمده است که با احیای مشارکت تل آویو و آنکارا بیان شدند. «به زودی ژنرال یاکوو آمیدرور- مشاور امنیت ملی و یکی از همکاران قابل اعتماد بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، سفری به ترکیه خواهد داشت. به عقیده کارشناسان، ژنرال به بطور همزمان باید در تل – آویو در باره تحویل مدرن ترین انواع تسلیحات به ترکیه در عوض حق استفاده از پایگاه نیروی هوایی در خاک ترکیه به توافق برسد. طرف ترکیه بخش نظامی برنامه سفر سیاستمدار اسرائیلی را مورد تأیید قرار نمی دهد. اما تصادفی نیست که همانا یک ژنرال اسرائیلی و نه دیپلمات به ترکیه سفر می کند.

 

یوری بوندار کارشناس نظامی روسیه و نامزد علم نظامی در این باره چنین گفت:

 

"سفر ژنرال آمیدرور را می توان از دو موضع مورد برسی قرار داد: نظامی – استراتژیکی و سیاسی. موضع نظامی – استراتژیکی (و تمایل رهبری اسرائیل) با محل قرار داشتن پایگاه هوایی « آکینجی» مرتبط است که امکان آن را فراهم می کند تا در کوتاه ترین زمان به سوی تأسیسات ایران پرواز کرد و از نقاط استقرار سیستم پدافند هوایی ایران به دور ماند. در صورت توافق، نظامیان اسرائیلی مسأله ضربه زدن به تأسیسات هسته یی ایران را حل می کردند".

 

موضوع دیگر با جزء سیاسی این موضع مربوط است. به عقیده من، رهبری ترکیه هرگز به اسرائیلی ها اجازه استفاده از پایگاه های هوایی ترکیه را نخواهد داد. در این صورت، چهره ترکیه به عنوان یک کشور اسلامی خدشه دار می شد. اما به طور همزمان می توان موضوع استفاده از پایگاه های انجرلیک را ممکن پنداشت».

 

چنین به نظر می رسد  که دیگر دوره اردوغان به پایان رسیده است اما در عین حال امکان این که رژیم در ترکیه تغییر نماید هم بسیار کم است. شاید چهره دیگری به جای اردوغان ظهورکند و روشن است تا آن هنگام گل کماکان سکان رهبری ترکیه را در دست خواهد داشت. ناخشنودی مردم ترکیه به ویژه کردها و علوی ها از سیاست های اردوغان به ویژه در قبال درامه خونبار سوریه که سناریوی آن به همکاری او نوشته شده است، در این ماجرا هم نقش خودش را داشته است و روشن است جامعه علویان و کردهای ترکیه که دست کم روی هم رفته تا چهل درصد باشندگان را تشکیل می دهند، مخالف سرسخت سیاست های او اند.

 

چنین پتنسال بزرگ اپوزیسیونی، زمینه بهره برداری نیروهای سیاسی لاییک ترکی مخالف اردوغان را  فراهم گردانیده، و این دستاویز را به دست آن ها داده است که با سر دادن شعارهای ضد سیاست های اسلامگرایانه او اسلامیزاسیون جامعه و دولت ترکیه، اگر نه زمینه کنار گذاری، دست  کم پایین آوردن  محبوبیت اردوغان را به پایین حد ممکن فراهم آورند.

 

در کل، تندرو بودن و دمدمی مزاج بودن  و یکدندگی اردوغان هم مضاف بر علت شده است تا دیده شود چه خواهد شد.

 

چند نکته دیگر را هم شایان یادآوری می دانم. نخست این که سال آینده بار دیگر انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در پیش رو است. روشن است اردوغان  در برنامه داشت تا خود را برای این کرسی نامزد نماید. مخالفان اردوغان با بهره گیری از یک ماجرای کوچک تلاش ورزیدند، هنگامه بزرگی را به راه بیندازند تا سیمای او را مخدوش نموده و کاری کنند که اردوغان نتواند در انتخابات به پیروزی دست یابد. چنین بر می آید که آنان در این کار موفق بوده اند. ماجرا از آن جا آغاز گردید که دولت ترکیه می خواست تا در محله تاریخی تقسیم شهر استانبول در نزدیکی پل بزرگی که آسیا را با اروپا پیوند می دهد، در یک پارک تفریحی مرکز بازرگانی بزرگی بسازند. مخالفان راهپیمایی و گردهمآیی یی را به  راه  انداختند  و کار به کارزار نکوهش و سرزنش سیاست های اردوغان کشید.

 

دو دیگر، این که در انتخابات گذشته نخست وزیری، اردوغان توانسته بود 49.83 درصد آراء را به دست بیاورد که برای ترکیه رقم بالایی است.

 

هر چه است، اردوغان توانسته است در دوره فرمانروایی خود اقتصاد ترکیه را سه برابر بسازد که یکی از موفق ترین دستاوردها در جهان است. آهنگ رشد ترکیه هم یکی از بالاترین آهنگ ها در جهان بوده است.

 

با این هم، روزنامه دست راستی «بیلد» چاپ فرانکفورت  که به گمان زیاد از سوی حلقه ها و محافل هوادار یهودیان به نشر می رسد، در شماره تاریخی 4 ماه جون خود در مقاله یی با سیاهنمای سیمای اردوغان از او تصویر نه چندان خوش نمایی پرداز کرد و کوشید او را چونان یک دیکتاتور بشناساند.

 

برخی از سیاست های اردوغان در داخل ترکیه هم موجب برخی از ناخرسندی ها و ناخشنودی ها شده است. برای نمونه، به دستور اردوغان کار تعمیر و مرمت ساختمان تئاتر بالت استانبول به گونه توجیه ناپذیری سه سال است که ناتمام مانده است. باشندگان استانبول چنین چیزی را کار عمدی و قصدی اردوغان و مخالفت او با «مظاهر تمدن» ارزیابی می کنند. شماری هم به روسری همسر وی ایراد دارند و حضور با حجاب را در ساختمان های دولتی  را خلاف قانون اساسی یک کشور لاییک می پندارند.

 

سیاست های اردوغان در قبال دو کشور سوریه و عراق در بسا از موارد بسیار غیر دوستانه بوده است. برای مثال، ترکیه در نظر دارد، چندین بند آبگردان بزرگ در سرچشمه های رودهای دجله و فرات که از کوه های کردستان سرچشمه می گیرند، بسازند. چنین چیزی ممکن است موجب خشکیدن این رودهای خروشان شود و فاجعه اکولوژیکی بزرگی را به بار بیاورد. همچنین سبب مرگ و میر جانوران و آبزیان فروانی گردد. چنین سیاست هایی بیشتر از آن که دارای جنبه  اقتصادی باشد، بیشتر جنبه کارگیری ابزاری برای برنامه های تجاوزکارانه دارد که شاید این دو کشور را برانگیزد که از یک سو تراز مبادلات بازرگانی خود را با ترکیه پایین بیاورند و از سوی دیگر دست به برانگیختن بیشتر کردها و علویان ترکیه در برابر دولت آن بیازند.

 

نکته آخری این که در دوره های حکومات لاییک سلیمان دمیریل، تانسو چیلر، مسعود ایلماز و اجوویت، ترکیه نزدیک به 360 میلیارد دالر از بانک های غربی وام گرفته و در سکتورهای جهانگردی، هواپیمایی، ساخت و ساز جاده و خط آهن و نیز کشاورزی  خود سرمایه گذاری کرد. هر چند، این سرمایه گذاری ها، دستاوردهایی هم برای ترکیه داشت، مگر، همراه با فساد مالی گسترده هم بود. بخش بزرگی از این پول ها به تاراج رفته و دوباره به بیرون از کشور برده شده است. در نتیجه ترکیه ناگزیر است سالانه چندین میلیارد دالر سود برای بانک های غربی بپردازد.

 

در اوضاع کنونی که وضع اقتصادی اروپا و امریکا بسیار خراب است، برخی از نهادهای مالی جهانی در خراب تر شدن اقتصاد ترکیه ذینفع اند. از یک سو، ناآرامی ها در ترکیه موجب کاهش تراز جهانگردی در این کشور می گردد و موج جهانگردان را بیشتر به سوی یونان در گیر بحران سوق می دهد. چنان چه عین کار پس از ناآرامی های مصر و لیبی و تونس صورت گرفت و زمینه برای افزایش درآمدهای جهانگردی ترکیه فراهم گردید. کنون، افزایش درآمدهای یونان می تواند تا جایی فشار را بر اتحادیه بیمار اروپایی کاهش ببخشد.

 

شاید هم برنامه های اردوغان مبنی بر این که در نظر دارد تا در آینده ترکیه را جزو ده اقتصاد برتر جهان بسازد، به مزاح برخی از کشورها خوش نخورد و از همین رو، در صدد کنار زدن اردوغان برآمده اند.

 

به هر رو، در آینده نزدیک قرار است اردوغان از روسیه بازدید و با پوتین دیدار نماید. پیچیده تر شدن اوضاع در ترکیه شاید مواضع او را در این دیدار ضعیف تر و موقف روسیه را نیرومند تر بسازد. هر چه است، روسیه به شدت در حفظ قدرت حزب اسلامگرای ترکیه ذینفع است. برای ایران هم این مساله اهمیت اساسی دارد. زیرا در صورت روی کار آمدن یک نظام هوادار امریکا و اسراییل، ایران با درد سر بزرگی رو به رو خواهد گردید. 

 

چنین به نظر می رسد که دیگر دوران رشد اقتصادی سریع ترکیه به پایان رسیده باشد. کارستن هوفمان- تحلیلگر آلمانی در مقاله یی زبر نام «ترکیه کف زمین داغ تر می گردد»، نوشت که با توجه به بالاگرفتن راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی در ترکیه، و افت ناگهانی ده درصدی بازار سهام استانبول، - چیزی که در ده سال گذشته در ترکیه پیشینه نداشته است، سرمایه گذاران خارجی دیگر به ثبات اقتصادی در این کشور بی باور شده اند. از این رو، خطر گریز ناگهانی و سرسام آور سرمایه های کلان از ترکیه می رود که این امر می تواند به افت شدید آهنگ رشد بالای این کشور بینجامد.

اقتصاد دانان آهنگ رشد سال روان را در ترکیه بین 3.5 تا 4.6 درصد پیش بینی می کردند. اما کنون دیگر، این ارقام به شدت زیر سوال قرار گرفته اند.»

 

ترکیه به رغم آهنگ رشد بالای اقتصادی، نزدیک به 360 میلیارد دالر بدهی خارجی دارد که تداوم بحران سیاسی در این کشور می تواند هم بر کاهش درآمدی ارزی آن از بابت جهانگردی و هم بر گریز سرمایه از این کشور بینجامد. این گونه، ترکیه پس از ده سال رشد اقتصادی پا به یک مرحله تازه رکود می گذارد.

 

 

چندی پیش، پروفیسور دارون عجم اغلو- اقتصاد دان ترکی در نیویورک تایمز نوشت که ـترکیه قربانی رشد اقتصادی سریع خود شده است. زیرا مردم این کشور دیگر خواهان دمکراسی بیشتر هستند». در یک سخن، بی موازنگی میان رشد اقتصادی و آزادی های دمکراتیک موجب بی ثبات شدن اواضاع اجتماعی در تکیه گردیده است. روشن است که به ویژه  کردها و علوی ها با دستیابی به دمکراسی بیشتر خواهان به دست آوردن حقوق بیشتر تا مرز دستیابی به خودگرانی و حتا خودمختاری (اتونومی) هستند. و این چیزی است که ترک ها به هیچ رو خواستار آن نیستند. این است که بحران سر در گمی پدید آمده است که روشن نیست به کجا خواهد کشید.

 

اختلافات در اردوگاه اسلامگرایان و حتا میان همسران سران حزب حاکم هم اوضاع را پیچیده تر ساخته است.

 

سرکان دمیرتاش - تحلیلگر روزنامه حریت ترکیه چندی پیش در بی بی سی نوشت که «به باور بسیاری دعوای سیاسی میان گل و اردوغان،تازه شروع شده است. طوفان واقعی در سال ۲۰۱۴ از راه خواهد رسید، یعنی زمانی که ترکیه رئیس جمهوری بعدی‌اش را انتخاب می‌کند. اردوغان مترصد رسیدن به بالاترین مقام کشور است. اما عبدالله گل هم اخیرا اعلام کرده که هنوز قصد کناره‌گیری ندارد و اردوغان باید در برنامه‌ریزی‌هایش برای آینده، او را هم در نظر داشته باشد.

 

مطابق یک ضرب‌المثل معروف، "پشت هر مرد موفق، یک زن ایستاده است". در مورد اردوغان و گل می‌توان این ضرب‌المثل را این طور بازنویسی کرد: "پشت هر دعوای سیاسی رده بالا، زن‌ها ایستاده اند." اینکه اختلاف میان خیرالنسا گل و امینه اردوغان بسیار قدیمی‌تر از اختلافات شوهرانشان است، بر کسی پوشیده نیست.

 

ظاهرا دعوای همسران، یکی از دلایل اصلی اختلاف اردوغان و گل است. امینه اردوغان از خیرالنسا گل رنجیده بود و ماه‌ها با او حرف نمی‌زد. او حتی در مراسم رسمی که در کاخ ریاست جمهوری برگزار می‌شد، شرکت نمی‌کرد، و دخترش سمیه را همراه رجب طیب اردوغان می‌فرستاد. کار به جایی کشید که اردوغان در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی مجبور شد وجود اختلاف میان همسرش و خانم گل را تکذیب کند.»!

 

اندره استاخانفتسف- تحلیلگر  تارنمای ریا نووستی روسیه در باره تحولات اخیر ترکیه مقاله جالبی نوشته است که در آن آمده است:

 

«کارشناسان می گویند تحولات ترکیه را نمی توان به "بهار عربی" یا "جنبش تسخیر وال استریت" (Occupy Wall Street) ارتباط داد، زیرا این کشور دارای یک جامعه مدنی قوی است و بیشتر معترضان این روزها را دانشجویان، افرادی از طبقه متوسط و بالا تشکیل می دهند که غالبا به حزب حاکم عدالت و توسعه رای نداده و سکولار هستند.

 

حزب عدالت و توسعه همواره در سال های گذشته و به ویژه بعد از آغاز بهار عربی تلاش کرده است تا به عنوان الگوی یک کشور دموکراتیک برای دیگر کشورهای اسلامی تبدیل شود. این در حالی است که ترکیه تنها کشور اسلامی عضو ناتو (پیمان نظامی آتلانتیک شمالی) است که با اسرائیل روابط کامل دیپلماتیک دارد و از متحدان آمریکا محسوب می شود.

 

حزب اسلام گرای AKP به تدریج در طول سال های گذشته تلاش کرده تا با تغییر برخی از قوانین لائیک این کشور، از جمله لغو قانون بی حجابی اجباری زنان در مدارس، دانشگاه ها و ادارات دولتی زمینه را برای اجرای سیاست های اسلام گرایانه خود آماده کند. این موضوع همواره با مقاومت احزاب لائیک، از جمله حزب جمهوری خواه خلق (CHP) که آتاترک موسس آن بوده و البته ژنرال های ارتش همراه بوده است.

 

دولت ترکیه اخیرا قانونی را برای ممنوعیت فروش مشروبات الکلی (از ساعت 10 شب تا ساعت 6 صبح) استفاده کرده و اردوغان گفته است که هرکس مشروب بنوشد، الکلی و دائم الخمر است. وی بدون اشاره مستقیم به آتاترک گفته است کسانی که قوانین قبلی کشور را تصویب کرده بودند، دائم الخمر بودند.

 

از سوی دیگر دولت ترکیه اعلام کرده "پل سومی" را بر روی تنگه بسفر خواهد ساخت تا قسمت اروپایی استانبول را به قسمت آسیایی آن مرتبط کند. اردوغان قصد دارد نام این پل را به یاد یکی از سلاطین عثمانی در قرن شانزدهم، "یاووز سلیم" (Yavuz Selim) بگذارد. یاووز سلیم سیاست های سختگیرانه و سرکوبگرانه ای را علیه اقلیت علوی مذهب ترکیه به مرحله اجرا در آورده و این تصمیم اردوغان باعث نگرانی شدید جامعه علوی ترکیه شده است. بدون تردید این دو تصمیم اخیر دولت ترکیه در اعتراضات اخیر بی تاثیر نبوده اند.

 

برخی کارشناسان می گویند اردوغان اصولا در صحنه سياسی ترکيه به عنوان انسانی خودرای و تا حدی مستبد شناخته شده است که توجهی به آرای افکار عمومی ندارد. وی تلاش می‌کند که نظر خود را، گاهی حتی مغاير نظر حزب متبوعش، به کرسی بنشاند.

 

برخی دیگر از کارشناسان می گویند اردوغان که خود را آماده تغییر قانون اساسی برای ماندن در قدرت به عنوان رییس جمهور می کند، تحمل شنیدن انتقاد از سیاست هایش را ندارد و اطرافیان وی نیز تا آن اندازه از شهامت برخوردار نیستند که انتقادهای صحیح از سیاست هایش را به وی گوشزد کنند.

 

جوانان و به ويژه جوانان سکولار و غير مذهبی حس می کنند که آرام آرام در طول دوران نخست وزیری 11 ساله رجب طیب اردوغان به حاشيه رانده شده اند و اين دولت در حقيقت نوعی تماميت خواهی و انحصارگرايی را در پيش گرفته است. کشیده شدن دامنه اعتراضات به شهرهای کوچک و توریستی، از جمله شهر تاریخی و مذهبی "قونیه" نشان از آن دارد که بين لايه های پايينی طرفداران حزب عدالت و توسعه هم نوعی نگرانی از نوع رفتار سياسی اردوغان به چشم می خورد.»

 

به هر رو امیدوار هستیم، هر چه زودتر بحران در این کشور دوست و هم منطقه ما فروکش کند و ماجرای سوریه هم درس عبرتی گردد برای دولتمردان آینده ترکیه تا در آینده دست به ماجراجویی های وسترنی نیازند و منافع ملی دراز مدت کشور خود را قربانی منافع کوتاهمدت و زودگذر نگردانند.   

 

در این جا باید متوجه چند نکته باشیم.

 کشورهای جهان سومی واقع در نوار فاصل میان آسیای میانه و قفقاز و جزیره نمای عرب که اولی گستره منافع حیاتی روسیه  و دومی  گستره منافع حیاتی امریکا ند،  از جمله افغانستان، ایران، ترکیه و پاکستان، تنها راهی که برای حفظ ثبات دارند، بیطرفی است. ترکیه هر چند عضو ناتو هم است اما باید در میان منافع شرق و غرب تعادل و توازن را حفظ نماید. در غیر آن، با دشواری های گوناگونی رو به رو می گردد.

ترکیه کشوری است سخت آسیب پذیر. موجودیت اقلیت بزرگ 30 درصدی کرد و همین گونه اقلیت 30 درصدی علوی به اضافه اقلیت های مسیحی ارمنی و آشوری و شیعه در پهلوی تضادهای فرقه یی و گروهی و سیاسی احزاب لاییک و سکولار با حزب اسلامگرای حاکم که به نوبه خود در دورن تضاد های شدید دارند، این کشور را که از بیرون تا اندازه یی باثبات جلوه می کند، بسیار آسیب پذیر می سازند.

از سوی دیگر، ترکیه مانند پاکستان ارتش بسیار نیرومند دارد. در گذشته پیش از فروپاشی شوروی ترکیه نفوس زیاد نداشت و چون عضو ناتو بود، از نگاه نظامی و اقتصادی وابسته به امریکا، اروپا (در گام نخست آلمان) بود. همین گونه، روابط اطلاعاتی تنگاتنگی با سازمان های استخباراتی امریکا، اسراییل و انگلیس داشت.

 

با توجه به ساختار اقتصادی سرمایه داری دولتی، پیوسته با کسری بودجه، تورم پولی و نبرئهای سنگین داخلی وکودتاهای پی در پی رو به رو بود. همین گونه، با یونان بر سر مساله قبرس جنجال داشت.

 

نباید فراموش کرد که در گذشته در این کشور، در دوره خلافت عثمانی سه بار قتل عام ارمنی ها، علویان و کردها صورت گرفته بود که ریشه های دشمنی در این کشور را بسیار دامنه دار می سازد.

 

پس از فروپاشی شوروی، ترکیه در آغاز به کمک غرب، اسراییل و اعراب آغاز به مداخلات گسترده در قفقاز و آسیای میانه، به ویژه  در چچنستان نمود. مگر روسیه توانست با بر افروختن آتش در میان کردها ترکیه را بر سر عقل بیاورد. در ازبیکستان هم کریمف، 2000 دانشجوی ازبیک را از ترکیه واپس به تاشکنت فراخواند و همه برنامه های تلویزیونی ترکی را بست.

 

در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تهران نیز سرمایه گذاری بزرگی در ترکیه نمود و با کمک روسیه و چین و سوریه و توانست با پشتیبانی همه جانبه از حزب رفاه نجم الدین اربکان وی را برای نخستین بار به قدرت برسانند. سپس ایران با بستن قرار داد 20 میلیارد دالری گازی و دادن تخفیف چشمگیر  با اربکان توانست تا اندازه یی به رشد اقتصادی ترکیه کمک  نماید.

 

با توجه به این که روسیه به شدت در رشد اقتصادی ترکیه ذینفع بود (چون ترکیه از وابستگی اقتصادی به غرب رها می شد و سیاست مستقلی را پیش می گرفت)، در چهارچوب یک استراتیژی همه جانیه چند قرار داد بزرگ گازی با ترکیه بست و عملا به این کشور اجازه داد تا در روسیه و کشورهای آسیای میانه  به تجارت آزاد بپردازد. همین گونه سالانه تا 4 میلیون جهانگرد از کشورهای شوروی پیشین از ترکیه بازدید می کنند.

 

اما باید متوجه بود که ترکیه از دیدگاه اقتصادی سخت به روسیه وابسته است. بخش بزرگ گاز وارداتی ترکیه از روسیه وارد می شود. در پهلوی آن، صنایع ذوب آهن و پولاد ترکیه با زغالسنگ وارداتی روسیه بر سر پا ایستاده است. همین گونه، واردات چوب و ... از روسیه برای ترکیه حیاتی است. در عین حال، شرکت های ساختمانی ترکیه صدها پروژه در روسیه، آسیای میانه و قفقاز دارند.

 

بسنده است که روسیه، صدارت گاز، زغالسنگ و چوب خود را به روی ترکیه ببندد، به همکاری بازرگانی خود با ترکیه پایان دهد و به شرکت های ترکی دیگر اجازه فعالیت در روسیه را ندهد. آن گاه کمر اقتصاد ترکیه خواهد شکست. از این رو، ترکیه انگشت های افگار زیادی دارد که روسیه می تواند آن را در صورت نیاز بفشارد.

 

عین مطلب تا اندازه یی در مورد ایران صدق می کند. به اضافه این که در شرایط تحریم های کنونی، ترکیه یکی از بزرگترین طرف های بازرگانی ایران است که تراز تجاری با آن کنون به 22 میلیارد دالر می رسد و می تواند به 30 میلیارد هم برسد.

 

اما مساله بر سر این است که هم روسیه و هم ایران در روی کار ماندن حزب اسلامگرای حاکم و ثبات اقتصادی در ترکیه ذینفع اند. چون هرگاه احزاب لاییک روی کار بیایند، روشن است به هواداری از امریکا خواهند پرداخت و برای هر دو کشور درد سر بزرگی خواهند آفرید.

از این رو، به هر بهایی که شده است، از حزب حاکم  پشتیبانی خواهند کرد.

 

اما روشن است که در عین حال یک ترکیه نیرومند و با ثبات برای روسیه، و ایران در صورتی سودمند است که حد اقل در کشاکش های جهانی با غرب، بی طرفی اختیار  کند.  اما ترکیه نیرومندی که منافع راهبردی روسیه  و ایران را با چالش رو به رو سازد، برای هر دو کشور درد سر بزرگی خواهد بود و  روشن است خواهند کوشید با پیشگیری سیاست های باهمی به هر گونه یی که شده است، آن را سر عقل بیاورند.

 

حال، آن چه مربوط به اردوغان می گردد، او با مداخلات بیش از حد و مرز در امور سوریه، از همه خطوط قرمزی که روسیه و ایران برایش کشیده بودند، عبور کرده و همه پل ها را پشت سر خود شکستانده است. اشتباه محاسبه اردوغان در این است که در ارزیابی توان واقعی خود و کشور خود دچار خودبزرگ بینی و توهم گردیده است. ترکیه نیرومند کنونی درست در اثر  حمایت های همه جانبه  روسیه و ایران است. اردوغان می پنداشت که روسیه و ایران چون هر دو در داشتن روابط بازرگانی با ترکیه ذینفع اند و چاره یی جز حمایت از حزب او ندارند، هر سازی که بزند، هر دو ناگزیر اند به همان ساز برقصند.

از همین رو بود که با یک چرخش صد و هشتاد درجه یی ناگهان در پهلوی اسراییل و کشورهای مرتجع عرب و جهال سعودی و قطر ایستاد و با مداخلات همه جانبه مردم سوریه را به خاک و خون کشاند. مگر، اردوغان نتوانست درک کند که سوریه برای روسیه  و ایران اهمیت حیاتی دارد و به هیچ رو حاضر نیستند آن را از دست بدهند.

 

از سوی دیگر، به درازا کشیدن بحران سوریه موجب ناخشنودی و ناخرسندی کردها و علویان ترکیه شده است که دیگر به هیچ رو حاضر نیستند از اردوغان حمایت کنند. مخالفت احزاب لاییک و سکولار هم مضاف بر علت شده است. اختلافات درون حزبی با عبدالله گل هم به اوج خود رسیده است. کشورهای غربی هم به شدت به رفتن اردوغان و روی آوردن احزاب لاییک و سکولار ذینفع هستند. روسیه  و ایران هم از وی به شدت آزرده اند.

 

در این حال، ترکیه به خاطر شکست در سوریه به یک بز بلاگردان  نیاز دارد. حتا عبدالله گل بیشتر از هر کسی به چنین بزی نیازمند است تا در انتخابات آینده باز هم به کرسی خود بماند. این است که همه می خواهند شکست سیاسی مفتضحانه در کارزار خونین ترکیه را به گردن اردوغان بیندازند. تازه غرب نیز به چنین بزی نیاز دارد.

 

در یک سخن، کار اردوغان به گونه دراماتیکی به پایان نزدیک می شود. اما روسیه و ایران و چین به شدت در تقویت حزب بر سر اقتدار ذینفع اند. این است که میدان مانور برای عبدالله گل فراخ می شود و او تلاش فراوان خواهد کرد تا خسته را به پای اردوغان بشکند. از سوی دیگر، سوریه و عراق هم به هیچ رو به ماندن اردوغان علاقه ندارند. فراموش نباید کرد که تراز بازرگانی ترکیه با سوریه پیش از رخدادهای اخیر به 12 میلیارد دالر و با عراق به 11 میبلیادر دالر می رسید. کنون هر دو کشور با بی میلی تمام از ترکیه رو گردانیده اندو گزند چنین سیاستی بیشتر بازرگانان کردی و علوی را زیانمند گردانیده است.

 

آن چه مربوط به افغانستان می گردد، مداخله اردوغان در امور ازبیک های افغانستان و پشتیبانی وی از جناح مخالف جنرال دوستم، به شدت دست کم موجب آزردگی وی شده است. در نتیجه، ازبیک های افغانستان به دو گروه  هوادار ترکیه و ازبیکستان در برابر هم  صف آرایی نموده اند. باید متوجه بود که در حالی که اردوغان از  گروه های اسلامی حمایت می کند، عبدالله گل دست کم در گذشته روابط نیکی با دوستم داشته است.

 

به هر رو، ارزیابی من این است که عصر اردوغان دیگر به پایان خود نزدیک می شود. حالا اگر او کنار برود و از عبدالله گل حمایت نماید، برای ترکیه بسیار سودمند خواهد بود. در غیر آن، این کشور وارد یک مرحله بحران سیاسی دومدار خواهد گردید که پیش بینی پیامدهای آن بسیار دشوار است.       

 

با امید این که بحران ترکیه هرچه زودتر پایان یابد.

روشن است که جهان امروز به سوی منطقه گرایی و جهانی گرایی می رود. از این رو، آن چه در یکی از کشورهای منطقه ما می گذرد، چه در آسیای میانه باشد، چه در افغانستان و یا ایران و قفقاز یا ترکیه یعنی در کشورهای مسلمان غیر عربی یه به گونه یی که در باخترزمین به آن خاور میانه عربی می گویند، همه را متاثر می گرداند و مانند زنجیره یکی به دیگری پیوند دارد. یکی از دلایلی که ترکیه در دهه گذشته بسیار رشد کرد، این بود که روسیه، چین و ایران به گونه عینی در رشد ترکیه ذینفع بودند و می خواستند با تقویت ترکیه، به وابستگی عمیق گذشته آن کشور را به غرب به ویژه امریکا کاهش بدهند و آهسته آهسته ترکیه را به سوی خود متمایل گردانند. تا ترکیه در آینده بتواند از ناتو بیخی بریده و به یکی از اعضای برجسته اتحادیه آینده اروآسیایی میدل گردد. در همین راستا بود که روسیه به شرکت های ترکی اجازه فعالیت های گسترده در روسیه و آسیای میانه و قفقاز را داد. تجارت خود را با همه توسعه داد. برای نمونه تنها آذربایجان 20 میلیارد دالر در اقتصاد ترکیه سرمایه گذاری نموده است. روسیه با صادرات مقادیر فراوان گازبه ترکیه، زمینه رشد صادرات آن کشور را هم فراهم کرد.

 

بستن به اصطلاح کمر ترکیه نه تنها از سوی روسیه، بل که از سوی ایران و چین هم با کمال موفقیت پیش می رفت. در بحرانی ترین لحظات انتخابات گذشته، ایران 20 میلیارد دالر با چهار کانتینر 40 فت طلا به ترکیه گسیل داشت که نقش ارزنده یی در پیروزی حزب بر سر اقتدار داشت. به هر رو، روشن بود که توقع روسبه و ایران و چین از ترکیه چنین بود که در ازای کمک های بیکران و فراهم نمودن زمینه رشد و شگوفایی ترکیه این کشور کماکان به سیاست های مستقلانه خود ادامه دهد. اما اردوغان تا دو سال پیش که همین سیاست را تعقیب می کرد، ناگهان به سوی روسیه و ایران پشت کرد و با پشتیبانی از پروژه ضد سوری اعراب با دریافت ده میلیارد دالر از عربستان سعودی همنوایی نشان داد. باید متوجه بود که ترکیه کشور بسیار آسیب پذیری است. حضور 30 درصدی کرد ها و همین گونه حضور 30 درصدی علویان هوادار سوریه هر آن می تواند ترکیه را با لبه پرتگاه بکشاند. اردوغان نتوانست درک کرد که یک ترکیه نیرومند مخالف با روسیه که منافع راهبردی آن کشور را به گونه جدی تهدید نماید، (عین چیز برای ایران و چین هم صدق می نماید) برای هر دو کشور درد سر بزرگی است. همین گونه که هم ایران و هم روسیه نیازمند یک ترکیه نیرومند دوست هستند. متاسفانه اردوغان با مداخله در بحران سوریه هم آبروی خود را برباد داد و هم زمینه سرنگونی خود را فراهم آرود. یحران سوریه چهار میلیون آواره داخلی، یک میلیون آواره خارجی و 70 هزار کشته بر جا گذاشت. شکست پروژه سوریه روشن است شکست اردوغان را در پی داشت.

 

کنون دیگر او هیچ شانسی برای بازی نمودن نقش در ترکیه آینده ندارد. از دید من، عبداله گل می تواند در آینده باز هم نقش بازی نماید. آری. سیاست چیزی بدی است. نخستین اشتباه استراتیژیک، آخرین اشتباه یک سیاستمدار است. به چالش کشیدن آشکار منافع یک ابر قدرت جهانی- روسیه و چین و یک ابر قدرت منطقه یی- ایران چیری نیست که آن ها، آن را برای اردوغان ببخشند. اردوغانی که به کمک و یاری آن ها اردوغان شده بود . درست تراز بالای 90 میلیاد دالری بازرگانی با روسیه، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، چین و ایران بود که اقتصاد ترکیه را چنین شگوفان ساخته بود. مگر ارردوغان نتوانست یا نخواست این واقعیت را درک کند. بلند پروازی و عدم درک واقعیت ها بود که او را از اوج قله افتخار به زیر انداخت. آری. دیگر دوره اردوغان به پایان رسیده است.

 

یک چیز مسلم است. اردوغان متاسفانه با دخالت در امور سوریه وجهه خود را در میان کردها و علویان ترکیه که تقریبا نیم نفوس ترکیه را تشکیل می دهند، از دست داده است و آنان را سخت رنجانده و بسیار دشوار به نظر می رسد که آنان دیگر به اردوغان اطمینان کنند. غرب نیز با رفتن اردوغان خوش است چون اگر در ترکیه کدام حزب لاییک و سکولار روی کار بیاید، بیشتر گوش شنوا خواهد داشت. اما نباید فراموش کرد که با اوج گیری بخران فرار سرمایه بزرگی از ترکیه صورت خواهد گرفت که با توجه به اقتصاد بیمار اروپا، شاید بسیاری از کشورهای اروپایی در این کار ذینفع هستند. همچنان یونان نیز خواهد توانست بخش بزرگ جهانگردانی را که در گذشته به ترکیه می رفتند، جذب کند. ایران قطعا در شکست حزب اسلامگرای اردوغان سودی نخواهد برد. هر چند در مساله سوریه به شدت از اردوغان رنجیده است. حال اگر کدام حزب لاییک در ترکیه روی کار بیاید، مشکل ایران با آن رژیم بیشتر خواهد شد. روسیه هم در عین موقف قرار دارد. همه این ها گواه اند که دوره اردوان دیگر به پایان رسیده است و رییس جمهور گل برای دوره آینده رهبر ترکیه خواهد ماند. اما روسیه و ایران کماکان از گل حمایت خواهند کرد. کل هم خواهد کوشید موازنه میان شرق و غرب را نگه دارد. اما اقتصاد ترکیه قطعا زیان خواهد دید و دست کم رشد چند سال گذشته را نخواهد داشت.

 

تارنمای انترنتی فارس در آخرین شماره خود در باره تحولات ترکیه می نویسد:

 

«اوضاع نشان می‌دهد که ترکیه وارد دوران نوی از بحران امنیت اجتماعی شده است. این بحران اجتماعی- امنیتی به لحاظ زمانی و نه مکانی قابل کنترل نخواهد بود.

 

رجب طیب اردوغان تصور کرده است که غلبه بر معترضان مانند غلبه بر ژنرال‌ها آسان است! اردوغان تا کنون مقابل بسیاری از ژنرال‌ها از جمله «باش بوغ» و «یاشار بیوک آنیت» ایستاده و آن ها را از معادلات قدرت خارج کرده است. در جریان پرونده ارگنه کن اردوغان تصفیه حساب گسترده‌ای با ژنرال‌ها صورت داد و پای بسیاری از افسران بلند پایه کشورش را به زندان و دادگاه باز کرد. شاید اردوغان تصور کند که معترضان هر وزن و جایگاهی داشته باشند قدرتمندتر از ژنرال‌ها نیستند و می‌توان به راحتی بر آن ها نیز غلبه پیدا کرد. این نگاه نادرست اردوغان سبب شده است تا وی تحولات جاری در کشورش را به خوبی درک نکند. اردوغان تصور می‌کند منزوی کردن ژنرال‌ها از قدرت و رونق اقتصاد داخلی ترکیه دو تضمین اصلی برای بقای نامحدود وی در دستاوردهای اقتصادی و سیاسی حزب متبوع خود را طی دو سال اخیر با اتخاذ رویکرد ماجراجویانه نادرست در عرصه سیاست خارجی را در معرض نابودی قرار داده است. بسیاری از شعارهایی که در استانبول و شهرهای مختلف علیه سیاست‌های اردوغان داده شده است به حوزه سیاست خارجی ترکیه مربوط می‌شود. این اعتراضات خواب اردوغان را آشفته ساخته است اما گویا نخست وزیر ترکیه قصد ندارد از رفتارهای نادرست خود در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی عقب نشینی کند. قدرت محسوب می‌شود.»







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



عزیز آریانفر