ایدیولوژی طالبانیسم و تاثیرات آن بر امنیت ملی افغانستان

١٣ اسد (مرداد) ١٣٩٢

تمهید!

طالبان نام گروهی شبه نظامی مخالف دولت جمهوری اسلامی افغانستان است که عمدتاً پشتون اند و سخت باورمند به عقاید و باور های پشتونوالی می باشند. این گروه بیشتر محصول فرآیند های سیاسی دهه های 80 و 90 و در عین حال مداخلات کشور های چون آمریکا، پاکستان و عربستان سعودی می باشد. چنانچه بعدا هم توسط مسئولین مقامات این کشورها به این مسئله اذعان گردید. طالبان عمدتا از افرادی که در مکتبهای دینی اهل سنت بویژه در عربستان و پاکستان تحصیل می کردند تشکیل گردیده است. عدم وجود مدرسه های مدرن و امکانات آموزشی در افغانستان موجب گردیده بود که مکتبخانه های مذهبی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و تعداد کثیری از افغانها در آن به تحصیل بپردازند و لذا طلبه های آموزش دیده توسط عربستان و پاکستان بعد از بازگشت به افغانستان به تدریس در این مکتبخانه ها مشغول بوده و عقاید خود را گسترش می دادند . ناامنی، جنگهای متوالی و فقر حاد جامعه افغانستان ، شرایط را برای پذیرش دیدگاه این گروه فراهم کرد.

اما بعد از این که این گروه بخش های زیادی از افغانستان را متصرف شدند، یک نوع ادعای برتری نژادی و تطبیق مذهب تندرو تر، ایدئولوژی متحجرگرایانه، افراد در تطبیق شریعت و سرکوب اقوام غیر پشتونی و افراد که در واقع طرفدار ایدئولوژی تمامیت خواهان شان نبودند را خط مشی سیاسی خود قرار دادند.

بلآخره اینکه این گروه، پس از حادثه 11 سپتامبر و حضور یافتن جامعه ی جهانی در افغانستان در حاشیه رفته و کلاً پاک سازی گردیدند، اما در سال های اخیر، این گروه یک بار دیگر ذریعه ی افراد که آن ها را برادران نا راضی خطاب می نمایند و از یک ریشه ای فکری و جویبار اندیشه که همانا قبیله است آب خورده اند باعث گردیدند که این گروه دوباره چالش بر قدرت سیاسی شود.حتی اینکه دفتر به نام این گروه مبنی بر گفتگو های صلح با ایشان در کشور قطر باز گردد. ما در این مقاله ی پژوهشی سعی خواهیم نمود تا تاثیرات ایدئولوژی این گروه را بر امنیت ملی کشور بررسی و تحلیل کنیم.

اساسی ترین سوال که در این پژوهش می تواند به عنوان سوال اصلی مطرح شود همان چیستی تاثیرات ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان می باشد که برای تبین سوال اصلی نیاز به ارائه سوالات فرعی داریم که ذیلاً می توان آنها را بیان نمود:

1-     ایدئولوژی طالبانیسم چیست؟

2-     تاثیرات سیاسی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان چیست؟

3-     تاثیرات نظامی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان چیست؟

4-     تاثیرات فرهنگی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان چیست؟

ایدئولوژی چیست؟

ایدئولوژی بر اساس ترکیب لغوی از دو کلمه ی "ایدئو" به معنایی ایده، عقیده، تصور،نظر آمده است و "لوژی" هم پسوند ایست که به معنای علم مورد استفاده قرار می گیرد مانند سایکولوژی (روان شناسی) یا سوسیولوژی (جامعه شناسی) بکار می رود. در واقع ما می توانیم این کلمه یعنی "ایدئولوژی" را به عنوان(عقیده شناسی) مطرح کنیم. از آنجائیکه ایدئولوژی را نمی توان در یک تعریف خلاص کرد، باید این کلمه را دو تعریف مشابه و اما کلان مطرح ساخت.

در دیدگاه اول که همان دید "عام" نسبت به ایدئولوزی دارد، این دیدگاه در واقع ایدئولوژی را به عنوان یک مکتب مطرح می نمائید که رهنمود های مکتب چه بعد اندیشه و چه بعد عمل را در برمی گیرد.(1)

در دیدگاه دوم که همان دید "خاص" نسبت به پدیده ی ایدئولوژی دارد و اتفاقاً این دیدگاه ایدئولوژی را تنها بخشی از مکتب که همانا رفتار انسان و دستور العمل باید ها و نباید های می باشد را در بر می گیرد. (2)

 

طالبانیسم چیست؟

طالبانیسم، مفهومیست بر گروه که عمدتاً از جنوب کشور با دیدگاه دیوبندی،[1] افکار و عقاید نص گرایانه، تکفیری، تحجر گرایانه، با بر داشت جزم گرایانه از دین ظهور نمودند و مدت زیادیست که با اندیشه های انحصار طلبانه خویش کشور را به جهنم ثانی مبدل ساخته اند. این گروه عمدتاً از تبار پشتون بوده و ریشه های فکری شان هم از نظام های قبیلوی پشتونی سر چشمه می گیرد.

ریشه های دینی طالبانیسم را گاه نویسندگاه بر چسپ های دیوبندی و گاه هم برچسپ های حنفی که شاخه ای از اهل سنت است می زنند اما با تطور ژرف دریافته می شود که نه تنها ریشه های دینی طالبانیسم سنی و دیوبندی نه بوده بلکه ریشه های فکری دینی طالبان در گذشته تاریخ اسلام دیده شده است. دیدگاه های دینی این گروه بیشتر شبیه گروه "خوارج" است. (3)

خوارج گروه دینی است  که در زمان خلفایی راشدین ظهور نمودند و مهمترین ویژگی های خوارج عبارتند از:

کج فهمی از دین "برداشت غلط از دین و آموزه های دینی": خوارج معتقد بودند که حکومت جز از آن خداوند نیست " ان الحكم الا الله" این سخن حق است که حکومت جز از آن خدا نیست، اما خوارج از این برداشت غلط و اشتباه گرفتند. خوارج  در مورد اين آيه به گمراهى افتاده اند و داستان حكميت را بر اميرالمومنين مورد انكار قرار دادند و گفتند: چگونه حكميت را مى پذيرد و حال آنكه خداوند مى فرمايد: حكم كردن جز براى خداوند نيست . و چون اين لفظ مشترك است به اشتباه افتادند و غلط معنى كردند، و در اين صورت كلمه حقى است كه از آن اداره باطل شده است . زيرا طبق مفهوم اول ، حق است ولى خوارج نفى كردن هر نوع حكمى را اراده كرده اند و اين باطل است . زيرا خداوند متعال حكم مخلوق را در بسيارى از احكام شريعت فرموده است .(4)

جهل: یکی دیگر از ویژگی های خوارج است. بر اثر جهل و نادانی این گروه بعضی از حقایق به نزد پیروان این گروه سر پوشیده باقی مانده است. افهام کلی صورت نگرفته است. (5)

برداشت تنگ نظرانه و کوتاه بینانه: مردمی تنگ نظر و کوته دید بودند. در افقی بسیار پست فکر می کردند. اسلام و مسلمانی را در چهار دیواری اندیشه های محدود خود محصور کرده بودند. (6)

جنگجویان فدائی : خوارج در واقع برای اندیشه های خویش سر سختانه جنگ می نمودند و خود را فدایی اندیشه های خود می ساختند. (7)

هر پژوهشگر، اگر در ویژگی های بالا کمی هم تفکر کند، این ویژگی ها را به گونه ی کاپی شده ی آن در وجود گروه به نام طالبان در می یابد، کج فهمی و برداشت غلط از دین و آموزه های دینی، طالبان معتقد بودند که برداشت ارائه شده از سوی آنها برداشت صحیح و کامل از دین است که یک نوع جهل را نیز دنبال می نمودند و سرسختانه در راه ارائه ی این برداشت خود می جنگیدند تا که از بین می رفتند و مردم شریف افغانستان جهل طالبان را در دوران مقاومت در سمت شمال کاملاً شاهد هستند. برداشت تنگ نظرانه و کوتاه بینانه از دین و آموزه های دینی، طالبان در واقع اسلام و مسلمانی را تنها در حوزه عینک های خود شان و چهار دیواری اندیشه های محدود خود محصور کرده بودند.

ایدئولوژی طالبانیسم چیست؟

ایدئولوژی طالبانیسم همانا دگم و جبری مذهبی است که این عقاید وابسته به مکاتب وهابی و باور های قبیله ای پشتون والی است. این گونه ایدئولوژی بیشتر جزم گرا، متحجر و ایدئولوژی مبتنی بر برتریت مذهبی محسوب می شود. در واقع خواجه بشیر احمد انصاری نویسنده و پژوهشگر در کتاب مذهب طالبان ایدئولوژی طالبان را چنین شرح می دهد:

1-     ذهنیت قبیلوی؛ ایدئو لوژی طالبان آمیخته با ذهنیت قبیلوی بوده و ما شاهد یک نوع تعصب در طول رژیم شان در کابل هستیم، خواجه بشیر احمد انصاری به نقل از کتاب رشید احمد که در این کتاب هویت 29 تن از رهبران کدری و کلیدی طالبان نوشته شده است که از میان این رهبران تنها دو عضو اند که از یک قبیله نیستند در حالی که 26 تن دیگر این افراد منصوب به یک قبیله اند. و در عین حال تمامی رهبران سیاسی طالبان مربوط به یک سمت و یک قبیله بودند، پایتخت کشور را عملاً از شهر کابل به شهر و دیار انتقال دادند که خود از آن دیار بودند. تمامی معاملات کشور را به زبانی گزینش نمودند که خود به آن صحبت می نمودند.

2-     جنگ با زمامداران اسلام (رهبران گروه های مسلمان جهادی دیگر): طالبان با تمامی زمامداران و رهبران دیگر اقوام در جنگ قرار داشتند و یک نوع انحصار گرایی و جزم اندیشی را در پیش گرفته بودند که هیچ رهبری را در دیگر اقوام تحمل کرده نمی توانستند و یک نوع برتریت را آن گونه که هتلر نژاد آریایی را مطرح می نمود، این گروه در پیش گرفته بودند. این گروه در واقع عین عمل هتلر را مرتکب می شدند و حتی اینکه سبغه دینی هم به آن می دادند.

3-     مذهب نظامی گرا: طالبان با تکیه به آموزه های دینی و برداشت غلط، مذهب را در افغانستان بنیان گذاشتتند که یک نوع نظامی گرایی یا کشتن و خون ریز اقوام دیگر را در پی خود داشت.

 

4-     ایدئولوژی انتقام جویی: طالبان یک نوع انتقام جویی را بر علیه دیگر اقوام به خصوص قوم تاجیک در پیش گرفته بودند که در هرجایی که فارسی زبان را در می یافتند در واقع از تیغ می کشیدند.

5-     بینوایانی عقده مند: طالبان در واقع با یک نوع عقده های که به گفته  فروید در دوران کودکی و جوانی عاید حال شان گردیده بود، در عرصه ی سیاسی کشور ظهور نمودند و با خود یک نوع عقده مندی علیه دیگر اقوام شریف این کشور گرفتند که عقده مندی علیه اقوام دیگر باعث گردید که این ها بیشتر بالای جان و مال اقوام غیر پشتون تجاوز کنند و به هر نحوه ممکن بیشترین استفاده را نمایند.

6-     تحجر فقی: عملکرد جدید طالبان در برداشت و ارائه ی مباحث فقی باعث گردید که این گروه نوع دید تحجر گرایانه از فقه و اصول فقی ارائه نمایند. ارائه ی فقه که اصلاً با آموزه های کلی اسلامی آن گونه که مکتب دیوبند هند و دیوبند پاکستان ارائه می نمائید متفاوت و متضاد است. به ویژه در مسایل کلان اعتقادی چون جنگ با حکومتهای جهان اسلام و ریختن خون انسان و حرام قرار دادن مباح و مباح قرار دادن حرام به هیچ یکی از مذاهب اسلامی رایج در جهان امروز شباهت ندارد.

7-     طالبان گروه متقی تر از پیامبر: طالبان سعی ورزیدند که خود را متقی تر از پیامبر ص جلوه داده و به زعم خود شان شریعت را تکمیل نمایند. اگر گذاشتن ریش در شریعت محمد (ص) سنت است. طالبان آمدند تا این سنت را تا مرتبه فرض بالا برده و سپس (مرتکبان) گناه ریش تراشی را در زندان افگنده و در حضور مردم شلاق زنند. این در واقع کاریست که در طول تاریخ یک هزار و چهار صد سال دین اسلام تکرار نشده است. اگر زن در تمامی فعالیت های پیامبر این دین در هجرت به مدینه و حبشه، جنگ و صلح، مسجد و مدرسه حضور داشت تا جایی که در مسجد نبوی بر خطیب نماز جمعه نهیب می زد. طالبان تمامی عرصه ها را از وجودش پاک گرداند. (8)

 

1-     تاثیرات نظامی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان چیست؟

طالبان، آن گونه که از نام این گروه معلوم است، این گروه بیشتر در مدرسه های بیرون از کشور برای فراگیری درس های مذهبی و دینی قرار داشتند، طبعیتاً در جهت دهی افکار این گروه کشور های چون پاکستان و عربستان سعودی نقش اساسی را بازی می نمودند. عمده ترین ویژگی این گروه را همانا داشتن دستار در سر و کالا های دراز تشکیل می دهد.

گروه طالبان با یک فرهنگ بر خواسته از قبیله وارد شهر شده و قدرت سیاسی را تسلط نمودند، با ورود این گروه در پایتخت افغانستان، رابطه های خویش را با کشور های غربی قطع نمودند و یک نوع خود محوری قبیلوی را ایجاد کردند. طبیعی است که این خود محوری قبیلوی یک سره ارزش های قبیلوی را با خود دارد که مهمترین این ارزش ها، همانا عدم پذیرش عقلانیت در سیاست، ترجیح سنت های حاکم در جامعه در تمام امور اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی می باشد. فرهنگ قبیلوی یک نوع فرهنگ است که با کهنه پرستی از فرهنگ های جدید ابا می ورزد، یکی از موارد که مورد ابا طالبان قرار دارد همانا پیمان استراتژیک میان ایالات متحده آمریکا است. ایدئولوژی طالبانیسم در تضاد کلی با کشور های غربی و بخصوص ایالات متحده آمریکا می باشد. یکی از اصول پیمان استراتژیک  آموزش وتجهیز نیرو های امنیتی کشور افغانستان می باشد. زمانی که در تعارض با ایده های امارت اسلامی طالبان قرار گیرد طبیعی است که نفی می گردد و جایگاه موارد جدید را همانا فرهنگ کهنه و عدم کار آمد قبیله ای می گیرد.

مهمترین تاثیرات نظامی ایدئولوژی طالبانیسم را بر امنیت ملی افغانستان می توان این گونه شرح داد:

1-     خود مختاری قبیلویی در تمامی امورات کشور

2-     عدم رعایت مقررات منشور شورای امنیت سازمان ملل متحد

3-     فعالیت های نظامی ضد انسانی علیه آنان که در دایره ی عقیده و باور شان نیستند.

4-     گسترش فرهنگ انتحاری در کشور های غربی

5-     تبدیل نمودن افغانستان به عنوان یکی از کشور های لانه های تروریزم در جهان

6-     از بین بردن نظام اردو افغانستان که ثمره ی 12 سال خیرات کشور های بیرونی بوده و با ورد طالبان این نظام با این ویژگی های که می توان آن را با کشور های همسایه نسبتاً مقایسه نمود و جایگزین سازی نظام لشکر قبیلوی که در راس آن به یک ملا درس خوانده مکتب وهابیت پاکستان به عنوان سر لشکر این اردو.

 

1-     تاثیرات سیاسی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان چیست؟

اگر طالبان در پروسه گفتگو موافق به سهم دارا شدن قدرت سیاسی در کشور گردند، افغانستان با چند مشکل اساسی سیاسی روبرو می گردد:

1-     از بین رفتن رگه های دموکراسی که در این چند سال اخیر یکی از دست آورد های حکومت آقای کرزی محسوب می شود.

2-     انحصار سازی قدرت سیاسی توسط گروه خاص بنام "طالبان" که با تبار پشتنونی روی قدرت سیاسی رسیده اند. طبیعی است که برای گروه ها و اقوام دیگر سهم آنچنانی در قدرت سیاسی داده نخواهد شد.

3-     تمرکز گرایی در قدرت سیاسی: قدرت سیاسی و امکانات ملی و بلآخره پست های دولتی به گونه توزیع بین اقوام می گردد که بیشترین آن را افراد طالبان که طبیعی است از یک قوم خاص وارد می گرددند.

4-     ممثل خوبی برای خواسته ها و منافع ملی کشور پاکستان در خاک افغانستان می شوند.

5-     قطع رابطه سیاسی با هند و حمایت از طرح های ضد هندی پاکستان در تعاملات در عرصه ی بین المللی.

6-     دید ضد غربی و غرب گرایی که اتفاقاً برای یک کشور وابسته و حتی دارای ضعف های سیاسی، اقتصادی، نظامی مناسب نیست.

7-     سیاست انزوا گرایی با کشور های غیر اسلامی

8-     تبدیل سازی افغانستان به عنوان لانه های تروریزم در سطح منطقه و جهان.

 

2-     تاثیرات فرهنگی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان چیست؟

تاثیرات فرهنگی ایدئولوژی طالبانیسم را می توان چنین بر شمرد:

1-     یک نوع نگاه ترس گونه در جامعه ی افغانستان حاکم خواهد شد. ترس از نابودی، این نوع فرهنگ باعث می گردد که افغانستان به یک امنیتی نسبی دست پیدا نخواهد کرد.

2-     نگاه حذف رقیب در تعاملات امنیتی کشورحاکم می گردد که این نگاه باعث می شود که ما در کشور با تعارضات و مناقشات دائمی دست و پنجه نرم کنیم.

3-     سوظن دائمی، یکی از تاثیرات فرهنگی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی افغانستان همان سوظن دائمی نه تنها در تعاملات بین افراد، بلکه در تعاملات بین اقوام وجود می داشته باشد که خود این روند افغانستان را به نا امن ترین نقاط کلید جهان مبدل خواهد ساخت.

4-     نگاه تکفیری نسبت به دیگر اقوام، یکی دیگر از تاثیرات فرهنگی ایدئولوژی طالبانیسم بر امنیت ملی نگاه تکفیری است، این سخن بدین معنا است که هر آن کس که در دایره ی باور های طالبان قرار دارد "خودی خواهد بود و آنانیکه بیرون از این دایره باور های طالبان قرار گیرد بیگانه است، نظر به گذشته ی تلخ طالبان "بیگانه" را با زور باید کشت.

5-     سرکوب اقوام دیگر در کشور و حتی راندن اقوام دیگر از کشور که خود این روند باعث می گردد که دیگر اقوام در تعارض بر خیزند و یک نوع هرج و مرج دائمی در افغانستان حاکم باشد.

6-     فرهنگ ضدیت با غرب در ستون امنیتی کشور وارد شده که ممکن است این کشور عرصه های مختلف نتواند رشد آن چنانی اکادمی نظامی را در کنار خود داشته باشد.

نتیجه گیری:

در صورت که اگر طالبان توسط گفتگو ها، ولو اینکه رهبری این گفتگو ها به دست هر گروهی باشد به قدرت سیاسی دست یابند، افغانستان یک بار دیگر با جنگ های قومی، سمتی، زبانی، مذهبی و ایدئولوژیکی روبرو خواهد شد. زنان در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی حتی به عنوان نیم از پیکر جامعه نمی توانند راه پیدا کنند و به عنوان عضو و شهروند فعال جامعه ایفای نقش کنند. نوع جزم گرایی، تحجر، فقی گرایی، انتقام جویی و نظامی گری حاکم خواهد شد که در هیچ یک از فرهنگ های جوامع دموکراتیک و حتی اسلامی وجود ندارد.

راه حل چیست؟

به باور من، یک همه پرسی وسیع در تمام افغانستان صورت گیرد و در این همه پرسی همه اقوام کشور حضور داشته باشند و طرح را پیشنهاد نمایند که اگر طالبان قانون اساسی که میثاق کل ملت افغانستان می باشد را بپذیرند و از  سلطه طلبی، جنگ و انسان کشی و به حاشیه راندن اقوام دیگر بپرهیزند، می توانند که به گونه ی عادی به مانند دیگران در قدرت سیاسی کشور به شکل دموکراتیک سهم داشته باشند .اما در صورت عدم پذیرش قانون اساسی و آرای این همه پرسی، مردم افغانستان در نابود سازی و محو این گروه از گرد زمین تصمیم دسته جمعی گرفته و این گروه را با تمام قوت که دارند نابود سازند تا باشد که یک افغانستان مرفه، مترقی، آزاد، عاری از خشونت و تبعیض و برتری طلبی قومی داشته باشیم.

منابع:

1-     مقاله حسین عسکری،http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=103207

2-     همان ماخذ بالا

3-     انصاری، خواجه بشیر احمد، مذهب طالبان، ص 17-57، انتشارات سعید، سال 1391

4-     http://islampedia.ir/fa/1391/02

5-     http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=4072

6-     http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=4072

7-     http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=4072

8-     انصاری، خواجه بشیر احمد، مذهب طالبان، 41، انتشارات سعید، سال 1391



[1] . منظور از دیوبند، دیوبند هند و یا پاکستان نیست، دیوبند هند در واقع نحله ی فکری بود که حتی در زمان تقسیم کشور هندوستان به پاکستان، راضی به تقسیم این کشور به کشور اسلامی پاکستان نبود، بلکه وحدت بین دو طرف را خواستار بود، دیوبند پاکستان هم در واقع توانسته است که ممثل خوب حکومت مردمی در پاکستان باشد، بلکه منظور ما از دیوبند افغانی است که طالبان آن را ایجاد نموده و این نحله ی فکری در واقع خود را متقی تر از پیامبر می دانند.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

غلامزاده13.08.2021 - 18:49

  متن جالبی بود انشالا ک باعث اگاهی بیستر تمام ملتهای مسلمان قرار گیرد تا بیشتر با ایدولوژی طالبان اشنا وبدانند اگر این گرو ب قدرت برسند چ تاثیر منفی بر کل جوامع مسلمانان در تمام ممالک دارد
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رامش نوری