دلایل امتناع کرزی از امضای پیمان امنیتی با امریکا چیست؟

٢٦ قوس (آذر) ١٣٩٢

خودداری رئیس جمهورکرزی از امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا پرسش های بسیاری را بر می انگیزد؛ در حالی که زمام داری کرزی طی این دوازده سال مرهون حمایت های نظامی و مالی امریکا و متحدانش است. بسیار روشن است که در نبودِ چنین حمایتی، صعود حامد کرزی در کرسی اقتدار سیاسی متصور نبود. و حتی اکنون نقطۀ پایان این حمایت، نقطۀ پایان به زمام داری او و تمام میراث دوران وی، از دولت تا دست آوردهای دولتِ تحت رهبری او است. علی رغم آن، کرزی همچنان از امضای پیمان امنیتی احتراز می ورزد و بر شرایط امضای خود بر پیمان پا می فشارد. شگفت آور اینکه کرزی در جهت امضای پیمان، پیوسته از یک شرط به شرط دیگر می رود و حتی با زبان تهدید سخن میگوید. پشت پا زدن به خواستِ لویه جرگۀ که برغم مخالفت ها و عدم دستاویز قانونی، پول هنگفتی را به تدویر آن هزینه کرد، یکی از شگفتی های رفتار غیر قابل پیش بینی کرزی در پرهیز از امضای این پیمان است.

ریشه های این احتراز به کجا بر میگردد و عصیان رئیس جمهور در برابر واشنگتن در چه رمز و راز نامکشوفی نهفته است؟

رئیس جمهور کرزی در صدد آن است تا از این پیمان بمثابۀ کارت بازی با امریکایی ها در رسیدن به انتظارات و مطالبات خود استفاده کند.

شاید برخی از مطالبات او را بتوان بدینگونه برشمرد:

1-     توافق و تعهد امریکایی ها مبنی بر حمایت از نامزد مورد نظر کرزی در انتخابات ریاست جمهوری و صعود آن نامزد به کرسی ریاست جمهوری.

2-     تضمین نفوذ و تأثیرگزاری سیاسی رئیس جمهور کرزی در دورۀ بازنشستگی و مصونیت اقتصادی او وبرادرانش.

3-     زدودن تصویر دست نشاندگی و وابستگی به امریکایی ها از طریق اجتناب از امضای پیمان امنیتی و تبدیل شدن وی به "بابا" و "مُشر" به ویژه در میان قبایل و جامعۀ پشتون افغانستان.

4-     ایجاد مذاکره با طالبان و دسترسی به توافق صلح، تا کرزی در پایان زمام داری خویش به عنوان قهرمان صلح تبارز کند.

5-     اِعمال فشار واشنگتن بر پاکستان که به توقف دخالت پاکستان در افغانستان انجامد و موجب همکاری اسلام آباد به ایجاد صلح و ثبات شود.

6-     جلوگیری از دخالت امریکا در امور داخلی افغانستان و جلوگیری از نیات و تصمیمات امریکایی ها که با منافع و مصالح ملی  افغانستان در تعارض باشد.

7-     جلوگیری از هرگونه عملیات نظامی امریکایی ها غرض پایان دادن به کشتار مردم ملکی و توقف باز رسی خانه های مردم .

8-     واداشتن امریکایی ها به پذیرش تعهدات بیشتر در جهت منافع ملی افغانستان.

9-     بیرون راندن امریکایی ها و متحدین غربی شان از افغانستان در بدل حمایتگران و کمک کنندگان جدید خارجی دیگر، چون: سازمان همکاری شانگهای، جمهوری اسلامی ایران، هندوستان و یا پاکستان و عربستان سعودی.

10-بازگرداندن طالبان به قدرت سیاسی در جهت اعادۀ نظام سنتی قبیله ای و پایان دادن به نظام سیاسی کثرتگرا و مردم سالار.

به سختی میتوان اظهار کرد که کدام یک از خواست ها و عوامل متذکره عامل و مطالبۀ اصلی امتناع رئیس جمهور کرزی از امضای پیمان امنیتی است تا او از برگ پیمان در دسترسی به آن بهره گیرد. امریکایی ها نیز از مطالبات پنهان کرزی حتی در مورد انتخابات ریاست جمهوری و رئیس جمهور آینده سخن نگفته اند. آخرین شرط امضای پیمان از سوی رئیس جمهور کرزی اگر شروط دیگر به آن افزود نکند، به دو نکته بر میگردد:

1-     امتناع امریکایی ها از ورود به خانه های مردم برای بازرسی.

2-     فشار بر پاکستان و همکاری جدی در جهت آغاز مذاکرات صلح با طالبان.

رئیس جمهور امریکا با ارسال نامه ای به رئیس جمهورکرزی در نخستین روز تدویر لویه جرگه مشورتی(30 عقرب 1392برابر به21 نومبر 2013)به مطالبه ی نخست کرزی پاسخ داد. خوانش بخشی از این نامه توسط او به اعضای لویه جرگه، حکایت از رضایت وی در این مورد داشت. شگفت آور این بود که کرزی در نخستین روز لویه جرگه، نیازمندی افغانستان را به امضای پیمان امنیتی دو جانبه به تفصیل بیان کرد.

و اما شرط دوم کرزی که امریکا نقش جدی در ایجاد صلح ایفا کند و حتی از تأمین این شرط در مدت یکماه سخن گفت، آیا قابل توجیه در امتناع از امضای پیمان است؟

انتظار رئیس جمهورکرزی از امریکایی ها در جهت اِعمال فشار بر پاکستان که حامی اصلی طالبان و عامل خارجی جنگ افغانستان شمرده می شود، انتظار بجا است. امریکایی ها، از اِعمال هرگونه فشار جدی و واقعی بر پاکستان که به تغیر سیاست آنها در حمایت از طالبان بیانجامد، پرهیز کرده اند. اما کرزی فراموش می کند که او بر پاکستان ادعای ارضی دارد که دولت و زمام داران پاکستان این دخالت را پاسخی در برابر این ادعا تلقی می کنند و آنرا ابزاری در جهت تمامیت ارضی و منافع کشور شان می پندارند. آیا کرزی و همفکران او در داخل حاکمیت و حتی بیرون از حاکمیت، از چنین ادعایی می پرهیزند تا پاکستان از این ابزار صرف نظر کند؟

حتی اگر امتناع کرزی از امضای پیمان در جلوگیری از دخالت آیندۀ امریکایی ها به امور افغانستان باشد که حاکمیت ملی را زیر سوال ببرد، این دخالت و میزان آن، بستگی به دخالت پذیری دولت افغانستان و به ویژه رهبری این دولت دارد. یک دولت ملی، قانونمدار، عدالت گستر و پاسخگو، با رهبری سالم و متعهد به منافع ملی از کمک خارجی و حضور نیروی خارجی بر مبنای توافقات دوجانبه در جهت پایدارسازی استقلال و حاکمیت ملی خویش بهره می گیرد. اما بر عکس، دولت فاسد با رهبری ناسالم و ناتوان موجب دخالت و سلطۀ خارجی می شود.

ممکن است رئیس جمهور کرزی که در اکتوبر 2001 عیسوی با چرخبالهای امریکاو یاری تفنگداران امریکایی وارد افغانستان شد و با حمایت امریکایی ها بر کرسی اقتدار تکیه زد، بیشتر از هرکسی دیگر، امریکا شناس باشد و نیات و اهداف امریکایی ها را در قبال افغانستان پس از امضای پیمان امنیتی بهتر بفهمد. و شاید او با این شناخت، کارت بازی بر سر امضای پیمان را به نقطه ی فشاری بر امریکایی ها در جهت پذیرش حد اکثر منافع افغانستان مبدل کند. اما این خطر را نباید از نظر دور داشت که، کرزی بازی بر سر پیمان را در حالی ببازد که کارت بازی در دستان خالی او باقی بماند و سپس آویزۀ گردنش شود. 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد اکرام اندیشمند