تطور تاریخی اخلاق - بخش دوم

٢٤ میزان (مهر) ١٣٨٥

اخلاق در ادیان

اخلاق در ادیان-هم در ادیان توحیدی و الهی و هم در ادیان غیر توحیدی- فرا گیر و همه گیر است که مجموع سلوک ورفتار آدمی را تحت پوششِ نصایح اخلاق دینی قرار می دهد و هدف ادیان فراتر از قانون و قواعد اجباری پاکسازی و منزه ساختن نفس یا وجدان انسان می باشد، زیرا ادیان همواره دو محور را در نظر دارند که عبارتند از خیر و شر  که انسان از نظر ادیان به سوی خیر میل دارد در صورتیکه از انسان عمل خلاف خیر  سر میزند، در ادیان به مثابه یک فریب اهریمنی با شیطانی تلقی می گردد که انسان د چار گردیده و این فریب همواره انسان را تهدید می کند که گاهی عدم درک خیر و شر را در انسان فراهم می  گرداند، بنابرین ادیان می خواهد هدایت و رهنمای دینی شان را با آموزۀ اخلاقی توجیه کند تا بتواند مرز بین خیر و شر را روشن سازد و همچون قدرت بلاواسطه ذهن و کرادار آدمی را به سوی خیر رهنمون گرداند تا نسل اندر نسل بتواند روند خودش را تکرار کند و زمینه ساز ایجاد تحول درونی_ وجدانی افراد گردد، بی انکه قدرت سیاسی از این روند حمایت کند این روند به حیث ارزش در فکر و عمل افراد قابل پسند باشد از این منظر در پیشبرد ونشر اخلاق می توان در بین ادیان جهت نزدیک، هماهنگ و حتی هدف مشترک یافت.

اخلاق در دین اسلام!

«هیچگاه درختان میوه را از جا نکنید و تا آنجا که ممکن است به نفوس احترام گذارید. زنده ماندن جان یک نفر انسان عزیزتر و بهتر از هر پیروزی است.» حضرت محمد (ص)
«جز این نیست که مبعوث شده ام تا ارزش های اخلاق را به اتمام برسانم.» حضرت محمد ـ امام مالک

دین اسلام پیام آور ایمان توحید است که این ایمان اجبار و مواد فشار را نمی پذیرد و کسانیکه برای پذیرفتن ایمان فشار و اجبار را وسیله قرار می دهند در صف مومنان قرار نخواهند گرفت و همچنین عملکرد های نیکی که زایده اکراه و فشار باشد نیز انسان را فاضل و شایسته نخواهد ساخت، از این لحاظ دین اسلام بنای شامخ اخلاق انسانی را تهداب گذاری می کند، زیرا آزادی روانی و اخلاقی اساس مسوولیت انسانی را تشکیل می دهد چنانکه در قرآن شریف پذیرفتن اختیاری ایمان به وضاخت بیان شده:

«مگر تومی خواهی مردم را ناگزیر کنی که ایمان بیاورند و مومن شوند.» (پونس:99)

و یا:

«برای انتخاب، دین هیچ اجباری در کارنیست.»   (البقره: 256)

دین اسلام به اختیار و آزادی روانی، اخلاقی و فطرت سلیم انسانی احترام گذاشته تعالیم و پیام اخلاقی و هدایتی اش را انعکاسی از خواسته های انسانی می داند از این نگاه حدو مرزهای برای خواهشات لجام گسیخته انسان که انسان را از فضایل و آداب انسانیت به دور می سازد بر پا می دارد و عباداتی را به انسان امر می کند و این عبادات تنها زمانی می تواند به پایۀ کمال برسد و رسالت را چنانچه که باید ادا کند که همۀ آنها به عنوان وسایل برای تکوین اخلاق نیک در انسان و عملکرد وی بکار روند یعنی همۀ اوامر دین اسلام برای این وضع شده است که اساس اخلاق انسان را محکم و استوار گرداند به باور دین اسلام سجایای اخلاقی  بصورت آنی در شخصیت انسان عرض اندام نمی کند، بلکه به آهستگی تکوین یافته و بعد از طی مراحل به پختگی خود می رسد و این واقعیت توضیح کننده ارتباط اخلاق با اعمال متکرری است که خاصیت دوام و تکرار را دارد، ایمان سبب قوی شدن اخلاق در وجدان افراد گشته و اوامر دینی به خوبی می تواند تطبق شود و افراد بدون کدام قوه اجبار به انجام عمل نیک مبادرت می ورزند که هدف دین هم در پی ایجاد همچو تحول خیر گرایی در روان اجتماع و افراد می باشد و همچنین ضعف اخلاق از اثار ضعف ایمان به حساب می آید که سبب کجروی وبی آبرویی در انسان می گردد، چنانکه پیامبر در جا های متعدد و با تمام صراحت بیان می نماید که ایمان قوی و مستحکم موجدو مولد اخلاق حمیده می باشد و سقوط و اعتراف اخلاقی از آثار ضعف ایمان به حساب می آید، می توان چنین برداشت کرد که در دین اسلام ایمان و اخلاق لازم و ملزوم یکدیگر ند در صورت ضعف یکی از این امر دیگر آن از وجدان  انسان ناگهانی دور می گردد. باید گفت که دین اسلام خلاق ترین دین است که هدایات ، عبادات و احکام اسلامی برای کمال اخلاقی افراد اهدا گردیده است که این نظام اخلاقی همه گیر و فراگیر است روابط همۀ افراد بشر را در نظر دارد و به انسان فرا تر از هر تبعیض نژادی، زبانی و سیاسی ارزش اخلاقی قایل است، ارزش اخلاقی در دین اسلام در قرآن شریف و سیرت پیامبر اسلام تبارز یافته است که به روشنی هر کس می تواند از ارزش اخلاق اسلام مستفید گردد، اگر به زندگی پیامبر نظر اندازیم بزرگترین زندگی وکردار اخلاقی را در سیرت پیامبر مشاهده می توانیم که در زندگی شخصی، خانوادگی، در روابط اجتماعی، در روابط سیاسی، در جنگ، در روابط با دشمنان و مخالفانش با برجستگی خاص تبا رز یافته است چنانگه در یکی از جنگها رسول خدا (ص) پس از آنکه جنازۀ زنی را دید کشتن سالمندان و زنان و کودکان را خلاف و ناروا شمرد" متفق علیه: اللؤلؤ والمرجان

رفتار اخلاق پیامبر با همۀ مردم بدون تبعیض صورت می گرفت و وفا داری با همه انسانها را اعم از دوست و دشمن واجب می گرداند زمانی که خداوند کریم می خواهد پیامبر(ص) را توصیف کند چنین می فرمایند: " یقیناً تو بر اخلاق بزرگی می باشی..." (القلم -4)

در این مقاله برای این به اخلاق پیامبر اشاره شده که اسلام با کردار و عمل اخلاقی حضرت محمد آغاز می یابد مردم برای نخستین بار فریفته امانت داری و صداقت اخلاقی پیامبر می گردند در دین اسلام اصل های اخلاقی و معیار اخلاقی دارای ارزش ثابت می باشد.

که این امر بر خلاف آرای فلسفی می باشد، زیرا در فلسفه، اخلاق معیار ثابت ندارد، بنابه اینکه اخلاق در دین اسلام ارزش ثابت دارد برای مسلمان اجرای اخلاق اسلامی به حیث یک وجیبه و تکلیف دینی الزامی گردیده است.

پیامبر اسلام رابطۀ ایمان و اخلاق را در این حدیث روشن می کند  «چهار خصلت است که اگر درکسی جمع شود آن شخص منافق خالص می باشد و اگر در کسی یکی از این چهار باشد در وی خصلتی ار نفافق خواهد بود تا زمانی که آنرا ترک کند؛ چون به او امانتی سپرده شود خیانت کند و چون سخن بگوید، دروغ گوید و چون تعهدی کند به آن غدر نماید و چون باکسی جنگ و مشاجره کند دشنام دهد و از حد تجاوز نماید.» (صحیح البخاری)

می توانیم بگوی که ایمان می خواهد افراد را به کمال اخلاقی نایل گرداند و دین روابط اخلاق نیکو را که خیر همگانی در پرتو آن میسر می گرد فراهم می سازد، پرهیز گاری با رعایت اخلاق میسر می گردد، در دین اسلام شخصی با تقوا و پرهیزگار از منزلت بالای اخروی و دینوی برخوردار می باشد. قصد و هدف دین اسلام این است که انسان را به سوی عالم برترو مزین بکشاند از این لحاظ باید انسان دارای فضایل و آداب باشد، با این منتقل سازی انسان به عالم برتر دین اسلام از انسان می خواهد تا در برابر دین و ایمان و اخلاق اخلال گری نکند، زیرا عالم برتر جای کسانی است که از ایمان و کرادار و اخلاق نیک برخوردار باشد از نظر اسلام اخلاق و مسایل مربوط به اخلاق هرگز از جمله موارد نقلی و عیر ضروری زندگی نمی باشد و نمی توان از آن بی نیاز شد، بلکه اخلاق یکی از اصول اساسی و ضرورت مبرم حیات پنداشته می شود.

کسی از پیامبر (ص) پرسید "محبوب ترین بندگان نزد خدا(ج) چه کسی می باشد؟ فرمود: آنکه بهترین اخلاق را دارد:" (المعجم الطبرانی)

و در روایت دیگر: پرسید: بهترین چیزی که برای انسان داده شده است چیست؟ فرمودند: "اخلاق نیک"  (صحیح بن حبان)

یا: "عادت به فحش گویی و تکلیف به آن از اسلام نمی باشد بهترین مردم از نظر اسلام بهترین شان در اخلاق می باشد." (جامع الترمذی)

محمد غزالی اخلاق مسلمان را از نظر دین اسلام دارای چنین فضایل اخلاقی می داند که عبارتند از:« صداقت و راستی، امانت داری ، وفا، اخلاص، آداب سخن گفتن، پاکی و سلامتی صدر از حقد و کینه، شخصیت قوی و اعتقاد جازم، بردباری و گذشت، سخاوت و کرم، صبر و استقامت، میانه روی، اعتدال و عفت، نظافت، آراستگی و صحتمندی، حیا، برادری، اتحاد و همبستگی، برگزیدن دوستان ، عزت نفس، ترحم و مهربانی، دانشمندی و تعقل، استفاده از وقت و انداز گرفتن از گذشت زمان.» بنا بر این از نظر اسلام کار مداوم و تلاش پیگیر برای بدست آوردن احتیاجات انسانی وادا کردن حق زندگی یکی از فضایل اخلاقی می باشد که مسلمان مکلف است آنرا در شخصیت خود جای دهد، ارکان اسلامی با فضایل اخلاقی رابطۀ نزدیک و لازم دارد، زیرا عبادات که در اسلام فرض گردیده و به حیث ارکان اساسی اسلام معرفی شده اند هیچکدام حرکات خشک و بی مفهوم نمی باشد، زیرا اسلام انسان را به ادای اعمال بی مفهوم و بی نتیجه مکلف نمی سازد تمامی فرایض را که دین اسلام برامت اسلام لازم گردانیده است چون تمرین های متکرری است که انسان را به رعایت کردن ارزشهای نیک اخلاقی با دیگران سازگار می گرداند.

اخلاق در یهودیت:

اخلاق دین یهودیت بر اساس تقلید و پیروی از خداوند «یهوه» به شمار میاید پیروی از یهوه به معنی کالبدینه کردن تجسم صفات الهی در خویشتن است «مقدس باشید آنگونه که من که خداتیان هستم، مقدس هستم.»

یهودیت به پیروان اش سفارش می کند که برهنه ها را بپوشانند، از بیماران بازدید کنند سوگواران را تسلی دهند مرده ها را دفن کنند و کار هایی از این گونه را انجام دهند، تورات با عشق و مهربانی آغاز شده و با عشق و مهربانی پایان می پذیرد اگر چه یهودیان امروز به نشنلستهای قومی و ستمگری تبدیل شده ولی دین یهودیت از این آموزۀ ستمگرانه عاری است در توارت آمده «بگذارید سخنانتان متین و نجیبانه باشد و سرتان به نشانه ی فروتنی به پاین خم شود بگذارید چشمانتان به زمین وقلب تا به آسمان توجه داشته باشد»

یهودیت از انسان می خواهد تا از غرور و تکبر، دروغ، ریختن خون بی گناهان ، نیرنگ بازی و توطئه درست چننی ، بدکاری، شهادت دروغ و پراکندن تخم نفاق در میان برادران پرهیز کند، زیرا خداوند از این کار متنفر است در دین یهودیت شش چیز که خدا از آنها متنفر است و رعایت نکردن آن باعث اهانت یهوه به شمار می یاید.

« چشمان متکبر، زبان دروغگو ، پای که به سوی کار بد می رود ، دستان که خون بی گناهان را می ریزد ، شاهدی که گواهی دروغ می دهد ، قلبی که توطئه چینی می کند و انسانی که تخم نفاق می پراکند.

اخلاق در مسیحیت:

هدف دین مسحیت رهایی انسان از زندگی آگنده از گناه و رنج است عیسی (ع) بنیانگذار این دین که به باور پیروانش ناجی انسانها شناخته شده؛ بنا براین اخلاق درست مذهبی چیز بجز پیروی از اعمال و رفتار مسیح نیست، پس پیروی از مسح بنیاینی ترین اصل مذهبی یا زندگی اخلاقی در مسحیت است بی گمان پیروی برای عیسویان از عیسی (ع) به معنی ترویج تمام فضایل است که وی در طول زندگی خود آنها را آموزش داده است.

زندگی مسیح نمونه ی زندگی عاشقانه ، فروتنانه و همراه با مشقت است پس عشق به انسانیت و رنج بخاطر دیگران و همچنین بخاطر روح و نه جسم در دین مسحیت اصلی ترین فضایل اخلاقی هستند ، اگر به آموزه های اخلاقی مسحیت بپردازیم به انبوهی از فضایل ووظایف او به او می شویم مهم تر از همه مسیحیت 10 فرمانی مشهور یهودیت را که در چارچوب آیین مسیح تغییر شکل داده به عنوان اساس اصول اخلاقی خود می پذیرد. 4 فرمان اول در برگیرنده وظایف انسانی در برابر خدا و بقیه فرمانها و وظایف انسان در برابر خانواده و یا جامعه است، پنج فرمان آخر بنابر ماهیت فرمانهای باز دارنده ای است که انسان را از آدم کشی، زنا، دزدی، شهادت دروغ و آزمندی باز می دارد.

درنتیجه می توانیم به این امرتأکید کنیم که دربین ادیان توحیدی ادای فضایل اخلاقی ومشترکات اخلاقی برای پاکی نفس و وجدان و نظم اجتماعی و اعتقاد ایمانی- دینی ای فردی وسود مندی نوع انسان وحیات ضروری پنداشته شده است که بدون اخلاق نیکو ازنظر ادیان توحیدی انسانیت وصفات ما وراء طبیعی انسانیت روبه نزول می نهد وگوهر انسانیت انسان به پستی می گراید ، ازاین نگاه امید ولطف خداوند دردنیا وآخرت نصیب کسانی است که عملکردش اخلاق نیکو را رعایت کرده واعمال نیک انجام داده است.

درادیان  غیر الهی نیز تاکید به ادای اخلاق قابل مشاهده است که برای روشن سازی این مقصد به طور نمونه دین زردشتی هندویسم وبودییسم رامورد توجه قرار می دهیم.

اخلاق دردین زرد شتی:

دین زردشتی یکی ازکهن ترین ادیان جهان است که احتمالاً2500 تا3000 سال پیشینه دارد اگرچه امروز این دین دارای پیروان اندک درایران، هندوستان وبه طورپراکنده درسایر نقاط جهان می باشد. برخیها به عنوان یک دین زنده به این دین تردید دارند، مگراین دین به دلیل ارزش ذاتی به عنوان یک دین اخلاقی قابل تأثیر برادیان دیگر هنوز شایسته بحث است. زردشت که در روایت لاتین به Zoroaster مشهور است بنیان گزار این دین، واویستا به عنوان کتاب مقدس دین زردشتی دانسته شده ، دین زردشتی بنابه نظر برخی ازدین شناسان دین توحیدی بانوعی ثنویت(دوگانگی) درالوهیت است، دردین زردشتی جهان میدان نبرد دو نیروی خیروشر تصویر شده  که نیروخیر یا نیک مطلق اهورامزدا می باشد ونیروی شر اهریمن است، انسان دراین دین ازآزادی اراده برخوردار می باشد تا او آزادی گزینش خودرا با گزینش جانب نیروی نیکی علیه نیروی بدی بیازماید به همین دلیل چنین انسان بجز زندگی پرهیز کارانه کاری دیگر ندارد بااین وجود راهی راکه انسان برمی گزیند کاملاً به خود اوبستگی دارد.

این دین،دین اخلاقی بدون تشریفات است و«پندارنیک،گفتار نیک وکردارنیک» اصلی ترین فضایل اخلاقی آن به شمار می آیند باآنکه دردین زردشتی عبادت ویاپرستش اهورامزدا تجویز شده،امازندگی مذهبی عمدتاً دربرگیرنده ی گسترش فضایل اخلاقی است در یسنا زردشت چنین میگوید!«درگردش این زندگی زمینی،می توان باجانهای مشتاق،کوشش،نیکخواهی واعمال خالصانه، به کمال دست یافت.» دراین دین رفتار اخلاقی  فعال به انسان آموخته شده است که ریاضت رانفی می کند وزندگی اخلاقی مبتنی برپندارنیک ،گفتار نیک وکردار نیک را آموزش می دهد به انسان می آموزد که زندگی سالم طبیعی را درپیش گیرد نه اینکه زندگی جنگلی ودور ازدیگران را برگزیند. جهان میدان نبرد حقیقی پنداشته شده وانسان ناگزیر است که نقش خودرا به شیوه ای درست ایفاکند اونباید ازجهان بگریزد اوکاملاً مسوول تمام اعمال خویش است وبنابراین با برگزیدن نیکی باید مسوولیت خودرا انجام دهد در"یسنا" گفته شده! «نادرستی مجازات طولانی درپی دارد، وراستی به زندگی کامل ترووالاتری منجر می شود.» ازنظردین زردشت فضایل اخلاقی،نقش برجسته ای درزندگی انسان مذهبی دارد باانکه زردشت درکنار فضایل سه گانه ی اساسی که یادشد از انسان می خواهد که از فضایل همچون: راستی ، عدالت، مهربانی، اتفاق، درستکاری، پاکی و خلوص، مواظبت از حیوانها ، خدمت به انسانها و نگهداری از گیاهان و به کشت وزرع درختان و سایر گیاهان توصیه می کند از این رو دین زردشتی از نظر اصول دینی کاملاً اخلاقی است، هر چند که در دوران تکامل بعدی آن همانند بسیار از ادیان دیگر راه را برای پیدایش بسیاری از آیین ها و رسوم و تشریفات هموار ساخته است، بنا به با ور  برخیها آموزه های مدون دین زردشتی در جنگ اسکندر مقدونی با هخامنشیان به یغما رفته و توسط اسکندر سوختانده شده، کتاب اوستای کنون ساخته وپرداخته موبدان دوره ساسانیان می باشد، بدین لحاظ زردشتیان اسکندر را «گجستک »(نفرین شده) می گویند با همۀ این نظریات مخالف و موافق که در باره این دین کهن باقی است صرف نظر می کنم و تنها این فضایل سه گانه اخلاقی را (پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک) از آموزه های اخلاقی زردشت دانسته و بنا به این انگار می توانیم بگویم که دین زردشتی یکی از ادیان اخلاقی است که انسان را به نوع دوستی هدایت می کند چنانکه می گوید: "شاد بودن هنر است و شاد کردن هنروالتر از آن" یا اینکه می گوید: " در راه و دورو بر خانه ات گل های گوناگون و زیبا بکار تا دیگران به دیدن خانه ات بیایند."

اخلاق در هند و ییسم          

به احتمال قوی هندویسیم از تمام ادیان زنده جهان کهن تر است. نه از سر آغاز پیدایش آن ، تاریخ مشخصی وجود دارد و نه یافته ای از بنیانگذار آن در دست است، این آیین ، ساناتانادرما نامیده شده یعنی آیینی که از مبدایی جاودانی به مردم ارائه شده است. دیگر ادیان جهان با شخصیت معینی به عنوان بنیانگذار و با کتاب مشخصی که کتاب اصلی مذهبی دانسته می شود آغاز می یابد، اما هندو ییسم از هیچکدام این ویژه گیها بر خوردار نیست «سیر چارلزالیوت» در این باره یاد آوری می کند «هندوییسم ساخته نشده ، بلکه رشد کرده است ساختمان نیست بلکه جنگل است.» چنین به نظر می رسد که دین هندوییسم ساخته و پرداختۀ شخص معین نبوده، بلکه روش خود جوش است که در مرحله های گوناگون از جهات گوناگون تقویت شده است هندوییسم نه تنها بنیانگذار معین و کتاب ویژه به عنوان متن منحصر به فردی ندارد، بلکه از اصول اعتقادی و یا عمل مشخصی جزمی و دقیقی نیز بر خوردار نیست ازمیان کسانی که خود را هندو می نامند باور ها و اعمال های گوناگونی را می توان یافت برای نمونه مشرک به اندازه ای موحد و یا حتی ملحد می تواند هند و باشد در حقیقت خلاصه کردن اصول اساسی عقاید و اعمال هر دینی دشوار است؛ اما در مورد هندوییسم این کار نا ممکن به نظر می رسد هندوییسم دارای نویشتارهای دینی زیادی است که کهنترین این مجموعه نویشتار های  دینی مذهبی وداها می باشد در هندوییسم به تجویز و تحمیل مجموعه ای از اصول و یا اعمال خشک نیازی نیست و هر کس حق دارد راه خود را برگزیند و از مسیر ویژه خود به خدا نزدیک شود هندوییسم هرگز مدعی پیامبر ویژه و یا مسیر ایمانی ویژه نیست به قوانین و قواعد ثابت برای پرستش و مانند آنها باور ندارند، هندوییسم غالباً از 3 روش: الف) شیوه معرف ،ب) شیوه عمل و پ) شیوه پرستش و عبادت سخن می گوید هر انسانی سازگار با طبعیت خویش ممکن است یکی از این راهنما را برگزیند و به رستگاری دست یابد؛ بنابراین اخلاق هندوییسم بنابر طبعیت آن با هر گونه قانون دشوار دینی مخالف است و از نظر دیدگا و روش لیبرال است، دین هند آمیزه ای از انواع گوناگون باور ها و اعمال است گرچه این دین عموماً به عنوان دین آریاییان شناخته شده؛ اما دیگر گروه های فرهنگی و نژادی گوناگونی با گذشت زمان در شکل گیری و باز شکل گیری باور های هندوییسم اعمال نفوذ کرده اند.

با وجود باور های گوناگون که یک هندو دارد اما وجه مشترک نیز دارند که عبارتند از تعلق داشتن به یکی از چهار طبقه اجتماعی ویژگی و نشانه ای اصلی هندو بودن است در ضمن تفاوت باور ها و اعمال آنها به عنوان گروهی مذهبی در این امر پیوند می خورد که ایمان به برتری وداها و نیز احترام به متون مذهبی دیگری همچون رامایانا مهابهاراتا و همچنین باور مشترک آنها در مورد نامیرایی روح و تولد دوباره ( تناسخ) می باشد، در هندوییسم همانگونه که نادانی ریشه اصلی اسارت است به طور طبعی معرفت نیز به عنوان ابزار دستیابی به آزادی به شمار آمده است از نظر هندو اعمال گذشتۀ انسان هستند که او را مقید می سازند و بنا بر این باید عمل را هموراه باز نگری کرد از این رو در هندوییسم اخلاق نمی تواند به عنوان ابزار دستیابی به آزادی جایی داشته باشد و برای رسیدن به آزادی از دلبستگی دینوی با تمامی اعمال پیشین را سرزنش کرد. از این گذشته هندوییسم همانند ادیان دیگر با وظایف و فضایل اخلاقی بیشماری سرو کار دارد و زندگی اخلاقی را ابزار دستیابی به آزادی می داند در حقیقت هندوییسم برای دستیابی به آزادی به 3 شیوه باورمند است که ذکر آن رفت، اما دیگر روش های زندگی اخلاقی برای دستیابی وجود دارد که از جمله می تواند از روش دراما رفضیلت ، عدالت، شریعت و قانون ) ، یوگا یا مراقبه، بهاگوادگیتا، پراشاستاپادا و ... می باشد که هر کدام این روشها دارای فهرست وظایف اخلاقی خاص خود می باشد.

اخلاق در دین بودایی

دین بودایی که همانند دین جین ودین سلک از دوران دین هندوییسم تبا از یافت با آنکه بودایی ها مرجعیت وداها را انکار می کند، اما نشانۀ آشکاری از تاثیر وداها و ارویانیشادها بر آن در دست است با این هم دین بودایی موفق می شود که خود را از تارو پودو ویژه گیهای اساسی سنتهای فرهنگی، اخلاقی و مذهبی هنودییسم رهایی بخشد وبه عنوان دینی کاملاً اخلاقی و روحانی در برابر چند خدایی افراطی و مراسم سنتی و دایی نشان و تبارزدهد تا اینکه بودیسم به عنوان دین و فلسفه جداگانه توانست که بر اندیشه های مذهبی و فلسفه ای جهان تاثیر زیاد بگذارد، زیرا بودییسم هیچگاه چون هندوییسم فقط شعایر و مراسم نبوده و از شالوده روحانی و یژه خود بر خوردار است وهمواره به اخلاق ناب روحانی مقید بوده است، بودیسم بیشتر از هندوییسم در جهان پیرو دارد و بیشتر اندیشمندان غربی گرایش به این دین پیدا کرده است، بودیسم همانند دین مقدس اسلام ، مسیحیت و یهودیت بنیانگذار زندگی اخلاقی خاص خودش را دارد که بحث جداگانه می خواهد، از نظر بودیسم برای رنج انسان هیچ پایانی وجود ندارد.

و شیوه ی معمول زندگی و کار مردم در این جهان نشانه ای از نادانی آنها در مورد ماهیت واقعی جهان بود تمامی کارهای آنان به دلیل تعلق خاطر به جهان ناپایدار و گذرا انجام می شد این وابستگی ریشه واقعی رنج انسانی بود که به نوبه ی خود از نادانی ناشی می شد اگر امکان از بین بردن نادانی می بود انسان می توانست به حالتی برسد که نیروانا ( اشراق) نامیده می شد. این حالت از بعد منفی به معنای قطع همیشگی همه ای رنجها و از بعد مثبت به معنای آرامش کامل و متانت بود. دین بودایی در آغاز آن دینی عملی همراه با اصول ناب اخلاقی استوار است بودیسم به هیچ خدایی باور مند نیست و بنابر این اعمال آیینی در آن جای ندارد دین کاملاً انسان مدار است و هر روش اخلاقی هم که در بودیسم وجود دارد برای آرامش نفس و متانت نفس انسان می باشد؛با آنکه نمی تواند شیوه های عبادت و مراسم و شعایری را در دین بودا یی کاملاً رد کرد ولی اعمال مذهبی یک بودایی به جای پیروی از شیوه های گوناگون عبادت و یا انجام مراسم گونه گون عمدتاً در برگیرنده ای دنبال کردن نوع زندگی اخلاقی است.

زندگی اخلاقی بودایی در شیوه هشت گانۀ توسط بودا ارائه می کردد که هر شیوه ای از این شیوه ای هشت گانه روشهای خاص تربیتی و اخلاقی را آموزش می دهد این شیوۀ هشت گانه عبارتند از:

درست پنداری یادرست فهمی، درست اندیشی، درست گفتاری، درست کرداری، درست زیستن، درست گوشی، درست ذهن پروری، درست تمرکز یافتن.

در نتیجه در ادیان اعم از ادیان الهی و توحیدی و اعم از ادیان غیر الهی به زندگی اخلاقی انسان تاکید شده، اگر چه تفاوت های اخلاقی و روش های زندگی اخلاقی مشاهده می گردد مگر ویژ گی های مشترک را نیز می توان یافت که آن ارزش ثابت اخلاق می باشد و هردین به اخلاق نظر ثابت دارد که سبب رستکاری انسان از بدیها می گردد، فلسفه معیار و ارزش ثابت اخلاقی که در تمام مکاتب فلسفی به حیث یک ارزش ثابت حیاتی مطرح بحث باشد چنین نیست شک و تردید در معیار، ثبات و نسبیت اخلاق از نظر فلاسفه ارائه شده که حتی برخی از فلاسفه اخلاق را ارزش نپداشته و رد می کنند که در مبحث اخلاق در فلسفه به این موضوع می پردازیم.

منابع:

1.    محمد الغزالی اخلاق مسلمان ترجمه مومن حکیمی ، چاپ اول تاریخ چاپ 1382هـ ش ناشر بنگاه نشراتی پیغام ص 2، ص15، ص17 و ص 46

2.    داکتر یوسف قرضاوی فقه سیاسی ترجمه عبدالعزیز سلمی ص83،ص87  و ص 89

3.    زین العابدین رهنما جلد الو ، دوم و سوم مکمل پیامبر چاپ بهار 1383 خورشید ناشر اداره داردالنشر افغانستان ص 588

4.    بابک عالیخانی بررسی لطایف عرفانی در نصوص عتیق روستایی چاپ اول 1379 ، چاپ و صحافی معراج ص43 و ص 75

5.    کدار ناث تیواری دین شناسی تطبیقی ترجمه سید ابوطالب فنایی و محمد ابراهیمیان سال چاپ بهار 1376 ص 9، ص35،36،39، ص 49، 50، ص69، ص 72،103،115 ، 117، 139، 161، 162.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد یعقوب یسنا