آغاز سال ۲۰۱۴ و اهمیت انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان

١۷ جدی (دی) ١٣٩٢

سال ۲۰۱۴ یکی از سالیان مهم در تقویم سیاسی اجتماعی افغانستان است که سر نوشت کشور ما با آغاز آن گره خورده است، سالی که دو مقوله ترس و امید را در جریان دو ماجرای مهم و سرنوشت ساز ملی از ابعاد گوناگون تفسیر می نماید که هر افغانی با هر ایدیولوژی و تفکری در تحول و چگونگی آن به شکل مستمر می اندیشند، هواها، بیم ها و امید های را در قبال یک تحول سیاسی - اجتماعی جدید در سر می پرورانند که یکی ازین ماجرا های مهم و سر نوشت ساز پشت سر گذرانیدن انتخابات ریاست جمهوری است که تعین زعامت ملی و به کرسی نشاندن شخص شایسته و مستحق با توجه به خوانش ذهنیت ها، کارکردها، توانایی ها، درایت ها، دست آورد ها و در نهایت شایستگی ترکیب ها و ائتلاف ها و مناسبت های میان شعارها و عمل های کاندیدان، بدون در نظر داشت تعلقات آنان به حزب، قوم، سمت، زبان و ...  با اصل شایسته سالاری وجیبه ملی هر افغان وطن خواهی است که با آرای آزاد و سرنوشت ساز خویش بنای ساختار سیاسی اجتماعی نیرومند وطن شان را به شکل حتم رقم می زنند، دقیقا انتخاب زعیم کارا و موثر انعکاس دهنده میزان تفکر و سنجش خرد مندانه ملتی است که با نماینده خویش در پای صندوق های رای تعهد می نمایند و آن را با دستان خویش در منصه قدرت می نشاند.

گرچه کاندیدان ریاست جمهوری و ترکیب های ناهنجار برخی آنان خود بیانگر فقدان تعهد سیاسی و اصل شایسته سالاری است که میان شعار و عمل آنان گسست فاحشی را نمایان می سازند که در حقیقت با این گره زدگی، صیاد آرای ساده لوحانه مردم است که با شعار های پر رنگ و ظاهرا دلسوزانه و پوشالی در برابر مردم عرضه می گردد ولی آنچه میزان خرد جمعی مردم افغانستان را در برابر جامعه جهانی و منافع کلان ملی بارز می سازند نگرش دقیق و حساب شده به دورنمای کاری کسانی است که می خواهد از طریق آرای مردم به اریکه قدرت تکیه زنند واین موضوع وابسته به نگرش فکری مردم افغانستان است که بدون در نظر گرفتن تبعیض و تعصب، بالای کسی انگشت انتخاب بگذارند که با داشتن اصل شایستگی و درایت باعث خوشبختی و قطع بحران های موجود در کشور ما گردد.

دورسوم انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان از جمله کلیدی ترین ارزش ها و هنجارهای سیاسی، اجتماعی و سرنوشت ساز کشور ما را در جریان سال ۲۰۱۴ شکل می دهد که هم جامعه جهانی و هم ملت آزاده و نجیب افغانستان با ابعاد مختلف و انتظار های گوناگون به آن چشم دوخته اند که درین راستا چهره های متفاوت با کارکرد های متناقض، جهان بینی و ایدیولوژی های متضاد از بنیادگرا ترین چهره های جهادی گرفته تا تکنوکرات ترین اشخاص با کارنامه های روشنی ( خوب یا بد )  که در گذشته در برابر مردم افغانستان و جامعه جهانی انجام داده اند برای احراز پست ریاست جمهوری و زعامت علیای ملی، کمر همت بسته اند و شعار های پر زرق وبرق خدمت را برای فرزندان وطن ارزانی می دارند، ما در این جا بدون در نظرداشت این مساله که کی ها خوب هستند و کی ها بد، آنچه به این موضوع اهمیت ویژه قایل هستیم، مساله رقابت سالم و شفافیت انتخابات ریاست جمهوری است که کاندیدان از اقشار و طیف های مختلف فکری و طبقاتی افغانستان نمایندگی می نمایند و افکار و استراتژی های دست داشته خویش را با کارنامه های گذشته در برابر انظار مردم به نمایش می گذارند، که ارزش این برپایی رقابت در قدم اول این مساله را وانمود می نمایند که فضای سیاسی و اجتماعی افغانستان با توجه به دست آورد های دوازده سال گذشته و دست رسی به حکومت دیموکراتیک و آزادی های اجتماعی وفردی، مناسب ترین بستری را برای رقابت، مهیا و زمینه سازی نموده است که هیچ کسی از میدان رقابت، رانده شدگان حاشیه وی نیست و همه بدون حساب و کتاب از نعمت کاندید شدن برخور دار است ولو به هر پیمانه ای که کارکرد ها و رفتار های سیاهی را هم در برابر ملت داشته باشند. در قدم دوم این بستر مناسب سیاسی، هنجاری ترین معیار سنجش خرد جمعی ملت افغانستان را برای بار سوم محک می زند که در واقع چگونگی درایت و ناکارآمدی زعیم ملی بازتاب دهنده میزان تفکر و خرد همان مردم رای دهنده است و این قضیه به خوبی نشان میدهد که  شهروندان یک حکومت دیموکراتیک با چه معیار های از ارزش های سنت و مدرنیته چه کسی را به عنوان زعیم ملی خویش بهتر و مناسب تر نسبت به دیگران تشخیص داده و دست به انتخاب می زنند، که از یک سو درجه رشد فکری مردم و فقدان آن را در قبال سرنوشت سیاسی و از سوی دیگر علاقمندی و درک درست آنان را در تناسب با مقوله شایسته سالاری و ارجحیت منافع جمعی را نسبت به منافع فردی با روحیه ایثار و شهامت بازگو می نماید که از دریچه تحقیق پژوهندگان روانشناسی اجتماعی و جامعه شناختی هم اهمیت ویژه ای را با خود داراست.

گرچه در پیرامون یک حکومت دیموکراتیک فرد گرایی ( individualism) و حمایت از درایت ها و شایستگی های فرد بدون وابستگی آن به کدام طیف و طبقه ای نسبت به جمع گرایی ( collectivism  ) محض از اهمیت فوق العاده ی برخوردار است که متاسفانه در افغانستان تا هنوز نه بن مایه های دموکراسی با مولفه هایش نهادینه شده است و نه رفتار، کردار و گفتار شخصیت ها در قبال ارزش های فرد محور جا افتاده است و هرآنچه که هنجاری به نظر می رسد همان رفتارهای ناشیانه جمع گرایانه و کولیکتیو است که اشخاص را از آینه قوم، تبار، زبان، سمت و حتی وابستگی های حزبی شان می نگرد که هم دولت و هم ملت روی آن حساب و کتاب ویژه ای را باز کرده اند  و این مساله را در تکت های انتخاباتی بسیاری از کاندیدان ریاست جمهوری در زمان حال و نحوه برخورد دولت از دوازده سال به این طرف می توان مشاهده کرد و اگر خدای نا خواسته  ملت هم  بار دیگر به چنین فاکتور های ارج و بها دهند نه تنها مشکل افغانستان را حل نمی کند بلکه دریچه ای از معضلات و مشکلاتی را در قبال سرنوشت سیاسی آینده خویش باز خواهند نمود. یگانه راه برون رفت ازین بحران به باور ما این است که در نظر گرفتن منافع کلان ملی و اهم دانستن آن؛ کشیدن خط بطلان تبعیض و تعصب و ارج گذاشتن به مهارت های فرد محورانه با اصل شایستگی و درایت ها بدون اینکه کاندید مورد نظر به کدام قوم، طیف، زبان و حزبی وابسته باشد، شکل می دهد،  چون منافع ملی به مراتب بالاتر و ازشمند تر از این خورده بینی های موجود کشور ماست و از طرفی هم مبرهن و هویدا است که ارتکاب یک اشتباه در انتخاب زعیم ملی کاملا مساوی است با هلاکت سعادت افغانستان و از دست دادن تمام دست آورد های دوازده ساله و به باد فنا دادن خون هزاران تن از شهدای که برای خوشبختی هر افغانی جان باخته اند.

گرچه در سایر حکومت های دیموکراتیک جهان اصل بر پایه فرد محوری و عمل گرایانه است که مردم با توجه به شناخت قاطع از بینش سیاسی، مدیریت، مهارت ها و میزان کارکرد و توانایی کاندیدان را در زمان گذشته و حال به شکل دقیق محاسبه می نماید و بایک سنجش عمیق و حساب شده همراه با عقلانیت در فقدان احساسات با توجه به منافع علیای ملی در امر  تعین رهبر سیاسی  با آرای آزاد و سرنوشت ساز خویش در پای صندوق های رای متعهد می گردند و دست به انتخاب می زنند و بعد از موفقیت کاندیداتوری، زعیم ملی هم همچنان در تمام زمینه ها و ابعاد در برابر ملت و مردم در زیر چتر قانون پاسخگو و مسئول می باشد و یا بعباره دیگر کاندیدان که در گذشته  در پیرامون کارهای دولتی و ملی از ناکارامدی های برخوردار هستند و مورد اعتماد مردم نیستند به شکل قطع از ساحه آرای مردم حذف اند، چهره های ناکام مدیریتی؛ ناقضین اعتماد و حقوق مردم؛ متهمینِ به فساد در هر عرصه ی از اداری، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و ... از گرفتن رای مردم محروم بوده و چانس برنده شان در اکتساب آرای مردم صفر اند اما در افغانستان با توجه به حلقه های تنگ قومی، زبانی، سمتی و ... آرای مردم حساب شده نبوده و بر پایه عقلانیت استوار نمی باشد و احساسات از جایگاه ویژه ای برخوردار است ، بدین ملحوظ ناکارامدی ها و سیاه کاری های برخی از کاندیدان ریاست جمهوری توجیهات و تعبیر های عجیبی را به خود اختصاص داده و کاندیدان ناکارا و حتی تبهکار را هم جسور می سازند که در سرنوست سیاسی مردم دست به بازی بزنند و با احساساتی کردن مردم آرای شان را شکار نمایند و دامن زدن به اوج تبعیضات و تعصبات هم از همین جا در میان قاطبه ملت شکل می گیرد و مدعیان دروغین خود را به عنوان قهرمانان قومی و مردمی قلمداد می کنند تا حمایت مردم را با خود داشته باشند و گرنه ملیت های مختلف و اقوام باهم برادر افغانستان در هم پذیری یک دیگر از روحیه بالایی برخوردار بوده و هستند و از طرفی هم بر قدرت تکیه زدن احمد یا محمود برای قاطبه ملت از ارزش یکسانی برخوردار است و هیچ تاثیر مستقیم و ویژه ی بالای زندگی فلان قوم و ملیت خاص ندارد و تنها ارزش ویژه ای که درین زمینه کارایی دارد انتصاب فرد شایسته، معقول، مدیر و مدبر و آگاه از مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ... کشور ما در عرصه ملی و بین المللی است که کشتی شکسته افغانستان را به ساحل مقصود برساند و پیشتاز ترقی و تمدن گردد، قانونیت گرایی را تسریع بخشد، عدالت اجتماعی را رونق دهد و در نهایت باعث نجات افغانستان از بحران موجود گردد در آن وقت است که منافع همه ملیت ها تسجیل شده و پایه های محکم ملی هم شکل خواهد گرفت چرا که ملیت ها و اقوام افغانستان تحت هیچ عنوان تافته جدا بافته از یکدیگر نبوده و منافع هر قومی در پهلوی منافع اقوام دیگر تعریف، معنا و مفهوم می یابد.

مساله دیگری که از آغاز سال ۲۰۱۴ از اهمیت ویژه و فوق العاده ی برخوردار است پروسه انتقال امنیت سرتاسری از نیروهای بین المللی به خود افغان ها است که نگرستن به این قضایا با وجودی که ترس ها و اضطراب های زیادی را تا کنون در جامعه افغانی ما به بار آورده است ولی با عزم و اراده قوی و محکم سیاسی و اجتماعی قابل جبران بوده و میزان غرور ملی و اتکا به نفس نیروهای وابسته به امنیت ملی ( پولیس واردو  )  ما را به مراتب بالا خواهد برد و جوانان فداکار میهن ما با بازوان قوی و نیرومند خویش امنیت سرتاسری کشور را تامین خواهند نمود واین موضوع هم به نوبه خود با انتخابات ریاست جمهوری و ریس جمهور آینده افغانستان رابطه مستقیم و تنگاتنگ دارد بدین معنا که اگر مردم افغانستان توفیق انتخاب یک زعیم ملی هدفمند، با برنامه، دلسوز، خردمند، آگاه، متعهد، قانون گرا، مدیر، با درایت، باشهامت و عادل را پیدا کرد مشکل امنیتی افغانستان حتی در نبود نیروهای بین المللی هم حل خواهد شد و اگر خدای نا خواسته قضیه علیرغم آن انجام پذیرد و پیش آید تحمل این همه فلاکت و بد بختی به مراتب بالاتر از دوران گذشته است و پیامد های منفی و غیر قابل جبران زیادی را به دنبال خواهد داشت که در کل می توان چنین نتیجه گرفت که تعین زغیم شایسته، کارا و موثر یگانه راه برون رفت از بحران جاری و معضل نا تمام کشور ما است که با تعین آن، دو فاکتور امنیت و اعتبار ملی - بین المللی بدست آمده و تامین خواهد گردید که در غیر این صورت همین آش خواهد بود و همین کاسه؛ همین زبونی و نا امنی ؛ همین کشتار؛ همین انتحار و در بدری ... و در اخیر زمینه کلامم را به یک سخن خلاصه می کنم که اشتباه سیاسی مردم افغانستان در انتخابات  پیشرو تا پنج سال آینده قابل جبران نبوده و تمام دست اورد های دوازده سال کشور را به باد فنا خواهد داد و جاده ترقی و تمدن افغانستان در مسیر ویرانی و ایستایی سوق داده خواهد شد .

به امید بیداری و آگاهی هرچه بیشتر ملت سر بلند افغانستان و امنیت، آبادی، ترقی و تمدن افغانستان عزیز.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

رضایی08.01.2014 - 16:06

  مقاله عالی بود استفاده کردیم جناب دکتر فایز براستی که درین انتخابات پیشرو حتی اقای سیاف هم خود را کاندید کرده و اشرف غنی با تما روحیه کوچی گری امیدوارم که مردم این قضیه را بفامد
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد ظاهر فایز