چگونه می‌شود

٢٥ دلو (بهمن) ۱۳۹۲

چگونه می‌شود این‌جا نشست عشق نوشت

نفس به ماشه‌ی تفنگ بست عشق نوشت

 

چگونه می‌شود آخر خدای عاطفه را

به کنج باور هر خون‌پرست عشق نوشت

 

به تلخ‌روزی این راهِ گنگ پایان داد

و جای گام‌های گرگ مست عشق نوشت

 

چه‌طور حاشیه‌ی روزگار را پیمود

درون آنچه غمی بود و است عشق نوشت

 

از ابتدای غزل‌های نیک جاری شد

در انتهای عمل‌های پست عشق نوشت

 

خدا خودش به دل عرش مهر را حک کرد

خودش گرفته و با هردو دست عشق نوشت

 

چرا پس‌این‌همه اندوه را به ما بارید

به هرچه خوب و بدی کردهست، عشق نوشت

×××

مسیر سوخته را ناگزیر باید رفت

غرور فاجعه را تا شکست عشق نوشت







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

احسان17.02.2014 - 11:09

 رهنوش نازنین مانا باشی ، غزلت یک افغانستان به دل نشست و محکم چسپید ‏‎ ‎

مظهر17.02.2014 - 11:18

  غزل های رهنوش عزیز همیشه دوست داشتنی و گیراست. صمیمیت زبان او مجبورم می سازد هر شعرش را بارها و بارها بخوانم ازینرو بیشترین بیت های شعرش را در حافظه دارم

سيد موسوي17.02.2014 - 11:22

  يكي از عاشقانه هاي بلند است رهنوش عزيز اين غزلت ! در ميان شاعران جوان شيريني غزل هاي شما هميشه ويژه است و ويژه خواهد ماند. به آينده ء اين شاعر شيرين سخن سخت باور مند هستم كه يك روز فرا مرازِ خواهد شد. دست مريزاد برايت تمنا دارم شاعر عزيز ! و درود بر مسوول سايت خراسان زمين كه انتخاب هاي ناب شان ستودنيست.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رویین رهنوش