شعر های «انقلابی» شاعران خلقی-پرچمی وابسته به اتحاد شوروی سابق – بخش یکم

۱ سرطان (تیر) ۱۳۹٣

شاعران ونویسنده گان  وابسته به باند خلق و پرچم از آنچه در گذشته  نوشته اند  پشیمان نیستند. مگر مداحی ها و روسی ستایی های سابقه را تجدید چاپ هم نمی کنند. شاید می شرمند. فعلا قوم پرستی می کنند و یگان جای افتخار دارند که با اجازه دادن موسیقی وشعر وادب "انقلابی " می کشتـند ، انقلابی شکنجه میکردند. یا نقاب بیدل را که برای مردم شریف افغانستان بسیار نام محترم بوده واست ، در روی سیاه خود می کشند. از خداوند میخواهیم که روح بیدل شما را بشرماند. بیدل که مزدور وخاین نبود. رحمان بایا که قاتل ومزدور نبود. بس کنید .شاعران مزدور روسیه شوری شعر های را که در انها روسها را مدح وصفت کردند  تجدید چاپ نمی کنند.

 بخاط اینکه نسل فعلی اینها را خوب بشناسند، ما در نظر داریم منبعد یگان پارچه اشعار به اصطلاح انقلابی این مداحان ونوکرصفتان را انتشار بدهیم   

فعلا  بعد از یک نظرگذرا به تاریخچه کتاب  درافغانستان  و به تعقیب آن شعرهای از  بارق شفیعی، اسدالله حبیب، غلام دستگیر پنجشیری را مطالعه کنید و اینها  را خوبتر بشناسید. اینها  خیانت ها و کار های ضد ملی که در گذشته انجام داده اند پنهان نموده و نمی خواهند کسی از آن ها یاد نماید.

در سال 1357 با ظهور حکومت کمونیستی در افغانستان کتاب به یک امر ایدیولوژیک تبدیل شد. هر کتابی که با ایدیولوژی رسمی دولت مطابقت نداشت ممنوع شد. سانسور مطبوعات شدید شد و شمار کثیری از دانشمندان کشور زندانی و یا کشته شدند. یک عده هم ترجیح دادند که خاموش باشند. هر چند از نگاه کمی حکومت کمونیستی کتاب های زیادی را در افغانستان چاپ کرد، ولی به خاطر بستگی فضای خلاقیت، کیفیت ظاهری و باطنی آثار به شدت دچار تنزل شد

  اگر به گذشته های  دور نظر گذرا بیاندازیم  می بینیم که چاپ ونشر کتاب را مورخین  اززمان امیر حبیب الله خان با نشر سراج التواریخ  که مهمترین کتاب تاریخ افغانستان به شمار می رود وتوسط مرحوم فیض محمد کاتب  تالیف شده است وهم نشر نشریه سراج الاخبار را که یکی از بانفوذ ترین نشریات در منطقه  در عصر خود بود می دانند در زمان زمامداری  اعلیحضرت امان الله خان غازی نیز به نشر کتاب ، نشریه ومجله  فعالیت های بیشتری صورت گرفت .  به تعداد زیادی  کتب  های معلوماتی ، مجموعه های شعری و غیره اقبال چاپ یافت.

زمانی که  نظام  نادرشاهی  در افغانستان برقرار شد در اوضاع فرهنگی کشور تغییر فاحشی رو نما گردید زیرا در افغانستان یک فضای خفقانزای  فرهنگی و سیاسی  به وجود آمده  وتعداد کثیری از روشنفکران ، ادبا و شعرای که در زمان  امان الله خان رشد کرده بودند بنام امانی  وامانیست  راهی زندان شدند  جز یک تعداد از نویسنده گان وشعرای  که توانستند با همه  نابه سامانی های  دستگاه  بسوزند وبسازند . این روند سال های زیادی را در بر گرفت تا آهسته آهسته فضا باز تر شده و   انجمن تاریخ  ، انجمن  جامی  ،  دایره المعارف آریانا و ده ها انجمن های فرهنگی دیگری در اواسط  دوران محمد ظاهر شاه  به فعالیت های فرهنگی آغاز کردند ونویسنده گان وشعرا توانستند تا اندازۀ فراورده های شانرا  درمجلات ، روزنامه ها ، ویا هم به شکل مجموعه شعری  انتشار بدهند . اما نشرات   در افغانستان  کاملا تحت نظر وسانسور دولت قرار داشت  ریاست نشرات وزارت اطلاعات وکلتور هر کتاب ، مجموعه شعری  وغیره  را قبل از چاپ و هم بعداز چاپ  دیده اجازه  پخش  آنرا صادر می کرد ونویسنده ویا شاعر مجبور ومکلف بود تا طبق هدایت  ریاست نشرات وزارت اطلاعات و کلتور کتاب ویا اشعارش را اعیار می ساخت  . کم نبود کتاب های که بعداز چاپ نیز  از مطبعه دولتی خارج نشده و به تحویلخانه مطبعه  سال های سال باقی مانده بود که میتوان از آن جمله کتاب ها کتاب «  افغانستان در مسیر تاریخ » میر غلام محمد غبار را نام برد .

باسقوط رژیم شاهی وبه میان آمدن رژیم جمهوری  داود شاهی  هم  فعالیت های چندانی درقسمت طبع ونشر کتاب صورت نگرفت . وکتاب های که در تحویلخانه های  مطبعه وجود داشت مانند رژیم شاهی باقی ماند .

در سال 1357 با ظهور حکومت کمونیستی در افغانستان کتاب به یک امر ایدیولوژیک تبدیل شد. هر کتابی که با ایدیولوژی رسمی دولت مطابقت نداشت ممنوع شد. سانسور مطبوعات شدید شد و شمار کثیری از دانشمندان کشور زندانی و یا کشته شدند. یک عده هم ترجیح دادند که خاموش باشند. هر چند از نگاه کمی حکومت کمونیستی کتاب های زیادی را در افغانستان چاپ کرد، ولی به خاطر بستگی فضای خلاقیت، کیفیت ظاهری و باطنی آثار به شدت دچار تنزل شد

طبع ونشر کتاب  کاملا شکل  سیاسی  وروس گرایی را به خود گرفت  نشرات افغانستان  یک سره  مداح تره کی  وکود تای ثور وشوروی  شد  روزنامه ها ، مجلات ، رادیو وتلویزیون  همه به  همان سمت روان بودند جز تعریف وتجمید حزب ، کودتای منحوس ثور" انقلاب شکوهمند" ، دشمن ستیزی ، روس گرایی چیزی دیگر در نشرات دیده نمی شد حتی خوب به خاطر دارم که دریکی از برنامه ها که هفته سه بار بنام  « جام جم » ازطریق رادیو افغانستان نشر می شد سرمقاله های روزنامه  پراودا نشریه کمیته مرکزی حزب سیوسالیستی اتحاد جماهیر اشتراکیه شوروی  برگرداننده شده به زبان فارسی دری ویا پشتو انتشار می یافت  آن برنامه  سرمقاله پروادا را نداشت اصلا قابل نشر نبود .

رژیم دست نشانده در چوکات  کمیته مرکزی حزب  شعبۀ  را به میان آورد بنام ریاست  تبلیغ وترویج که در راس آن خانم جمیله پلوشه  قرار داشت  این اداره تمام نشرات  افغانستان را تحت کنترول داشت  درحقیقت  هیچ گونه اعتمادی به  وزارت اطلاعات وکلتور وجود نداشت  .

همین اداره  چندین  اتحادیه یا انجمن  هارا به وجود آورد مانند اتحادیه  هنرمندان  اتحادیه  نویسنده گان شعرا  ، اتحادیه ، انجمن طبع ونشر ، انجمن  نویسنده گان افغانستان  وغیره  .

انجمن  نویسنده گان افغا نستان   از بدو تاسیس ، کتاب  ومجموعه های شعری بسیاری را انتشار داد که اکثر این کتاب ها و مجموعه های شعری  توسط  رفقای حزبی  تهیه شده بود ویا اینکه به مزاق  دولت ومشاورین روسی برابر بود .

 درسفر اخیری که به کابل داشتم کتابی را دستیاب نمودم  بنام  « کابل در آیینۀ شعر  »   این کتاب  ازطرف انجمن نویسنده گان افغانستان  درسال 1366 خورشیدی  در مطبعه حزبی  به تعداد 2000 جلد  در 178 رویه  با قطع و صحافت کوچک با کاغذ عادی زرد رنگ طبع شده است

در مقدمه این کتاب  که به قلم  دستیگر پنجشیری یکی از سرسپرده گان و مدیحه سرایان روسی  به شمار می رود، نوشته شده  در یک قسمت از این مقدمه می خوانیم که  :

شهر کابل گهوارۀ قیام های ملی و دموکراتیک ضد استعمار بریتانیا و ضد استبداد فیو دالی  و شهر انقلاب است  بعداز انقلاب ثور این شهر به یکی از  گرهگاه های حاد سیاسی منطقۀ ما و جهان  بدل شده  و در مرکز توجۀ ملل ومردمان قارۀ آسیا و سیاره ما قرا گرفته است  .

اما این به اصطلاح اکادمیسن  از استعمار وتجاوز روسیه به افغانستان سخنی نمی راند که کابل  و افغانستان ومردم افغانستان را به چه روزی انداخته  است که تامروز نمی تواند به پای خود بایستد .

دراین مجموعه  اشعار 27 شاعر افغانی  و خارجی  که دروصف کابل  اشعاری داشتند جمع آوری شده   مانند صائب تبریزی ، اقبال لاهوری ،  قاری عبدالله ملک  الشعرا ، مستغنی ، ابراهیم خلیل ، یوسف آیینه ،  ضیا قاری زاده وغیره  که همه دروصف کابل ،طراوت و زیبایی ، کوه ودمن ، باغ وبستان ،و ارغوانزار کابل را به تصویر کشیده شده است  اما در اشعار آنعده از شعرای که  وابسته  به رژیم دست نشانده  هستند از زیبایی های کابل سخن کمتر رانده شده  وبیشتر به وابسته ساختن کابل  ویا بهتر گفته شود کاهی به مسکو تشبیه شده و زمانی هم به آشیانه عقاب های  انقلاب  .

ازهمین مجموعه سه شعری  به اصطلاح انقلابی  انتخاب گردید تا  مردم ما ببینند وبشناسند شاعرانی را که نوکر منشی و شوروی گرایی را به حدی رسانیده بودند که جز انقلاب و شوروی به چیزی دیگر فکر نمی کردند نه به  هویت ملی شان ونه به فرهنگ اجدادی شان ونه به وطن باستانی شان  .

1)    بارق شفیعی  درسال 1310 خورشیدی  درکابل متولد شده  از دانشگاه  حقوق وعلوم سیاسی  سند فراغت  به دست آورده  اما بیشتر کار های بارق در زمینه شعر بوده  است یکی از اعضای برجسته حزب دموکراتیک خلق ویکی از اعضای کمیته مرکزی بوده وهم  مدیر مسئول  ارگان نشراتی حزب  « جریده خلق  » بوده است

درزمان رژیم دست نشانده شوروی سابق  به عنوان وزیر اطلاعات وکلتور ، وزیر ترانسپورت ،  مستشار دولت  در اتحاد شوروی سابق  ،کار کرده است .

این هم شعری  تحت عنوان  « کابل و مسکو »  که در ماه جدی  1341  درکابل سروده شده است  .

بعد ها این شعر  در لابلای موسیقی توسط یکی از هنرمندان حزبی به آب و تاب بیشتر سروده شده است این هنرمند فعلا در آلمان زنده گی می کند ولی از سرودن این آهنگش خجالت می کشد .

                    کابل  و مسکو

از مهر ومحبت ثمر کابل و مسکو

وز وحدت دل ها اثر کابل و مسکو

                                        صلحست وصفا از نظر کابل ومسکو

تا کابل ومسکو دو دل اهل وفایند

جز بر رخ هم بابا محبت  نگشایند

                                     بگذار بود باز در دل  کابل و مسکو

تا درپی  صلح بشری دست  به کارند

جز دوستی خلق جهان کار ندارند

                                    پرمهر تپد دل به  پر کابل  و مسکو

دل ها شده پیوند به پیمان  مودت

یک جان به دو پیکر بدمیدست محبت 

                                     دردوستی بنکر هنر کابل و مسکو

نابود شود هر که به نیستی  ماست

تا هست جهان شاهد همزیستی ماست

                                    بوم وبر کوه وکمر  کابل  و مسکو       ( 1  )

شعرشاعر دیکر که در مجموعه  کابل در آیینه شعر در در رویه 162  تحت عنوان کابل انتشار یافته  از داکتر اسد الله حبیب است .


 2 ) داکتر اسد الله حبیب  درسال 1320 خورشیدی  در کابل متولد شده  ، از دارالمعلین کابل فارغ گردیده ، لیسانس خود را از شعبه فارسی دانشکده ادبیات  دانشکاه کابل  گرفته  و دوکتورای خود را  زیر عنوان  بیدل و چهار عنصر در رشته ادبیات  از دانشگاه دولتی  مسکو دریافت نموده است  بعدا به حیث استاد در دانشگاه کابل پرداخته است مدتی  به حیث رئیس دانشگاه کابل ، رئیس انجمن نویسنده گان ، عضو اکادمی علوم  کار کرده است  اشعار داکتر اسد الله حبیب  در دو مجموع که از نظر بنده گذشته  مجموعه « خط سرخ »  ومجموعه  « وداع با تاریکی» می باشد که  در هردو مجموعه اکثر شعر های انقلابی  اش جاداده شده است

 کابل  شعری است که درماه جولای 1981  سروده شده است

  کابل

ای فسانه شهر، شهره بافسانه مرد ها

با حماسه آفرین زنان

کوه و بارۀ قدیمت

پهلوان تیغ آخته به دوش

صخرۀ نو شاعر نشا

با لبان بسته ، دل  پراز خروش

هر درخت

سبزجامه عاشقی ستاده

پنجهاش تا ستاره ها کشاده

زان ها به باد داده

با ترانه های عشق در گلو

هر پرنده ات فرشته یی که از رهایی اش سروده ها به لب

مادر زمین شرقیت

این زمین درد دیده

انقلاب تابناک ثور زاد

ثور پرفروغ

ثور نامدار

جاویدانه  « شیر دروازه » ات

که نام شیر سرخ آفتاب باد

آفتاب کامیابی و برابری و عدل

« آسمایی » ات آشیانه عقب های انقلاب

 کابل !

ای همه بلندی

ای همه غرور

کودک تو از نخست روز

چشم بر فراز دو خاست

پر به سوی قبله های گشاده است

وز پرنده هم پرنده تر

 دل به اوج ها نهاده است

کابل !

در میان رسته ات

زرگران زرو لاجورد

خلقه ها به گوش آفتاب کرده اند

حلقه ها به گوش ماه

 حلقه به گوش هر یک از ستاره

 وآهنگران تو

پتک ها بلنو

 کوره ها و سینه ها همیشه گرم

 عصر تازه ، زنده گی تازه را عقید مند

 کابل !

 ای تو شهر شهر ها

شهر انقلاب

شهر کار

آشیانۀ امید های من      ( 2 )

باز هم شعری  از یکی از شاعران مدیحه سرا ووابسته  به اتحاد جماهیر اشتراکیه شوروی سابق  در همین مجموعه دررویۀ 150  تحت عنوا ن شهر قهرمان می باشد این شاعر دستگیر پنجشیری است .


3       ) دستگیر پنجشیری  درسال 1312 خورشیدی متولد شده  بعدا در دارلمعلمین کابل  درس خوانده  وتحصیلات خود را در دانشکده زبان وادبیات دانشگاه کابل به پایان رسانیده است  در ادارات مختلف  مطبوعات مشغولیت های کاری داشت  بعداز کودتای ننگین ثور منحیث وزیر تعلیم وتربیه  ،  وزیر فواید عامه  وهم مدت کوتاهی  ریاست اتحادیه نویسندگان را پیش برده است . کار نویسنده گی وسرودن شعر را ازجوانی آغاز کرده  واکثر شعرهای انقلابی سروده است  شعر شهر قهرمان  هم  به اصطلاح یکی از شعرهای انقلابی اش  می باشد .

                   شهر قهرمان

کابل تو قلب پر تپش خلق کشوری

چشم و چراغ مردم بیدار  خاوری

سرباز راه صلحی و آزادی وطن

چون موج مست حملۀ جانان آوری

در آسمان صاف و کبود جهان او

گلگون ستاره ای و شهاب  شناوری

شمشیر آبداری و چون  کوه استوار

هرگز هرسر نبرد به کس خم نیاوری

 دربحر پرتلاطم رزم  زمان ما

شرق نوین به جوش وخروش نو آوری

تاکی به گرد خویش  بگردی چون آسیاب

از بهر چه به خلق وطن دیر باوری

 این ده و روستاست کمر بند محکمت

آخر چرا؟ به دهکده ها رو نیاوری

تا توده های ده نیاید به سوی تو

کی دشممنان خویشتن از پار در آوری

نام ونشان تازه  به دست اوری به حق

گر ریشه های فقر وستم را بر آوری

 از قله های سرکش پنجشیر وبامیان

روزی که مردمان وزن را فر آوری

درقلب آسیا شوی شهر قهرمان

شهر پراز شکوه وجلال نو آوری

کابل تو وارث سنن  توده هاستی

باشد چنین قضاوت تاریخ و داوری

تا نبض شوروی بتپد از برای صلح

هرگز مگو که کابل بی یار و یاوری

پس زنده باد کابل حماسه ساز ما

این گوهوار صلح و نبرد  دلاوری    ( 3  )

                                      26 سرطان  مسکو

همچنان دراین مجموعه  دوشعر به زبان پشتو از دوشاعر دیگر که عضویت حزب دموکراتیک خلق و پرچم را  داشتند نیز انتشار یافته  شعر « مسکو  ــ کابل   » از سید طاهر بینا و شعر « دکابل سیند  »  از عبدالله خدمتگار پختانی .

 مجموعۀ  کابل در آئینۀ  شعر

1 ــ   رویۀ 146

2 ـ     رویۀ   156

3 ــ   رویۀ   151







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

سید صبغت الله صدرا26.02.2022 - 07:22

 جالب بود

انقلابی وطنپرست جوان12.01.2022 - 05:48

 1- گفتین بعد از انقلاب ثور همیش مدح سرایی میشد برای شوروی ولی شعر محترم بارق شفیعی را که خود تان گفتین سال 1341 نوشته شده، یعنی شعر ایشان 16 سال پیش ار انقلاب نوشته شده.
2- و شعر آقای اسد الله اصلا از شوروی نام گرفته نشده فقط در باره کابل و انقلاب ثور حرف زده شده.
هر کسی که در قدرت باشد همین کار را میکند از انقلاب و یا کودتایی که میکنند طرفداری میکنند. میبالن، این شعر های که طالبان میسرایند را نمی بینید؟ وقتی اشرار (مجاهلین) حکومت را بدست گرفتند از خود توصیف نمیکردند؟ خود ستایی نمیکردند؟

محمد عارف31.08.2020 - 15:56

 این شخص دارای شخصیت عالیست

ذکرالدین12.08.2015 - 13:55

  بسیار خوب شعر است استاد دستگیر پنشیری
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد حیدر اختر