داستان نوروز باستان

٢ حمل (فروردین) ١٣٨٦

این نا مه را دکتر روح الامینی استاد دانشگاه تهران از یک متن پژوهشی بدر آورده است، تا نوروز را در بیان کوتاهی به خواننده دوبا ره خوانی کند.  من نیز دریغم آمد که این نبشته را از دسترس شما سروران دور داشته باشم.  آگاهی ما از نوروز به ا ندازه ی آزادی ما از نکوداری آن است. در سرزمین زردهشت که آیینش را بر ارزشهای باور انسان پیرو آیین نوروز بنا نهاد؛ امروز از نوروز مانند روزهای مذهبی و نسبت مهمتری پاس داری نمی کنند.

نوروز در افغانستان نا شناخته مانده است،  دردانشگاهها، دردبیرستانها، درمدارس مذهبی، درادارات دولتی ودرجامعه مفاهیم واهمیت آنراازریشه سست نموده اند. تا پیش از فراموشی مطلق آن، همین نامه ی دکترروح الامینی را بازخوانی کنیم، تا مگراندکی به سرگذشت آینهای ایران زمین (ازختن تا روم شرقی) آگاه باشیم.  من متن نامه را بدون هیچگونه دستکاری و کم وبیش کردن در پیشگاه شما می نهم، خود میباید از 22  بند مفردات شامل این درسنامه بهره مند شوید.  

من نیزنوروز پاریایی (پارینه و دیرین گاه) وآیین آریایی (ایران تبار) را به تهیه گران وگردانندگا ن این سایت یا تارنمای فارسی، به انجمنها ومراکزفرهنگی وهمه همدیاران دورازدیارفرخنده میگویم، آرزومیکنم روزگاربرمرادشما باشد وآفریدگارنیزدامن سبزطبیعت را درنشاط وآسودگی انسان بگذارد. دنباله...







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

رومینا29.03.2011 - 06:30

 بسیار بد بود
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رحمت الله بیژنپور