اخلاقی بر محور جنیست، رفتار دوگانه مرد وزن در جامعه

۲۶ دلو (بهمن) ۱۳۹۳

یکی از مهمترین مولفه های پژوهش، ناشناختگی مطلق موضوع  ویا ساحت از آن است. هرچند کمتر پیش می آید که موضوعی مطلقا مجهول باشد بلکه بیشتر ناشناختگی در ساحت خاصی از موضوع  وجود دارد، علیرغم آن، این امر منجر به پژوهش نمی شود، چون بسیاری از مسائل را نمیدانم اما ضرورتی بر پژوهش آن هم وجود ندارد، موضوع زمانی انسان را وادار به پژوهش می کند که ندانستن موضوع باعث ایجاد مشکل شود، زیبا ترین مصداق  که  می تواند از این پروسه نمایندگی کند عشق برای انسان عاشق است که در طلب شناخت بیشتر وبهتر از معشوقه  ودر نتیجه رسیدن به آن گاه سر به بیان می گزارد.

بررسی اخلاق بر محوریت جنیست، علاوه بر آنکه وارد شبهه دنباله دار نسبیت اخلاق می شود وبه گونه ای آن را تأیید می کند، به موضوعی می پردازد که باعث ایجاد بسیاری ازمشکلات در روابط اجتماعی بین زن ومرد ودر نتیجه فروپاشی خانواده ها و یا کاهش محبوبیت افراد خانواده نسبت به همدیگر شده است.  از یک سو نمی خواهند همسر همیشه همراه زندگی اش را از دست بدهند واز سوی دیگر نمی تواند رفتار وگفتاری را که از او به ظهور رسیده تحمل کند. گره کار در این است که هرکدام دیگری را آینه زندگی خود می داند که در رفتار وگفتار مشابه ومماثل در جامعه انعکاس پیدا می کند، فارغ وفاقد از اینکه دارای تفاوت های ذاتی وفطری هستند که همان باعث می شود تا نتوانند دارای رفتار وگفتار مماثل باشند. از اینرو رفتار مردانه برای زنها ایجادمشکل می کند ورفتار زنانه برای مردان کانون گرم خانواده را به تنش وسردی می کشاند. بلکه می بایست حوزه اخلاق عملی مردانه وزنانه متفاوت وممتاز از همدیگر تعریف شود، هرآنچه برای مردان به عنوان بایستگی های وشایستگی های اخلاقی تعریف شده است ممکن است عین ناشایستگی برای زنان باشد وبالعکس...

محور اصلی این نوشته حدیث شریف از حضرت علی(ع) « خیار خصال النساء....» است که اخلاق را بر جنسیت پیوند داده و فضائل زنان را در رذائل مردان وبالعکس تعریف کرده است.

حضرت علی می فرماید: «خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ وَ الْجـُبْنُ وَ الْبُخْلُ، فَإِذَا كَانَتِ الْـمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ يَعْرِضُ لَهَا»[1]

در این حدیث سه مولفه مهم اخلاقی اشاره رفته است.اما پیش از آنکه به واکاوی مولفه های حدیث پرداخته شود، برای تقریب وسهولت فهم، لازم است چند واژه موشکافی شود.

تفاوت یا تفاضل؟

در مقایسه کمالات و فضائل زن ومرد، بیش از همه اذهان معطوف به برتری یکی نسبت به دیگری می شود، وحال آنکه سخن از برتری نیست بلکه تفاوت های است که در نهاد وفطرت آنها نهادینه شده است. اگر در مثال تطبیق گردد، زن ومرد، به دو تا وسیله ی میماند که هرکدام برای هدف خاصی آفریده شده است و کاری خاصی را انجام میدهد، بدون آنکه یکی نسبت به دیگری بر تری داشته باشد.بنا براین تفاوت ها به تفاضل نمی آنجامد هرچند لزوما تفاضل به تفاوت می انجامد. بر فرضی اگر تفاضلی هم وجود داشته باشد این نوشته در پی بررسی وشمارش و قضاوت آن نیست.

جنس وجنسیت:

جنس به تفاوت های ظاهری وفزیکی زن ومرد اشاره دارد که در زبان انگلیسی از آن به (sex) تعبیر می شود، اما جنسیت که در زبان انگلیسی به (gender)  تعبیر می شود، به تفاوت کارکرد ها، نقش ها، نماده وانتظارات وبلکه توانمندی ها واستعدادها  می پردازد که محصول جنس ویا تفاوت های فزیکی و بدنی آنان می باشد. اصطکاک وچالش های فکری بر جنس استوار نیست، زیرا تفاوت ها مسلم، عینی وآشکار است، اما مسئله جنیست در معرض تبادل آراء واندیشه ها قرار گرفته، که آیا علاوه بر وجود تفاوت های جنسی، می تواند تفاوت های جنسیتی نیز وجود داشته باشد یا خیر؟

به دیگر سخن؛ تفاوت های جنسیتی، توانمندی ها وکارکرد ها به طبیعت وفطرت آنان بر می گردد، یا به عوامل  وساختار اجتماعی؟ یعنی آیا چنین است که سیمین دوبوار می گوید:«  کسی زن به دنیا نمی آید، بلکه زن می شود» از کودکی به دختران عروسک وبه پسران تفنگ  می دهند، از اینرو مردان به حکومت می رسند وزنان به مادری وخانه داری...، یا  چنانچه جریان فمینیستی شعارخویش قرار  دادکه:«موقعیت فرو دست زنان یک امر طبیعی یا زیست شناختی نیست،بلکه جامعه آن را بوجود آوده است.» یا اینکه زن با طبیعت وساختار زنانگی بدنیا آمده و اینگونه نیز زیست نمایند.

بدیهی است بررسی علمی تفاوت های جنسی وجنسیتی زن ومرد از حوصله این تحقق وتخصص من بیرون است، بلکه هدف فقط نگرش گفتمان های غالب بر محور جنس وجنسیت است که مورد اشاره قرار می گیرد. وگفتنی است که  نگرش های امروز بیشتر به سوی همگون بودن جنسیتی زن ومرد می رود وآنها را دو موجود متفاوت اما مساوی از نظر توانمندی واستعداد کارکرد های اجتماعی می دانند. در حال که واقعیت بر مبنای حدیث که ذکر گردید بر خلاف آن است.

مولفه های حدیث:

حدیث مبارک دارای سه مولفه شاخص وبارز است، بخل، ترس وتکبر. جالب اینجاست که در هیچ جا این سه صفت مورد ستایش قرار نگرفته بلکه به شدت محکوم ومذمت شده است، اما در قبال رفتارهای اجتماعی زنان از صفات برجسته وشایسته تقدیر قرار گرفته است وبدیهی است که رعایت آن به استحکام بنیان های خانواده کمک می کند واین مسئله در جامعه امروزی ملموس تر ومحسوس تر مشاهده می شود.

تکبر: در این حدیث بین تکبر وعفت پیوندی مثبت وعقلانی برقرار شده است، به این نحو که زن متکبر خود را در اختیار کسی قرار نمی دهدوبلکه هرکسی را شایسته رابطه دوستانه خود نمی داند بلکه خود را فراتر از آن می بیند که با هرکسی رابطه دوستی  وآشنایی وصمیمیت برقرار کند.

البته در متن حدیث واژه  «زهو» به کار رفته است که  با«تکبر» کمی فرق دارد؛ زهو به معنی  حریم گرفتن بین محرم ونامحرم و رفتار بزرگ‌منشانه نسبت به مردان نامحرم است، واین رفتار، تواضع وفروتنی های که یک مرد برای مرد دیگر، ویا یک زن برای زن دیگر انجام می دهد را تأیید نمی کند. مثلا اصطلاحات که در جامعه رایج است « قدمت روی چشم» ، ...  شماره تماس دادن وگرفتن، پیامک بازی، چت ووووو را بین زن ومرد نامحرم شایسته زنان اسلامی نمی داند

اما رفتار بزرگ منشانه به معنی قطع ارتباط زن ومرد ویا جدایی وتفکیک  جنسیتی اجتماعی ومحل های آموزشی نیست بلکه شاخص ترین اثر وثمری که دارد این است که  باعث می شود که مرد وزن نامحرم همواره بین همدیگر یک مرز وحجابی قائل شود تا نتواند از هر واژه والفاظی برای خطاب به همدیگر استفاده کنند.

نسبی بودن اخلاق جنسیتی با محوریت این حدیث از آنجا رخ می نماید، که زنان مطلقا نباید متکبر ویا رفتار بزرگ منشانه داشته باشد، در برابر زنان دیگر ومحارم وخانواده، پدر ومادر وبرادران و بخصوص شوهر نباید متکبر وبزرگ منش باشد، بلکه نهایت  تواضع وفروتنی در این موارد ومصادق عین اخلاق است که در فضیلت ومدح وستایش آن دساتیر موکد وسفارشات فراوان آمده است. در برابر شوهر مسئله تمکین زن مطرح است که در آن نه تنها نشان از تکبر و تهور نیست بلکه تواضع مطلق وبدون قید وشرط است.

شجاعت وترس: امام علی(ع)  می فرماید« فرقت من کل شیئ یعرض لها.» زنان ترسو از هرچه سر راهش قرار بگیرد می ترسد، بیش از هر چیز به حیثیت، شرافت وآبروی خود می اندیشند، وگاه نیز به خاطر شرایط ناسالم اجتماعی که در بعضی کشورهای وشهرها حاکم است،  باعث می شود که  مگر به ضرورت از خانه اش خارج نشوند، شاید فلسفه حجاب در اسلام نیز برای پاسبانی از حرمت وحیثیت زنان قرار داده شده است. اما بدیهی است که زنان متحور وبی باک که نشانی از ترس ندارند آسانتر مورد هوس های شیطانی قرار می گیرند وبسیاری از حوادث ناخوشایند که صفحات پرتیراژ روزنامه ومجلات اخلاقی واجتماعی را بخود اختصاص داده است،  به دلیل تحور ومخاطره جویی زنان بوده است اما این بدان معنی نیست که زنان ترسو هرگز بدام نمی افتند و قربانی نمی شوند، بلکه آمار زنان متحور وبی باکی  که بدام حوادث ناخوشایند می افتند بیشتر از زنان ترسو وخانه نشین است.

اما نباید چنین سوء فهمی بوجود بیایند که زنان مطلقا از خانه بیرون نروند،ویا لزوما ضرورتی در حد وجوب باعث شود که آنها راهی شهر وبازار شوند،  بلکه خانه نشینی لزوما به معنی ترس وحیاء وعفت زنانگی نیست وهمینطور بیرون رفتن وحضور در عرصه های اجتماعی لزوما به معنی تحور وبی باکی و یا لاابالی گری زنان نیست، بلکه ترس زنانگی که در این حدیث تعریف وتأکید شده است بدان معنی است که آبرو وحیثیت را قربانی تهور وبی باکی  خود نمی کند.

بخل : زن از آن لحاظ که امانت دار وامین سرمایه های خود وشوهرش می باشد، اگر دارای صفت بخل  باشد، آن را به راحتی به حراج نمی  گزارد. بلکه رعایت سطح  اقتصادی خانواده را می کند. درتعریف وتوضیح آن  گفته می شود: بخل زنانه: به معنای مرز داری از منافع خانواده در برابر طمع ورزی های دیگران است.

در این نگاه زنان فقر را در نداشتن مال وثروت نمی دانند،  بلکه در نداشتن صبر وتحمل در برابر  شوهر می دانند، زیرا آنچه که از زنان در حریم خانه وخانواده توقع می رود صبر وحلم وبرد باری است، جمع آوری وبدست آوردن ثروت و سرمایه وظیفه شوهران است و زنان به حفظ ونگهداری از آنان سفارش شده است.

نتیجه:

ممکن طرح این مسئله منجر به سوء تفاهمات وکنش و واکنش های غیر هدفمند شود، بخاطر جلوگیری از این مسئله بازهم به صورت تأکید یاد آوری می کنم. زهو وتکبر زن فقط در جایی شایسته وپسندیده است که آنها را از ارتباط با هرکس وناکس جلوگیری کند وبین مرد وزن نامحرم حریم ایجاد می کند که نه خود به نامحرم متمایل می شود ونه باعث می شود که نامحرم نسبت به او احساس وابراز علاقه فاسد نماید. چنانچه قرآن کریم در باره زنان پیامبر دستور می فرماید:« فلاتخضعن بالقول .....»

ترس شامل موارد ومواضعی می شود که آبرو وحیثیت زنان را به خطر اندازد

بخل زنانه، آنان به بسته دستی  مطلق تشویق نمی کند که حتی در برابر فرزندان وبقیه اعضای خانواده در غیاب شوهر اعمال واجرا نماید، بلکه از ریخت وپاش های بی مورد که ممکن است در قالب انفاق، صدقه، نذر، و... صورت بگیرد جلوگیری می کند.

لازم به تذکر و یادر آوری است که هرکدام در هیچ جای دیگر نه تنها پسندیده وقابل ستایش نیست بلکه صفت مذموم وغیر اخلاقی است.

 

محرم علی خلیلی : فارغ التحصیل ارشد فلسفه وکلام اسلامی



[1] - نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، ص‌۴۰۰، حکمت ۲۳۴. در برخي نسخه‌ها شماره اين حديث از ۲۲۰ تا ۲۳۴ متفاوت است.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محرم علی خلیلی