وضع اسفبار موسیقی در افغانستان

۱۶ حمل (فروردین) ۱۳۹۴

بعضاً که وقت برایم یاری می کند، سری به سایت های انترنیتی زده و از مطالبی که انتشار می یابد استفاده می کنم. از جمله چندین مطلب که دریکی از صفحات انترنیتی هفته گذشته انتشار یافته بود، مضمونی  تحت عنوان " نگاهی شتابنده بر وضعیت کنونی موسیقی افغانستان " نوشتۀ  "رفیق"* اسماعیل  فروغی  توجه ام را جلب کرد .

"رفیق" سید اسماعیل فروغی یکی ازکارمندان سابق رادیو تلویزیون افغانستان و درعین حال درزمان  زمام داری  رژیم دست نشانده شوروی سابق  برعلاوه وظیفۀ اصلی اش وظیفه حزبی نیز داشته ومنحیث منشی سازمان اولیه رادیو تلویزیون در بخش نشرات راد یو ایفای وظیفه میکرد.

جناب آقای فروغی  وضعیت آشفته موسیقی  کشور را در نبود نقد سالم وسازنده  و بی پروایی و بی تفاوتی بزرگان  و پیشکسوتان عرصه هنر موسیقی دانسته ومی نویسدکه : «کسی نیست تا  کم ازکم به تشریح این وضعیت آشفته و عوامل و دلایل ایجاد آن پرداخته، راه های عملی جلوگیری از سقوط بیشتر در پرتگاه ابتذال را ، پیشنهاد نماید. »

من گرچه اهل هنرموسیقی نیستم، ولی یکی از علاقمندان  خاص  موسیقی خوب  بوده و می باشم  نظر به همین علاقۀ من به موسیقی بود که سال های متمادی در رادیو افغانستان برعلاوه وظیفه اصلی ام در اداره ارزیابی پروگرام های رادیو افغانستان  به صورت کاملا افتخاری منحیث پرودیوسر برنامه موسیقی کلاسیک  و موسیقی کلاسیک تک نوازی  کار می کردم .

 به نظر من  چندین عامل باعث آن شد تا موسیقی  افغانستان که سال های زیاد به اثر زحمت کشی و پشت کار هنرمندان وپیشکسوتان مسلکی  یعنی استادان اهل خرابات و هنرمندان غیر مسلکی  یعنی هنرمندان شوقی و آما تور به اوجش رسیده بود، آهسته آهسته سطح و سویه موسیقی را در افغانستان  پائین بیاورد .

 ــ  شاید اکثرا هنرمندان و علاقمندان موسیقی با من هم نظر باشندکه بعداز کودتای ننگین ثور، شور وشوق غیر منظم در موسیقی پدید آمد، که آن هم با ایجاد  فضای اختناق آور سیاسی و بستن وکشتن مردم بی گناه از سوی رژیم بر سر اقتدار،  عرصه  فعالیت های  هنرمندان تنگ و تنگ تر شد . بناً موسیقی ، به خصوص در رادیو تلویزیون افغانستان  ازحالت عادی اش برآمده و با تاسف سیاسی شد ورژیم دست نشانده ، هنرمندان را مجبور ساخت تا آهنگ ها کارگری- حزبی و شعارگونه برای تبلیغ و بقای رژیم بسرایند وهمان آهنگ های بی کیفیت همه روزه ازطریق امواج رادیو تلویزیون به خرد مردم بیچاره  داده می شد .

ـــ  شاید علاقمندان موسیقی  به خاطر داشته باشند زمانی سطح و سویه موسیقی پائین آمد که موسیقی از تالار رادیوتلویزیون افغانستان ، سالون های کنسرت ، سینما ها ،  رستورانت ها به  روی بازار و پارک زرنگار برده شد. وزارت اطلاعات وکلتور و کمیته مرکزی رژیم دست نشانده ،  هنرمندان را مجبور ساختند تا در کنسرت های بازاری اشتراک نمایند و آهنگ های به اصطلاح انقلابی بخوانند . 

رفیق فروغی در یک قسمت  پراگراف  پنجم چنین می نویسند :

«طوریکه معلوم است، اساساً  از چند سال به اینسوست که ما  موسیقی را نمیشنویم  بلکه آنرا بیشتر میبینیم . این بدان معنا که موسیقی ما از راه ارایه ی رقص های ناجور زنان و دختران رقاص، بیشتربرای دیدن تولید میشود تا برای شنیدن.»

من با این بخش  نوشته آقای فروغی هم نظر هستم  ولی یک چیز را نباید فراموش کرد که  با تجاوز  قشون سرخ شوروی سا بق درافغانستان و نصب  گروه پرچم  به اریکه قدرت از جانب  اتحاد جماهیر اشتراکیه شوروی سابق، شرایط  دیگری درهمه ساحات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی افغانستان رونما گردید  وموسیقی ما نیز شکلی دیگری به خود گرفت . وهنرمندان پرچمی به ستایش از شوروی روی آوردند وشوروی ستایی به حدی رسید که وجیهه رستگار  آهنگ" کابل مسکو" را سرود شعر این آهنگ از بارق شفعیی یکی از رهبران پرچم می باشد . برخی از هنرمندان ما آهنگ های شانرا با مونتاز رقص های هنرمندان جمهوریت های شوروی سابق یعنی تاجیکستان و ازبکستان ثبت استدیو های تلویزیون افغانستان نمودند . مکس یامونتاز رقص در آهنگ های هنرمندان ما از همان سال ها  آغاز گردید.اما منکر یک موضوع دیگر نیستم که در همان زمان زمینه  سرود خوانی برای هنرمندان باز شد  و یک تعداد هنرمندان ما توانستند بعضی سرود های میهنی نیز بخوانند که قابل ستایش می دانم  . هنرمندان حزبی هم سرود های برای " داود ترون "، " میراکبر خیبر "" بده بیره " سرودند که حالا دیگر زمانش گذشته و قابل نشر هم نیست .

باسرنگونی رژیم دست نشانده و یا بهتر گفته شود بعد از بین رفتن آخرین مهره گروه مردم آزاروستمگرخلق و پرچم یعنی نجیب  و روی کار آمدن تنظیم های جهادی سابق  بازهم مردم افغانستان روی خوشی و آرامی را ندیده وبه اثر جنگ های قدرت تمام هست و بود افغانستان ازبین رفت و یا به کشور پاکستان برده شده به نرخ کاۀ ماش به فروش رسید.  دراین زمان  هنر موسیقی  کاملا مردود شناخته شده ، در وازه های سینما ها ، تیاتر به روی مردم مسدود گردید و هنرمندان نیزاز ترس جان راه فرار را در پیش گرفتند و تعداد قلیلی از هنرمندان که در کابل باقی مانده بودند  رادیو تلویزیون ایشان را وادار می ساخت که آهنگ بخوانند ولی بدون ساز و ونواختن آلات موسیقی . یعنی  نوحه گری و عزا خوانی بیش نبود .

بعداز سقوط رژیم تنظیم های جهادی سابق و به قدرت رسیدن طالبان فرهنگ ستیز و زن ستیز، هنروموسیقی گلیمش ازکشور جمع شده فتوا دادند، که موسیقی حرام است و درسراسر افغانستان کاملا ممنوع اعلام گردید . ما دیدیم که طالبان پاکستانی مشرب و بی فرهنگ آلات موسیقی را شکستانده ، تلویزیون ها و کست های موسیقی را به پایه برق آویزان کردند. خوشبختانه دست طالبان به آرشیف رادیوتلویزیون نرسید  و لی با تاسف تعداد از فلم های افغان فلم را به آتش کشیدند.

زمانی که امریکا حامد کرزی را به حیث رئیس حکومت عبوری درافغانستان تعیین نمود ، آن قدر مشکلات پیش رو داشت که اصلا در باره  هنر وموسیقی فکر نکرد و در طول دو دوره ریاست جمهوری تقلبی اش نیز کدام کار ثمربخشی درقسمت هنرصورت نگرفت . صرف تاسیس انستیوت موسیقی بیشتر به ابتکار داکتر ناصر سرمست وبا کمک کشورهای کمک دهنده  تاسیس گردید. وزارت کلتور نیز نه دربخش سینما وتیاتر و نه درقسمت هنرموسیقی فعالیت چشم گیری ازخود نشان نداد،  خود هنرمندان هرکدام به نوبه خود فعالیت های هنری شانرا بدون پشتوانۀ دولت  به پیش بردند . اکثریت هنرمندان تازه کار هم  بدون کدام رهنما و استاد به فعالیت های هنری روی آوردند  که ثمره اش را امروز می بینیم . همان سخن استاد محمد حسین سراهنگ یادم آمد که روزی در استدیوی 48 رادیو افغانستان گفت: «  هنرمندی که بدون استاد مشق،تمرین وریاضت به فعالیت های هنری دست می زند، مانند گل های خود رویی هستند که با یک شمال پرپر می شوند .»

 این که چگونه می شود وضیعت اسفبارموسیقی کشور درمسیر درست آن برود، کارساده نبوده بلکه سخت دشوار است.  زیرا این کار از قدرت وزارت اطلاعات وفرهنگ به دور است زیرا درقدم اول کدام علاقمندی به این کار ندارد و ثانیاً نمی تواند تمامی رسانه های تصویری و رادیو ها ی شخصی را کنترول کند.  امروز تعدادفراوانی تلویزیون ها و رادیوهای شخصی در سراسر افغانستان فعالیت دارند و هرچیزی که دل شان می خواهد می گویند و انتشار می دهند و هر موسیقی که باب ذوق خود شان بود به نشر می رسانند حتی بعضی از تلویزیون ها آهنگ پشتوی  که به آواز هنرمندان پاکستانی خوانده شده منحیث آهنگ پشتو انتشار می دهند و بیننده نمی داند که همین کانال که می بیند از کجا نشرات دارد از داخل افغانستان و یا آن طرف سرحد .

به نظرمن درقدم اول باید رسانه های گروهی  چه تصویری و صوتی ، درقسمت نشر موسیقی  بورد مسلکی داشته باشد که آهنگ ها را قبل از نشر یک بار از نگاۀ شعر ، تصویر بررسی نمایند خوب را از بد سوا نمایند ونگذارند موسیقی های مبتذل و بی کیفیت و فاقد ارزش هنری به نشر برسد. در آن وقت است که هنرمند مجبور می شود به تهیه وثبت آهنگ های بهترو خوب تر اقدام نماید  شاید بسیاری بگویند که سانسو ر را نمی خواهیم  اگر درهمین حالت جلو نشر این چنین موسیقی گرفته نشود موسیقی درکشورما آینده بهتری نخواهد داشت .

 

 ......................................................................................................................

*- " رفیق" را ندرتاً استعمال میکنند. ولی اگر درزمان حاکمیت حزب و موجودیت قوای حامی شان، رفیق گفته نمیشد، آن ر ا اهانت تلقی میکردند . واگر حالا آقای  . . . گفته نشوند شاید قهر شوند .







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد حیدر اختر