کوتاه سخنی پیرامون ۷ و ۸ ثور

۱۰ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹۴

"هفتم ثور" ۱۳۵۷

سی وهفت سال پیش از امروز (۱۳۵۷)، در تخنیکم کابل معلم بودم. روز پنجشنبه بود. پس از چاشت هم در آن روز باید برای شاگردانی که در بخش شبانه درس می خواندند، تدریس می نمودم. اما آنروز اندک شاگردان حضور یافتند. آنانی که از داخل شهر آمده بودند، از زد و خورد های نظامی خبر می دادند. درس تعطیل شد. عالم دانشور گفت: عاقبت بخیر! و من نیز مانند برخی دیگر به سوی شهر آمدم. در مسیر راه به سوی شهر نو با دوستم نجیب مولانا، دقایقی وزارت داخله و مامورینی را دیدیم که در پیش روی تعمیر زیر نظر نظامیان نشسته بودند.          
در این سی وهفت سال وقتی هفتم ثور فرا می رسد؛ یادها وخاطره ها، از دست رفتن ها وآسیبها، پدید آیی مصیبت های تازه، وآرزو های چند گانه نزدم یک بار دیگر گرد می آیند.       
دلم می خواهد این یکی از آرزوی های خویش را بازهم با شما درمیان بگذارم:          
وضعیتی پدید آید که با رویدادهای خونبار وستمکار گسسته باشد و انسان های کشور دردمند ما، روی غم واندوه را نبینند.       
"هشتم ثور" ۱۳۷۱      
جنگ علیه تهاجم و حکومتی که از کودتای ثور وتجاوز شوروی به میان آمد و با مردم آزاری های بسیار در افغانستان برای تحکیم خویش می کوشید، شوروی را به عنوان حامی، درعرصۀ رقابت کم نفس نمود. تبارز جلوه های سیاست بیرون کردن پای از افغانستان، همراه شد با طرح "مصالحۀ ملی". افزون برشکل گیری سیاست عقب نشینانۀ گورباچفی، در داخل کشور تداوم مقاومت اکثریت عظیم مردم، وضاحت یافتن اختلافات وفرکسیون های گوناگون حزب شکست خوردۀ حاکم(ح.د.خ ا) که رنگ وبوی قومی ومنطقه یی را نیز حمل میکرد، سرانجام، "هشتم ثور" را بار آورد. سران ورهبرانی که در پیشینۀ چندین ساله نیزحامل اختلافات فاقد فرهنگ تفاهم بودند، سرانی که با تفنگ وخشونت زیسته وپرورش یافته بودند، روزگار دردآمیز وخونینی را در تبانی با دسته های فروپاشیدۀ خلقی- پرچمی، برای کشور وبه ویژه شهر کابل بار آوردند. دست مداخلۀ فعال وبدخواه کشورهای همسایه که در زمان تهاجم شوروی وجنگ کارکرد وابسته ساز نیز داشت، فعالتر گردید. مردمی که چشم به راه بودند که پس ازپایان یافتن حکومت استبدادی و وابسته به شوروی، بر زخم هایشان مرهمی نهاده شود، شاهد ژرفتر شدن زخم ها، از دست دادن عزیزان دیگر و گسترش اندوه ها و ویرانگری ها شدند.   
ندیدن آثار" هشتم ثور"، عدم توجه به ظرفیت های پس ماندۀ رهبرانی که زرو خشم اندوخته بودند، اما برای رفع نیازهای اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی فاقد توان بودند، عدم توجه به ابعاد زیانبار جدایی های تباریی را که دامن زدند، عدم توجه به آزار های که به مردم رنجدیدۀ کشور وبه ویژه مردم کابل تحمل کردند، جفایی در حق مردم وتاریخ حقیقت گوی است. 
شایان یادآوری است که پدیدآیی این صفحۀ مردم آزاری، هیچ برگی از آن آزارها نمی کاهد وآن ها را توجیه نمی کند، که خلقی ها وپرچمی ها در حق مردم اعمال نموده اند.

                                     *****







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نصیر مهرین