عصای معجزه
۲۵ اسد (مرداد) ۱۳۹۴
ما را همین گونه می کشند!
رایگان رایگان،
در شاه شهید، در شاه دو شمشیره، در بامدادان در نیمه شبان
دولت رایگان شهروندان رایگان دارد
و سرزمین رایگان.
دولت رایگان به چهار گوشۀ جهان گوشت صادر می کند
با عصای معجزه راه می رود
و به اندازۀ نادانی خویش ، می لنگد
وقتی خداوند گوهر خرد را تقسیم می کرد!
حکومت وحدت ملی،
در جنگ رستم و کک، تاریخ پنج هزار ساله اش را با ریسمان باد، اندازه می گرفت
حکومت وحدت ملی آن قدر بزرگ است که هیچ جانور شناسی آن را
حتا در صنف حشرات مضره هم دسته بندی نمی کند
کور مادر زادی است که با بینی بریدۀ تاریخ نفس می کشد
اما؛ می فهمد که جو دو خر را چگونه تقسیم کند
ماکیانی است که روی دیوار آزادی بیان قُت قُتاس می کند
قومیت را به رسمیت نمی شناسد!
« کُت کَت دلته کوی او هگی بل ځای اچوی! »
خرمهرهیی است که با آن می شود تنها زنان فاحشه را شکار کرد
که در لندن در کوچۀ هزار قومی «سوهو» نام پرآوازه یی دارند
در دیدار با رییس جمهور و همزادش عبدالله ،
شایدهم با شاعری که الهام شاعرانه اش گشایش بند تنبان زنی است در روسپیخانههای دموکراسی!
من حکومت وحدت ملی را آن گاه شناختم که در رحم سرطانی امرخیل، نطفه می بست!
و کرزی در شام نام گذاری آن، به اندازۀ دو شیطان چشمک می زد
و با آخرین بازماندۀ نسل قرقل ، مشورت می کرد
که آب را بیشتر ازین چگونه گل آلود سازد!
هرچند قرقل او بر هیچ تفکری سایه نمی اندازد
اما روزی هزار بار کلۀ غنی و عبدالله را قاق می تراشد
کرزی گناهی ندارد،
افغانستان بی آب ترین کشور جهان است!
کرزی، مردی بزرگی است و برادران انتحاری اش را بغل بغل بهشت می پوشاند
وقتی سیاست را کوچه کوچه قدم می زند
حتا سگان دیوانه هم برای او دم می شورانند
بیچاره غنی! که بیوه زنی هم به نام او پیاز خورد نمی کند
و بقهیی هم به نام حکومت وحدت ملی به ایلاق نمی رود!
و تفکر بزرگش چنان چاقویی برای روز مبادا در کمرگاه اش می درخشد
وکرزی را دو دسته سلام می دهد که انتحار را بیشتر از قندهار دوست دارد!
اسد ۱۳۹۴
شهرک قرغه ، کابل
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته