قصۀ ما

۲۶ میزان (مهر) ۱۳۹۴

دل

گفتیم سلام! اخم بر ابرو زد

گفتیم که خوش می‌گذرد؟ گیسو زد

گفتیم دلا به سینه آرام بگیر!

بیرون شد و در برابرش زانو زد

 

دیوانه

جادوی تو با سپند؛ باطل نشود

دیوانۀ زنجیر تو عاقل نشود

چشمان تو را چو دید با خود گفتم:

این دل پس از این دگر به ما دل نشود

 

قصۀ ما

ویرایش و چاپ و پخش کامل نشود

تا قِصۀ ما نُقل محافل نشود

شک نیست که نیست در نظام خلقت

عقلی که به دیدن تو زایل نشود







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



فضل الله زرکوب