غمنامۀ افغانستان

۲۹ جدی (دی) ۱۳۹۴

غمنامۀ افغانستان شرح منظوم از حوادث دردناک سه دهه اخیر کشور که در دو برگه خدمت علاقمندان تقدیم میگردد.

 

برگه ی نخست                             

کودتای بیست و ششم سرطان  

 

سالگرد کودتا نزدیک شد

روز در چشمم شب تاریک شد

خاطر آزرده ی درد آشنا

مبتلای محنت و رنج و بلا

در میحط غربت و آواره گی

دور از یار و دیار و زند ه گی

چیست غربت ؟ مرگ تدریجی دل

چون نمک در پیکر زخمی دل

چیست غربت ؟ مدفن صد آرزو

خون به جای آب داری در سبو

خاطرافسردهِ  اندوه گین

با بلا ها همزبان و همنشین

کرد یادی از شبستان وطن

شام سردی از زمستان وطن

***

بود شاه تنبل و بیکاره ی

بیسواد وخود سرو زن باره ی

حفظ قدرت قبله ی آمال او

رأی مردم در عمل پامال او

شاه با ملت سر یاری نداشت

عهد و پیمان و وفاداری نداشت

***

رشته ی پیوند ملت راستی

جنگ ها از راستی شد آشتی

در تساوی حقوق یک دگر

شد صلاح کار افراد بشر

گر گروهی قصد استیلا نمود

کوس رسوایی خود بالا نمود

شد فریب و اختناق و انحصار

مایه ی بربادی دار و ندار

****

این بصیرت در دلش راهی نداشت

در بساط خود پر کاهی نداشت

رشته ی پیوند ملت را گسست

پایه های قدرتش گردید سست

دوری از ملت زوال دولت است

دست مردم دست صاحب رحمت است

هر قدر تا زین حقیقت دور گشت

نوش ها یش نیش گاوزنبور گشت

 

****

در میان خاندانش جنگ بود

هر یکی درفکر صد نیرگ بود

نوکران اجنبی اندر کمین

مار های در درون آستین

افتضاح سلطنت بالا گرفت

اجنبی را شوق استیلا گرفت

" تشنه ی قدرت " خر بیگانه شد

دشمن بیرون درون خانه شد

کودتای بر خلاف شاه نمود

بیرق جمهوریت بالا نمود

" خلق و پرچم " یار و همپیمان او

دست های روس در تنبان او

زآستین او بیرون آورد دست

دسته ی قصاب استالین پرست

خون میوندوال اندرجام شد

آفتاب عمر او از بام شد

زهمدلی با مردم خود عار داشت

دوستی با دشمن مکار داشت

طرح حزب " انقلاب ملی" اش

بود بر رخسار مردم سیلی اش

تا که جنبید و کمی بیدار شد

بر خلاف روس اندر کار شد

دشمن مکار کارش کرده بود

روسی مشرب ها  شکارش کرده بود

گفتم از آغاز، گوش کن انجام را

سرنوشت "پخته کار" خام را

هم به دست اجنبی اعدام شد

هم به تاریخ ملل بد نام شد!

***

قصه بسیار است و گپ طول ودراز

صبح گردید و بشد وقت نماز

راشدا  بس کن تو این غمنامه را

بسته کن دیوان و بشکن خامه را

 

********

 

برگه ی دوم

 کودتای هفت ثور

 

غرش تانک و صدای ده شکه

فیر های دلخراش په په شه

میک های روسی اند اندر فضا

بمب های آتشین در بالها

قصر جمهوری شده میدان جنگ

در فضایش دود باروت و تفنگ

چکمه پوشان سپاه "بی شرف"

فرقه ی ریشخور را دارند هدف

بی شرف بر هر جنایت " قادر" است

هم وزیر جنگ و هم خود مخبر است

آسمان کشور ما دود شـد

کودتای بر سر داود شد

عاملان کودتا یاران او

مخبران روس و همپیمان او

او که خود بنیانگذار کودتا

حامی و سر رشته دار کودتا

روز هفت ثور در میدان ارگ

کودتا انداختش در کام مرگ

***

مخبران روس در قدرت شدند

یکه تاز صحنه ی سیاست شدند

غول های "خلقی" اندر هلهله

چارنعل در کوچه ها ، دم قلقله

هر چه " آدم" بود زیر پای شد

تا رژیم " خلقی" پابرجای شد

جهل و وحشت را بهم آمیختند

خون پاک بیگناهان ریختند

پشت هر در مخبری بگذاشتند

پشته ها از کشته ها انباشتند

دشنه ی خونین حزب "کارگر"

خورد بر پهلوی هر صاحبنظر

غیر حزبی خوار و بیمقدار شد

یا به زندان یا به چوب دار شد

***

بعد این گیر و گرفت و کشت و خون

چکمه پوشانِ تبه کارِ زبون

حمله کرده پست ها را جر زدند

مشتها بر فرق یک دیگر زدند

"خلق" با " پرچم" شده دست و یخن

پاره گشته خشتک و هم پیرهن

واژه هارا واژگونه ساختند

بیرق مکر و ریا افراشتند

سفسطه گویان بی علم و ادب

کودنی را " نابغه" دادند لقب

بر حریم شرق بس احجاف شد

خرمگس شاهین کوی قاف شد

خوش سروده آن جوان ارجمند

نکته دانِ تیز بینِ هوشمند :

" کودتا کردند و گفتند انقلاب"

" نام ادرارت نهی عطرگلاب "

***

ای وطندار غیور، ای نازنین

وارث شایسته ی این سرزمین

در پلچرخی چو افتادت گذار

حرمت خاک شهیدان را بدار

بیشماره کشته ها زیر زمین

خاک با خون شهیدان است عجین

دشت هایش تربت صد ها شهید

شیرمردان و دلیرانِ رشید

خوش بخوابید ای شهیدان وطن

ای که گردیدید قربان وطن

***

تیره کاری های این حرب " تبا"*

عبرتی باید برای نسلها

تخم جنگ و کینه را چون کاشتی

سبز کی گردد نهال آشتی

خون ناحق ریختن جرم است و زشت

میکند هر کس درو آنچه که کشت

***

قصه بسیار است و گپ طول و دراز

صبح گردید و بشد وقت نماز

راشدا  بس کن تو این غمنامه را

بسته کن دیوان و بشکن خامه را

 

*- حزب "تبا": حرب تره کی ـ ببرک ـ امین







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



راشد رستمی