تحلیل متن کامل توافقنامۀ صلح دولت افغانستان و حزب اسلامی حکمتیار

۳۰ عقرب (آبان) ۱۳۹۵

این همان توافقنامۀ صلحیست که بین "محمد امین کریم" از حزب اسلامی, "مولوی عطاالرحمان سلیم" از شورای عالی صلح, "محمد حنیف اتمر" مشاور امنیت ملی افغانستان, "پیر سید احمد گیلانی" رئیس شورای عالی صلح, "گلبدین حکمتیاررهبر حزب اسلامی و "محمد اشرف غنی احمدزی"  رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان درین هفتۀ اخیر  به امضا  رسیده است. این توافقنامه زیادتر بوی دالخوران پاکستانی دارد نطر به بوی معطر افغانستانی!  قبل ازاینکه متن این موافتنامۀ  را با تبصره های کوتاه حضور تان تقدیم کنم, میخواهم به مضمون " به والصلح خیر ایمان داریم...." که در سایت آریائی تقریبأ سه هفته قبل نشر شد وکرونولوژی1 فعالیتهای ضد انسانی گلبدین حکمتیار را بر ملا ساخت, مراجعه فرمائید؛ ازینکه زخمها و رنجهای بعضیرا تازه میسازد عفو میخواهم. متآسفانه قراریکه کلید گروپ در روز 18 نوامبر خبر داد: " گلبدین حکمتیار از مردم افغانستان عذر نمی خواهد2" زیرا جنگ بالایش تحمیل شده بود! لاحول والله ولا قوت الابالله العلی العظیم!, چه دروغ شاخدار. ممکن فراموش نموده که چند روز بعد از ورود حضرت صاحب صبغت الله مجددی بحیث اولین رئیس جمهور که در روز 28 اپریل  صورت 1992, اول در29 می افراد حکمتیاروزارت داخله را اشغال کردند و بعد در روز 5 می 1992 " نواحی شهر کابل و میدان هوائی مورد بمباران شدید (حکمتیار)  قرارگرفت که سبب کشتار 55 نفر و زخمی شدن 300 نفر بشمول اطفال گردید. و در ملاقات 26 می با قوماندان احمدشاه مسعود در شرق کابل به موافقت رسید که به چنگ خاتمه دهد و انتخابات در ششماه برگزار شود. یعنی به مقابل یک اولولامریکه به مشورۀ سران مجاهدین و یک مرد متدین و تحصیل یافتۀ جامعة الازهر بود بغاوت کرد و امروز که برای وی یک چانس میسرشد از معذرت خواهی ابا ورزید. خداوند(ج) بر مردم افغانستان رخم کند. آمین

فصل اول- اصول اساسی.     

مادۀ اول: دو طرف با ایمان مستحکم و تزلزل نا پذیر به خداوند متعال و اعتقاد راسخ به دین مقدس اسلام خود را پیرو بلاقید وشرط از اصول والای این دین مکلف دانسته و آن را هدف خویش قرار میدهند.

تبصره: با پذیرفتن این ماده محمد اشرف غنی امضا کنندۀ این توافقنامه چنین نمایان ساخته که تاحال ازپیروی " اصول والای دین" هدف نداشته است. نمیدانم ,حکمتیار که قرار تشریحات  تاریخی, قرآنی  و فرمایشات نبوی که ذکرشده است, از "اصول والای دین" پیروی نکرده است؛ اکنون چگونه میتوان به وعدۀ یک وعده خلاف ضد صلح و امنیت مردم خاصتأ شهریان کابل اعتماد کرد.

 

مادۀ دوم: دو طرف معتقد اند که اصول و رهنموند های دینی پایۀ اصلی تمامی قوانین و اجرائیات دولتی خواهد بود. همانگونه که ماده های دوم و سوم قانون اساسی کشور نیز بر آن تاکید دارد که" دین دولت جمهوری اسلامی افغانستان دین مقدس اسلام بوده (مادۀ سوم) و در افغانستان هیچ قانونی نمی تواند مخالف اعتقادات و احکام دین اسلام باشد".

 

تبصره: این ماده نشان میدهد که هیچکس نه ,به دورو پیش, محمد اشرف غنی ونه هم دراطراف داکتر عبدالله بشمول خود شان از قانون اساسی مملکت  مطلع اند! با این ماده دغل بازی و فریب مردم را باز نشان داده اند! وی قسمت مهم مادۀ دوم را که...." پیروان سایر ادیان در پیروی از دین و اجرای مراسم دینی شان در حدود احکام قانون آزاد می باشند". حذف نموده اند. با حذف این پارچۀ قانون اساسی, حکمتیار پذیرفته  که : به قانون اساس مملکت احترام  ندارد و هم پیروان ادیان دیگر را که افغانستانی های عزیز و محترم اند, نادیده میگیرد.

گمان نمی کنم حکمتیار نظر به دلایل بالا "معتقد اصول و رهنمود های دینی باشد". به حکمتیار بگوئید که در کدام آیات متبرکۀ فوق "اصول دین" بود که بر مردم بیگنای کابل راکت پرانی کن؟ در کدام اصول دین است که در مقابل رئیس جمهور مسلمان , متدین و عالم دین بغاوت کن؟ آیا تعبیر شما و محمد غنی امضا کننده های این موافتنامه  پیروی ازاولولامرهمین است؟ در کدام اصول دین آمده که بارها پیمانها و حرکات صلحجویانۀ دولت اسلامی را به بهانه هائیکه از طرف استادان تان برایتان فرمان داده شده نقض کنید؟ ایا تعبیر شما از والصلح خیر همین است. در کدام اصول دین است مردم بیگناه ومعصوم را بخاک و خون بکشانید؟ آیا تعبیر شما آز آیت نمبر 92 سورۀ نساء که میفرماید, همین است که: "و نسزد مسلمانی را که بکشد مسلمان دیگر را مگر بخطا"؛ حکمتیار!  کدام یک از هزارها نفر که به فتل رساندی  و ده ها هزارنفر دیگررا زخمی ساختی بخطا بود؟ آیا تعبیر شما از آیت متبرکۀ نمبر 32 مائده که میفرماید " هر کسی بکشد کسی را بغیر عوض (قصاص) و به غیر فساد  در زمین پس همچنان است که کشته باشد مردمان را همه, و هرکه سبب زندگانی کسی شود پس همچنان باشد که زنده ساخت مردمان را همه (تفسیر کابلی)"  همین است؟ و آیا تعبیر شما از آیت متبرکۀ نمبر 39 نساء همین است که: و هرکه بکشد مسلمانی را به قصد؛ پس جزای او دوزخ است؛ جاوید بماند در آنجا و خشم گرفته خدا بر او و لعنت کرده بر او آماده ساخته برای او عذاب بزرگ" یا ازین آیت شما بی خبر بودید که امتیارات  این موافقت نامه را به حکمتیار اعطا کرده اید ویا اینکه این اصول دین نبود!.... حکمتیار بمجردیکه برای بار دوم صدر اعظم شد سینما ها و پروگرامهای موسیقی را بروی مردمان شهر کابل ظلمأ مسدود نمود آیا این تعبیر شما از " یسر و لاتعسر" همین است.... و...و ...و...

 

مادۀ سوم:  دو طرف به این باوراند که: تمام مردم اعم از زن و مرد بدون تبعیض و امتیاز دربرابر قانون حق و مسؤولیت مساوی و برابردارند. افغانستان واحد و یک پارچه به همه اقوام و مردم غیوراین سرزمین تعلق داشته و حاکمیت ملی حق مسلم ملت میباشد که آنرا بطورمستقیم و یا توسط نمایندگان منتخب خویش اعمال مینمایند ( مادۀ چهارم قانون اساسی).

 

تبصره: هرکس بر باور خود حق قانونی و حقوقی دارد. اما نباید باورهای تبعیضی در یک سند مهم داخل شود. این ماده فریبنده است؛ "زن ومر بدون تبعیض و امتیاز". شما درمادۀ دوم تان از تبعیض کار گرفته از ذکرپیروان دیگرادیان و مذاهب قصدا نخواستید داخل این توافقنامه شود. در چنین وثایق جای برای دو روئی نیست. ذکر تعجب آور دیگر کلمات  "بدون امتیاز" است؛ شما چقدرامتیازات برای حکمتیاربدون توجه به ظلم و کشتار هائیکه نموده است  هدیه داده اید!. و میفرمائید مردم افغانستان " در برابر قانون حق و مسؤولیت مساوی و برابر دارند", چه مساوات و چه برابری؟ و حیف برمردم افغانستان که رای خود را برای یکعده بیکفایت های نثارکردند که امروز اهلیت, کمیت و کیفیت خود را با این توافقنامه برملا ساختند و خود را درزمرۀ ظالمان شریک قلمداد کردند.

 

مادۀ چهارم: هردو طرف ازخروج نیروهای نظامی خارجی بر اساس موافقتنامه ها برای تحکیم حاکمیت ملی و منافع کشور حمایت نموده و باوردارند که افغنستانی ها میتوانند از طریق این وحدت و همبستگی, بحران ناشی از جنگ را مهار و با تهدید ها مقابله نمایند.

 

تبصره: بفکر من ورود نیرو های نظامی در افغانستان امکان نداشت اگر خود حکمتیار درجنگهای نیابتی پاکستان وبا القاعده و طالب همکار نمی بود, اگر اوبحیث صدر اعظم به توصیۀ پادشاه عربستان درمکۀ معظمه و مشوره صدراعظم پاکستان دراسلام گوش داده والصلح خیر را محترم میشمرد, لازم نبود که نیروی خارجی داخل خطۀ مقدس من! افغانستان شود.

"وحدت و همبستگی ملی" وقتی بعمل میآید که افغانستان از همه شمرده شود, نه برای افغانها که پشتونها اند. تا جلوطاقتها, یون ها, ننگیالی ها و تبعیض گران ارگ که غیر پشتونها خاصتأ تاجکان را "حرامی" میدانند, گرفته نشود این وحدت و این همبستگه متزلزل است. جای دارد که متذکر شوم, DNA پشتون و غیر پشتون  ازهم تفاوت زیاد دارند. بناء, ملیت افغانستانیست نه افغانی (پشتون)؛ من فقط آنچه شرط بلاغ است بتو میگویم!

نوت: متأسفانه که این "فصل اصول اساسی" یک اصول بی اساس قانونی, دینی, عدم احترام به قانون اساسی بوده, فریبنده است!

 

فصل دوم: تعهدات طرفین.

بخش اول: تعهد های دولت جمهوری اسلامی افغانستان.

مادۀ پنجم: دولت جمهوری اسلامی افغانستان تضمین میکند که با امضای این موافقت نامه, در تماس با شورای امنیت سازمان ملل متحد و تمامی دول و نهادهای ذیربط, بخاطرقطع دایمی جنگ و بر قراری صلح و امنیت پایدار درافغانستان روند رفع تمام تحریمهای را که درمورد حزب اسلامی افغانستان, رهبر و اعضای آن وضع شده با ارایۀ تقاضای رسمی مبنی بر رفع تحریم ها آغاز نماید.

همچنین دولت افغانستان مکلف است تا دراین راستا با استفاده از تمامی امکانات تلاشهای همه جانبه را بکار گیرد تا هر نوع تحریم بر علیه رهبر و اعضای حزب اسلامی در ارع اوقات از بین برداشته شود.

 

تبصره: مردم با شهامت افغا نستان زن و مردبالغ درهوای نامناسب انتظار طولانی درقطاررای دهندگان, بشوق تام  واز دست دادن کلک هائی خود توسط برادران تروریست تان, بشما رای دادند تا امنیت, زمینۀ کار, نبرد با تروریستها را به موفقیت انجام دهید. تمامیت ارضی را ضمانت کردید اما امروزکنر, ننگرهار, پکتیا, پکتیکا, هلمند, ارزگان, فراه, تخار و بغلان همه ولوسوالیهای دارند که طالب در آن حکمروائی دارد, پاکستان داخل خاک ما تهانه میسازد روپیۀ پاکستانی را جاگزین پول افغانستانی نموده اند. برای یک رئیس جمهور مسؤول و وطندوست این موضوعات ضمانت میخواهد, شکم گرسنه و پای لچ وبی سرپناه ضروت به تضمین دارد, عساکری شهید میشوند و فرزندان شان بی پدر وخانمش بی شوهر شده میخواهد تا صحت و تربیۀ  فامیلش تضمبن شود, اطفال خورد سالیکه باید به مکتب باشد اما بوت رنگی میکند , سپندی شده و موتر شوئی میکند تضمین تعلیم و تربیۀ خوب میخواهد.جوانانیکه به مشقات و زحمات و خطر جانی و مالی از بیکفایتی و بی تضمینی خودت محمد اشرف غنی وطن را ترک کردند و اکنون که خواسته ای دوباره به وطن فرستاده شوند تضمین تحصیل و زندگی آیندۀ شان را

طلب دارند. بلآخره, قندوزباز در آتش جنگ با طالبان سوخت, کجاست آن تضمینی که قندوزیان را ازحملات متکرر طالبان نجات دهی. ولی حیف است که تو ضعیف هستی, و آسایش مردم خودت را تضمین نمی توانی اما یک تروریست شناخت شدۀ بین المللی را که شهر کابل را ویران و هزاران کابلیان را بخاک وخون غلطاند! تضمین میکنی. مردم چیز فهم در داخل مملکت ازین عمل شنیع شما که زیرنام صلح و برای بدنامی صلح برهنمائی گیلانی که من اورا قوماندان اعلای طالبان و همکار ISI میدانم ( به سایت آریائی نوشت ام در بارۀ وی مراجعه شودشود) خجل و شرمنده اند مخصوصأ انهائیکه برای شما طپیدند و رای جمع کردند وحتی تقلب نمودند.

گمان نمیکنم این موافقت نامه به "قطع دایمی جنگ و بر قراری صلح و امنیت پایدار" در افغانستان بیانجامد. امروز در جهان کلمۀ sustainability یا پایدار ی رایج است که شفر خوبیست  برای دوستان امریکائی و اروپائی تان تا بدانند که شما هما به پایداری معتقد هستید. شما با مردیکه ظالم ثابت شده عهد شکنی عادت دارد و بارها به صلح تن نداده است چطور میتوانید که اعتماد کنید و قرار داد تانرا پایدار بخوانید.

جای حیف است که شما از تجاوزات روزمرۀ پاکستان درکنر و جلال آباد و تهانه سازی هایشان نه شما  ونه کرزی خائین ملی به شورای امنیت ملل متحد شکایت کردید ولی امروز ازخاطر یک پشتون تان که ظالم و تروریست است خلاف تعلیمات قرآنی ووعده هایتان بمردم,  برای "رفع تمام تحریم های" حکمتیار راکتیار و ظالمیکه عادات بد دارد به شورای امنیت قدم رنجه میفرمائید! راستی خجالت آور است! راستی قومگرائی را نمایان ساختید. و هم وقتیکه صدها نفر قندوزی غیر پشتون با مرمی های ناجوانمردانۀ طالبان کشته شدند والی طالبی قندوز بیرحمانه گفت مردم را "خدا میکشد نه مرمی" و وقتیکه سی نفر پشتون که شامل دو قوماندان طاالب بود ودر زیز چادر خانم و طفلکان خود, خودرا پنهان کرده بود, چه نوحه های نبود که بر نخواست! آیا این عدالت است...

"تمامی دول و نهاد های ذیربط" در خاک  افغانستان عساکر شان, فرزندان شان پول شان به بلیونها آمد تا مارا کمک نمایند و امنیت قایم نمایند. اما بمب های نهفتۀ و از دور رهبری شدۀ حکمتیار سبب قتل جوانها و ملیونها دالر تجهیزات جنگی شان شده, اگر اینها تظاهرات مردم مالیه ده خود و برطرف شدن خود را از موقعیتهای انتخابی فدای یک ظالم و تروریست بکنند شما موفق هستید درغیرآن "تقاضای" تان لاجواب خواهد ماند. نمیدانم چرا حکمتیار بر شما غالب آمد ؟ و عین اهدافیکه در پراگراف اول نوشته بودید دردو خط آخرمادۀ پنجم دوبار با یک اندازه مرچ ونمک دوباره تذکر داده اید که همه واهی و بضد امنیت مردم افغانستان است.

 

مادۀ ششم: دولت حمهوری اسلامی افغانستان همزمان با امضای این موافقت نامه رسمأ اعلام میدارد که رهبر حزب اسلامی افغانستان و دیگر شخصیبهای برجستۀ آن میتوانند درهرجای از این کشور که خواسته باشند, مطابق با قوانین کشور, آزادانه زندگی نمایند و دولت جمهوری اسلامی افغانستان  خود را مکلف به تامین شرایط لازم و مساعد برای تحقق این شرایط میداند.

 

تبصره: بنظر من همۀ اینها حتا گلبدین ظالم چون درافغانستان تولد شده اند راستی حق دارند هرجائیکه بخواهند زندگی کنند, مالیه بدهند, در تنظیف جاهیکه زندگی مینمایند شرکت کنند و انچه درسابق به آن عادت داشتند تکرار ننمایند که بنظر من برایشان سخت خواهد بود که "در رد پای روش سابق" خود قدم نگذارند ویا قصۀ "شاگرد وفادار را" برشما تکرار نکنند.

اولتر ازهمه , دولت اسلامی افغانستان مکلف به "تامین شرایط لازم و مساعد" برای ملیونها مردم بی بضاعت, بی سرپناه, بیجامه و بوت افغانستان است, وهم مکلف است تا فساد و رشوه خوری را ازبین ببرد, وزرائی بر اریکۀ وزارت تکیه دهد که بتوانند بودجۀ انکشافی خود را 100%  قسمیکه دیراین شده تکمیل نمایند زورسالاری و پلوتو کراسی (حکومت زورمندان و پولداران) را جانشین دیمو کراسی نسازد و قص علی هذا.

 

مادۀ هفتم: دولت جمهوری اسلامی افغانستان متعهد میگردد که رسمأ اعلان نماید که حق فعالیت  سیاسی حزب اسلامی درتمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی مطابق با قوانین جاری در کشور برسمیت شناخته و در تحقق آن همکاری همه جانبه نموده و حزب اسلامی میتواند در انتخابات ریاست جمهوری, پارلمانی, و ولایتی, شهری و شهرداری شرکت نمده نامزد داشته باشد.

 

تبصره: باز هم هر شهروند افغانستان که درمیهن تولد شده عاقل و بالع و مسلمان و دیندار وآراسته با شرایط قرآنی وارشادات نبوی باشد همۀ حقوق فوق را مستحق است. درغیر آن اینگونه اشخاص چنین امتیازات داده نشده به محاکم قضائی جهت جوابدهی کشتارمردم بیگناه شهر کابل  و دیگر مناطق و ویرانی شهر کابل جهت تعیین مجازات فرستاده شوند, نه بصوب ارگ جمهوریت وزمینۀ سرنوشت سازی برای مردم با شهامت افغانستان.

 

مادۀ هشتم: دولت جمهوری افغانستان متعهد میگردد تا در مشاوره با نهادهای سیاسی, مدنی و دولتی کشور زمینه را جهت اصلاح بیشتر روند انتخابات آماده ساخته وطرح مشخص را در این زمینه ارایه نماید. همچنین دولت متعهد میگردد که زمینه را برای حضورحزب اسلامی افغانستان در روند اصلاحات نظام انتخاباتی فراهم سازد. اصلاح نظام انتخاباتی اگر بنا بر کمبود وقت معطوف به انتخابات پیشرو نمیتواند باشد, دولت درمشاوره با تمامی نهاد های ذیریط متعهد به تعدیل نظام انتخاباتی مبتنی بر نظام انتخاباتی متناسب حزبی میباشد. همچنین درساختارهای انتخاباتی حضور حزب اسلامی افغانستان در مطابقت با قانون تامین میگردد.

 

تبصره: در اصلاح روند انتخابات فکتور اولیه و بسیا رمهم زمینۀ سر شماری و اعطای  تذکره های  الکترونیک است. قسمیکه درسایت آریائی ( اپریل 2016) نوشته ام ملیت باید افغانستانی باشد تا تمام اقوام افغانستان را دربرگیرد. کلمۀ افغان معنی پشتون دارد و از با یزید روشاان (926- 985 عجری) تا رحمان بابا, شهرت ننگیالی, افغان قاموس, گل پاچا الفت, شهید موسی شفیق و افغانی کلتوری تولنه در کالفورنیا همه نوشته اند و شعرگفته اند و آوازها سرداده اند که افغان  یعنی پشتون!( برای معلومات مکمل به امید هفتۀ اول مارچ   2016 و سایت آریائی هفته دوم جولابی 2016مراجعه شود) وهم پدر افغانها ( پشتونها)  قرار تیوری ریشۀ بنی اسرائیل3 قیص است که چهار پسر داشت بنامهای: کارتان, غرغشت, بیتان و سارتان. سارتان دوپسر داشت: خرشبون پدر پشتونهای شرق افغانستان و شرخبون پدر افغانهای غرب افغانستان. ترین فرزند شرخبون بود؛ ازابدال  پسر ترین چهار قوم بنامهای: سدوزی, الکوزی, بارکزی و اچکزی ظهور کرده است. بناء, غیر پشتونها نه به اجداد خرشبون ونه شرخبون که مانند کلمات جودیش هستند ارتباط دارند.

موضوع مهم دیگر مادۀ چهارم قانون اساسی است که باید ضمیمۀ یا amendment در آن صورت گرفته اصلاح شود......"ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادیکه تابعیت افغانستان را دارد". اصلأ باید چنین اصلاح شود: " ......"از تمام افرادیکه در افغانستان تولد شده اند". زیرا اکنون پاکستانیها تبعییت افغانستان دارند که در برابر افغانستانی الاصل جفاست.

جفای دیگر درمادۀ چهارم قانون اساسی اینست که باید اقوام به اساس حروف الفبا که در همه جا رایج است ذکر نشده باید چنین اصلاح شود: ازبک, ایماق, براهوی, بلوچ, پشتون, پشه ای, تاجک, ترکمن, عرب, قرغز, قزلباش, گوجر, و هزاره. 

 همچنین جملۀ " برهر فرد از افراد ملت افغانستان کلمۀ افغان (پشتون} اطلاق میشود". که جزء مادۀ چهارم است یک قسم قبول اجباری برغیرپشتونهاست که خلاف لا اکراه فی الدین است, میباشد وقتیکه

" ملت افغانستان" میگوئیم خودش واضح ساخته که "ملیت افغانستانیست" نه افغان.

 

مادۀ نهم:  رهبر جهادی افغانستان, گلبدین حکمتیار از طرف رئیس جمهور اسلامی افغانستان طی فرمان خاص بخاطر تامین صلح در کشور و تلاش های شان برای آزادی افغانستان مورد اعزاز و احترام خاص قزاز میگیرد.

 

تبصره: اگر محمد اشرف غنی مرد پشتون خود را عزت میکند حق دارد ولی پول بیت المال را بمصرف نرساند. مردم افغانستان "تلاش های شان برای آزادی افغانستان" را بمقایسۀ  قتل قوماندانان جهادی مربوط قوای احمد شاه مسعود توسط سید جمال  و دیگر فعالیتهای استخباراتی اورا با  CIA, ISA, KGB و استخبارات عربستان سعودی و نزدیکی پس پردۀ اورا با روسها نیز بخاطر دارند4. قسمیکه بار ها ذکرشد انچه زیادترمردم بخاطر دارند تلاشهای گلبدین حکمتیار برای راکت پرانی بر شهر کابل, قتل هزاران افراد بیگناه,  بیجای ساختن هزارها نفرازمساکن شان و ویرانی کابل است. حکمتیار نزد مردم داغدیدۀ افغانستان مخصوصأ شهریان کابل برای خود کدام آبرو وعزت نمانده است. بنگرید بیک پارچه شعری از خوشحال ختک که "عزت" عنوان دارد: ( ازینکه الفبای  پشتو درکمپوتر خود ندارم معذرتم را بپذیرید).

         عزت نشته زور ور په حضور کی       لویی نشته تکبر او په غرور کی

         قبلیدل  د چا په درکی لوی ذلت دی     که نقصان نه وی په سترگو اوشعور کی

         له معنا او له کمال سره آشنا شه        موندل کیژی لوی عزت دعلم نور کی

         خوشحالی په دیر دولت اومال کی نشته شه ژوندون بویه د زلونو په سرور کی

         دحسد او حرص خاوند په اور کلیژی   لئیمان وی شپه او ورح په تنور کی

         ملنگان یی د دوهی په غاره  مومی     کوم تودوالی چی مالدار مومی په کور کی

 

مادۀ دهم: رهبرحزب اسلامی میتواند دو یا سه محل مناسب را برای اقامت خویش درافغانستان انتخاب نموده و دولت تدابیر لازم و هزینۀ معین و معقول را برای وی فراهم میکند.

 

تبصره: مجلۀ تایمز در یکی از سالهای آخر 1990 خبری نشر کرد که به اساس آن حکمتیار بادارائی در حدود 750 ملیون دالرازپولدار ترین لیدرهای مجاهدین وکمترین پولدار لیدرهای مجاهدین پروفیسور صبغت الله مجددی نام داده شده بود که در حدود سه صد ملیون  دالرداشت.  قرار راپور پیتر بیرگن ژورنالیست امریکائی برای حکمتیار امریکا 600 ملیون دالرکمک نموده است5, 6 واینکه اسامه بن لادین چقدرکومک نموده و از سرمایه گذاریهایش درخارج چه درآمد دارد تا هنوز معلوم نیست؛ اکنون که اسمش در رسانه های خارجی برآمده, امکان دارد درآیندۀ نزدیک دارائی وی به دالر برملا گردد.

پس با این دارائی هنگفت بعوض اینکه برای مردم افغانستان ملیونها دالر به فامیلهای شهداء و زخمیان, مصرف چندین سالۀ شان را, با معذزت از تۀ دل تقدیم کند, چرا؟ "دولت تدابیر لازمه و هزینۀ معین و معقول را برای وی فراهم سازد". این خیانت ملی است! که مردم ما از فقر اولاد خود را بفروش میرسانند, دختر ده سالۀ خود را به نکاح مرد 65 ساله میدهند تا چند پولی جهت مصرف باقی فامیل پیداشود, در زمستان طفلکان زیر خیمه از سردی جان میدهند و تو رئیس جمهور بیکفایت شان عوض اینکه به آنها کومک کتی هزینۀ معین و نامعقول برای این ظالم راکت پران در پطنوس نقره ای پیشکش میکنی!

چون پولدار است میتواند درهرجائیکه میخواهد  تحت نظر ریاست امنیت ملی (گرچه نفر خود شان است) خانه خریداری کند. ویا به اساس پشتونوالی تان او را در ملکیت و دارائی احمد زی ها در لوگر جا دهید و یا منازل متعدد برایشان هدیه و یا خیرات بدهید. ورنه آنچه از بیت المال "هزینه معیین" برایش لازم دیده میشود  درد و بلای مردم کابل خواهد بود که با پیچش شکم آنرا حل خواهد کرد.

         خرچ اگر از کیسۀ {بیت المال) بود      حاتم طائی شدن آسان بود

 

مادۀ یازدهم: دولت جمهوری اسلامی افغانستان مصئونیت قضائی رهبر و اعضای حزب اسلامی را در رابطه با اقدامات سیاسی و نظامی گذشته با امضا و درمطابقت با این موافقتنامه تضمین مینماید. همچنین دولت اسلامی افغانستان متعهد میگردد که زندانیان و اسرای حزب اسلامی راکه شامل لست توافق شده بوده و مرتکب جرایم جنائی نشده باشند و دعوای حق الناس علیه آنها وجود نداشته باشد از طریق کمیسیون علنی که بدین منظور تشکیل میگردد در اسرع اوقات که بیشتر از سه ماه نباشد رها سازد. حزب اسلامی افغانستان متعهد میگردد تا افراد رها شده حزب اسلامی, به میدان جنگ علیه دولت جمهوری اسلامی افغانستان نرفته و به هیچ گروهی مسلح غیر قانونی و تروریستی نه پیوندند. نظارت بر روند حل و فصل هر نوع اختلاف در این رابطه به کمیسیون مشترک اجرائی با حسن نیت  سپرده میشود.

 

تبصره: "مصئونیت قضائی رهبر و اعضای...."  یک درخواستیست که به حساب کابلیان همرای همه لنگی و کیش و تنبان و بوت وغیره در چشم مردم افغانستان درآمدن است" و چنین تقاضا میکنند! کشتار های مردم کابل که به وی لفب "قصاب کابل" کمائی کرده است6, 7" و محمد اشرف غنی حق ندارد که به چنین قصاب مصئونیت بخشد. اگرحکمتیار بیگناه است و قرار گفتۀ محمد امین کریم مذاکرۀ کنندۀ ارشد حکمتیار با دولت افغانستان همۀ انتقادات بمقابل حکمتیار پروپاگندهای امریکائی و فو توها فوتو شاپ است پس چرا ازخود درمحاکمات عدلی دفاع نمیکند, ولی چون یک ظالم و جانی است از خود دفاع نتوانسته به دولت افغانستان سرخم نموده است تا "واسطه اش" شود.

همچنین دولت اسلامی افغانستان حق ندارد که زندانیان جانی, دشمن مردم افغانستان و بین المللی چون عبد الله نوبهار و عبد الصبور متخصصین مواد منفلقه8 را که در 18 ماه سپتامبر 2012 بر یک بس مامورین خارجی میدان  بین المللی هوائی کابل حمله برده 12 نفر را به قتل رسانیدند اکنون که  خواستۀ دامادش "بهیر" می باشد تقاضای رهائی آنها را از حبس دارند. چنین حرکات نشان میدهد که حکمتیار نه بالای نزدیکان خود و نه بالای اعضای حزب خود قدرت لیدرشپ قوی دارد که آنها را از اعمال و گفتار شان باز دارد و اینکه میگوید: "افراد رهاشده...."  به میدان جنگ علیه دولت با هیچ گروه مسلح و تروریستی نمی جنگند بهانه است. زیرا "بضد دولت" ذکر شده نه بضد "دولت و مردم "  که باید جدأ

مدنظر گرفته شود.

سوال درینجاست که زندانیان حزب اسلامی چرا در وهلۀ اول محبوس شده اند؟ اگر کدام جنایت و گناه نداشتند چرا تا حال در بند اند؟ و اگرمجرم اند چگونه میتوان بضد مادۀ سوم توافق نامۀ تان که " تمام مردم اعم از زن ومرد بدون تبعیض و امتیاز در برابر قانون حق ومسؤولیت مساوی و برابر دارند" و یا اینکه به این معنی است که شما حافظه ندارید و برآنچه موافقه نموده اید فقط چند کلمۀ روی یک صفحۀ کاغذ است وهدف حکمتیار وبهیر و امین کریم وغیره یک بلسط جای پیداکردن و پیشبرد اهداف پاکستان است.  از راپور های مستند بر میآید که حکمتیارهمین اکنون درپاکستان درگوشۀ خزیده است. اما شرکای اواصرار دارند که وی در کابل هست(؟؟؟) .

در قسمت حق الناس که چه کلمۀ زیباست و چقدر نابجا و فریبنده استعمال شده است. نه کشته ها (شهدا) و نه زخمیان و فامیلها و فرزندان شان که به یقین در جملۀ "الناس" میآیند شما را عفو میکنند. در شروع نواسۀ من حق دوری از پدرخود را که در زندانهای حکمتیار محبوس بود اورا نمی بخشد!

 

مادۀ دوازدهم: بمنظوراستحکام هر چه بیشتر حکومت وحدت ملی و جهت ایجاد فضای اعتماد میان دولت و حزب اسلامی افغانستان رهبری دولت جمهوری افغانستان متعهد میگردد که حضور رهبری حزب اسلامی افغانستان در روند مشورتی برای تنظیم و تحقق سیاست های مهم دولتی و کشوری تامین نماید.

 

تبصره: چرا؟ نظر بکدام معلومات اقتصادی, سیاسی, اجتماعی, ساینتیفیک, تعلیمی, دینی  و حتی محیط زیست که در جملۀ ده ها مشاورین ارشد شما یک مشاورارشد  دیگر که درجهان با داشتن دیپلوم" قصاب کابل" و darling  استخبارات CIA, اجنت دیگران  وجنگ سالار9 شهرت دارد, اضافه شود. آیا شما میخواهید که بشما راکت پرانی, انفلاق بمب های کنار جاده, وعده خلافی ( گرچه درین قمت بمشوره ضرورت ندارید),و ویرانی دوبارۀ شهر کابل مشوره دهد؟ پس "انتخاب تان دررررست است"! وهم درضمن, خدا کند هدایات برای مشوره های نادرست برای شما از ISI پاکستان نیاید. بهترین مثال اعضای این حزب در امور کشوری  فاروق وردک سابق وزیر معارف افغانستان است که ملیونها دالررا با طبع نادرست کتب در اثربیکفایتی اش حیف و میل ساخت. حذف جهاد را از کتاب تاریخ تا قتل و راکتبارانی ماستر خود ,حکمتیار, را برملا نسازد و ضرر زیاد به معارف افغانستان وارد ساخت...قطعأ جای برای چنین اشخاص بیکفایت و دیده درای وجود ندارد!

 

مادۀ سیزدهم: دولت جمهوری افغانستان خود را موظف میداند تا شرایط لازم را برای حضور و مشارکت حزب اسلامی افغانستان درنهاد های دولتی مطابق با قانون اساسی فراهم سازد. چگونگی چارچوب مناسب و قابل قبول برای تحقق این امر از طرف شورای عالی صلح در تفاهم با هیأت حزب اسلامی افغانستان تنظیم و به مقان ریاست جمهوری پیشنهاد میگردد.

 

تبصره: این ماده کاملأ زجر دهنده است. پشک را پرسیدند که شاهد تو کیست گفت دُمم. مشوره با شورای عالی صلح که زیادتر مشورت و رهنمائی خو درا از دوستان مقر پاکستانی خود میگیرد و حکمتیار هم سابقۀ قدیمی با پاکستان از طریق بچه خواندگی ضیاء االحق  ودوستی جنرال حمید گل دارد همه رابراست است حاجت به "تفاهم با هیإت حزب اسلامی" نیست. هم پلانهای پاکستان یکی بعد دیگر در افغانستان تطبیق شده میرود ......و مردم بیخبر اند یا خاموش اند؟

دولت اسلامی چرا خود را موظف نمیداند؟  "تا شرایط لازم را برای حضور..." جوانان و تحصیل یافتگان که با زحمات شباروزی صاحب دیپلوم شدند  و کار ندارند به اساس قانون برایشان وطبفه مهیا ساخته نگذارند که از وطن فرارکنند و کشته شوند.

 

مادۀ چهاردهم: دولت جمهوری اسلامی افغانستان متعهد میگردد, طبق قانون افراد و فرماندهان واجد شرایط حزب اسلامی افغانستان را که علاقمند بخدمت باشند جذب نیروهای دفاعی وامنیتی کشور نماید. همچنین جمهوری اسلامی افغانستان متعهد است تا زمینۀ ادغام قانونی, با عزت و پایدار آنها را در جامعه تامین نماید. چگونگی تحقق این ماده از طریق کمیسیون مشترک اجرائی تنظیم میگردد.

 

تبصره: مبارک پاکستان! انچه سالها توقع داشتی اکنون اشرف عنی به بچه خوانده ات, حکمتیار,  در پطنوس طلائی تقدیم کرد, ازین ببعد نماینده های استخباراتی شما هم در وزارت دفاع و هم در سیستم استخباراتی و امنیتی کشور شامل خواهد بود تاجکان و غیر پشتون را قرارخواسته های شما محکوم بجزاهای مختلف و حتی پایدار خواهند نمود و شما ازهرعمل و فعالیتی که در افغانستان رخ دهد مخصوصأ در رابطه به هندوستان و امریکا بلا تأمل خبر میشوید. شما ازین ببعد به "ویکی لیک" ضرورت ندارید. شما باید محمد اشرف غنی را نامزد دریافت عالترین نشان دولتی مملکت تان کنید و مردم افغانستان هم شاید درپی سزای سنگینش بر آیند.

امروز درافغانستان وهمه جاهای دنیا از کاندید های ,وظایف, امتحان گرفته میشود. آیا درحکومت پر فساد محمد اشرف غنی کسی پیدا خواهد شد که از حزب حکمتیار طرفداری نکند (به استثنای حزب پروفیسور صبغت الله مجددی , جبهۀ نجات ملی و چند نفر محدود دیگر)  و نه دیدید که بیکفایت های مانند فاروق وردک در حق وزارت معارف چه کرد؟ انها مملکت را بورطۀ هلاکت نزدیکتر میسازند.

نمیدانم ادغام قانونی, با عزت و پایدار چه معنی دارد. وقتیکه ادغام شد قاونی نیست. عزت کشمش نخود نیست که جیب آغا را مملو سازید و عطر معطر گلاب نیست که اورا خوشبو سازید. عزت با ایمانداری, مرحمت, همکاری, تقوا, وخدمت به بندگان خدا(ج) بدست میآید؛ این گروه که بیعزت ترین انسانها در چشم کابلیان صدمه رسیده  و داغدیده دیده میشوند, شما عزت قلبی داده نمیتوانید وآنچه در کاغذ نوشته شده سطحی و بیفایده است. پایداری تنها بخدا میزیبد هیچکس در هیچ جا پایدار نیست؛ شما در ریاست جمهوری تان پایدار نیستید و حکمتیار در زندگی دنیایی پایدار نیست.

 

مادۀ پانزدهم: دورۀ انفصال آنعده از ماموران و افسران حزب اسلامی افغانستان که قبلآ در اداره های دولتی خدمت نموده و انفصال از خدمت شده اند, در صورتیکه بتوانند اسناد قانونی ارایه نمایند طبق قانون دورۀ خدمت آنها محسوب شده و جذب مجدد آنها ب راساس شرایط قانونی صورت گیرد.

 

تبصره: واوا دابله خوشحالی! اول کدام قانون در پر فساد ترین مملکت دنیا (از برکت حامد کرزی خاین ملی ومحمد اشرف غنی احمدزی) تطبیق شده, کمیتۀ قضائی و عدلی شما مامورین پایان رتبه و بی بضاعت را به محکمه میکشاند, حامد کرزی که بلیونها دالر را به هوا پراند  تا حال نتوانسته  اند تا نام اورا ازمیدان هوائی بین المللی کابل دورسازند. برای اینها به بسیار آسانی راه قانونی پیدا میشود وبا دیپلوم هائی ساخته گی که از فابریکۀ دیپلوم سازی دانشگاه های پاکستان و ابودابی و قطر و عربستان سعودی و لندن و حتی امریکا و  کانادا و امریکا جعلأ بدست آورده اند که شما محمد اشرف غنی از چنین مردم بهتر با خبر هستید! بر اریکه قدرت تکیه میزنند و راه را برای جوانان غیر پشتون با بوجود مهارتهای و استعدادی که دارند مسدود میسازند. آیا همین حکمتیار نبود که نخواست شخص مجرب جهادی چون قوماندان احمد شاه مسعود وزیر دفاع شود؟

 

مادۀ شانزدهم: دولت جمهوری افغانستان متعهد میگردد تا برای حل مشکلات مهاجران کمپ نصرت مینه و سایر مهاجران افغانستانی مقیم پاکستان و ایران وبازگشت داوطلبانۀ, با عزت و پایدارشان بوطن اقدامان همه جانبه را از جمله تهیۀ زمین برای سرپناه با امکانات لازم درکابل و سایر ولایت های کشور بعهده گیرد. درین راستا دولت جمهوری افغانستان متعهد میگردد تا در گام نخست زمینۀ عملی عودت داوطلبانۀ در حدود 20 هزار خانواده مهاجر را به کمک جامعۀ جهانی بین المللی هموار سازد. همچنین دولت جمهوری افغانستان در جهت رسیدگی به باز ماندگان شهدا و معلولان حزب اسلامی مانند سایر شهدا ومعلولان کشور اقدامات لازم را بعهده گیرد. چگونگی اعمال این برنامه توسط کمیسیون مشترک اجرائی تثبیت وتنظیم خواهد شد.

 

تیصره: از کمپ شمشه توت و سپینه شگه که مرکز قین و فانۀ حکمتیار بود سخنی نیست, خدا کند آن مراکز جنایت باز نماند. آمدن مهاجران بوطن و برگشت شان بوطن عمل نیک و قابل قدراست اما باید با معلومات مکمل افراد خانواده ها  و نشان انگشت هریک شان داخل خاک افغانستان شوند. گرچه بر گشت آبرومند مهاجران دیرتر شروع شد و معلوم میشود اگر برای برگشت گروه حکمتیار نمی بود هنوز هم به تعویق میافتاد. موضوع شهدا و استشهاد توضیحات بیشتربکار دارد.

درسورۀ البقره آیت 154 خداوند میفرماید: و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات, بل احیاء و لاکن لا تشعرون: و نگوئید بکسیکه کشته میشود در راه خدا مردگان بلکه زنده هستند و لیکن شعور ندارید (نمی فهمید). توضیح بیشتر تفسیر کابلی چنین است: "سر بازانیکه در راه خدا (ج) جان سپرده اند, در آن جهان زنده اند, اما, شما زندگی و چگونگی آن را نمی دانید؛ این زندگانی ثمرۀ صبر ایشان است".

و باز در سورۀ آل عمران آیت  169 : و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتأ بل احیاء عند ربهم یرزقون.: گمان مبرید کسانی را که کشته شده اند در راه خدا مردگان, بلکه زنده اند ودر نزد خداوند شان روزی داده میشوند. تفسیرکابلی درینباره توضیحات بیشتر میدهد: " شهداء بعد از مرگ به چنان حیات ممتاز نائل میشوند که دیگر اموات را از آن نصیبی نیست؛ به شرف تقرب ممتاز الهی (ج)  سر فراز میگردند. و به مراتب عالی و مقام بلند فایز میشوند؛ رزق بهشت به آزادی و سهولت برایشان میرسد...."

درحدیث 2829 بخاری10 از ابوهریره (رض) روایت شده که رسول خدا (ص) فرمود شهادت پنج نوع است:مردن در مرض طاعون,  مردن به درد شکم (مبطون), غرق شدن در آب, زیر دیوار شدن  وکسیکه در راه خدا کشته میشود همه شهید اند.

پس به اساس تعلیمات قرآنی شهید کسیست که در راه خدا (خ) جان میدهد و سربازاست  وهم نکتۀ مهم درینجا "صبر" است. یعنی جهاد کردند زحمات بخود روا داشتند و از تۀ دل در راه خدا به جهاد شرکت نمودند. که بگمان همه علمای اسلام, سربازان و مجاهدین فی سبیل الله جهاد افغانستان با روس و انگلیس و پاکستان شهداء حقیقی اند که ازدین و وطن خود دفاع کرده اند, نه انتحاریون و باغیان دهشت افگن که محمد امین کریم به آن استشهاد نام داده است. موضوع استشهاد در قرآن نیامده بلکه از آیت متبرکی فوق که" صبر" را  مترافق شهادت آورده اینست که در کشتن خود عجله نمیکنند.

ازجانب دیگر کسانیکه سرباز نیستد  وبرای خدا نه بلکه برای یک شخص, استخبارات دشمن ویا از اولوالامر که رئیس جمهورمتدین و مسلمان افغانستان سر باز زده اند و یا خودکشی و انتحار کرده اند اگر شهید خطاب میکنیم در حق آن شهدائی که قرآن مجید ذکر نموده و مقام عالی و ممتاز در بهشت دارند ظلم میکنیدو درنتیجه دو گناه بزرگ نصیب میشوید یکی از حفیفت فرمان الهی (ج) رو گردانیده اید ودیگر اینکه بحق شهداء راستین ظلم کرده اید (العیادآ بالله).

ببینید استشهاد که فقط طلب مرگ است با کشتن خود و فریب دادن خود و دیگران, خلاف سنت محمد رسول الله (ص) است احادیث متبرکۀ ذیل واضحأ به این عمل اشاره کرده است. و هم عجب است که محمد امین کریم نمایندۀ حکمتیار تا حال خود به این استشهاد "خود بافته" اقدام نکرده است زیرا میداند که شهید نمیشود و به جنت نمی رود.

در حدیث نمبر6349 بخاری11 از مُسدد از یحیی از اسماعیل رئایت است که قیس گفت: نزد خُباب آمدم  وی هفت جای خو د را داغ کرده بود  و گفت اگر رسول خدا ما را از دعا "برای فرا رسیدن مرگ" منع نمی کرد من این دعا را می کردم.

حدیث نمر6350 بخاری11 از محمد بن مُثنی از یحیی از اسماعیل روایت است که قیس گفت: نزد خُباب آمدم او هفت جای شکم خود را داغ کرده بود از وی شنیدم که میگفت اگر پیامبر ما را از دعا "برای فرا رسیدن بمرگ" منع نمیکرد من این دعا را میکردم.

حدیث نمبر 6351 بخاری11 از عبد العزیز بن صُهیب روایت است که انس (رض) گفت: رسول خدا (ص) فرمود: هیچ یک از شما بخاطر زیان و آسیبی که بوی رسده است مرگ خو درا آرزو نکند و اگر ناگزیر باشند که دعای مرگ کند باید بگوید: "یا الله تا آنگاه که زندگی برایم بهتر است مرا زنده نگه دار و آنگاه که مرگ برایم بهتر است مرا بمیران".

 

مادۀ هفدهم: باز گشت آن عده ازشخصیتها و منسوبان حزب اسلامی که در خارج از کشور زندگی می نمایند طبق این موافقت نامه صورت میگیرد.

تبصره: از این مادۀ بوی ناخوشآیند تبعیض و عدم مساوات به مشام میرسد. برای باز گشت پروفیسوران, متخصصین علوم ورشته های مختلف بشمول طب و اقتصاد و ادبیات که در خارج به مقامات عال علمی خود رسیده در ممالکی چون امریکا و اروپا و آسترلیا ودیگران اهلیت و استعداد خود را با نشریات بکر و اختدصاصی شان ثابت ساخته اند " دو پاسپورته"  تاپه زده شده برای باز گشت شان نه حامد کرزی خاین ملی اقدام کرد و نه محمد اشرف غنی (گرچه به بعضی همصنفان اکادمیک خود موقع داده است که بسیار موثر واقع شده اند).  ولی یکتعداد ازین متخصصین ( بعضی ها با اسناد جعلی) که دراوایل و یا بعد تردر دولت جمهوری افغانستان درسیستم دولتی ادغام گردیدند کسانی بودند که در وقت سلطنت ظاهر خان به اروپا و امریکا فرستاده شده بودند اما ترک تابعیت کردند و دو باره بوطن برنگشتند؛  چون اصلأ بخاک خود علاقه ودوستی نداشتند همینها بودند که از یکسودامنۀ فساد را بیشتر دامن زدند و ازجانب دیگر راه را برای  وطندوستان راستین که مهاجر شده بودند مسدود ساختند. اگر چیز فهم های وطندوست به اساس تجارب علمی و عملی شان در سال 2001 بکار میافتادند امروز مملکت به این حالت زار مواجهه نمیشد. ناگفته نماند که اکثر ممالک دونور درین جنایت بمقابل مردم با شهامت افانستان مقصر اند.

 

بخش دوهم, تعهدات حزب اسلامی افغانستان

مادۀ هجدهم: بعد از اعلام رسمی این موافقت نامه از سوی شورای عالی صلح و دولت جمهوری اسلامی افغانستان, حزب اسلامی افغانستان رسمأ اعلام مینماید که بخاطر مصالح کشور و قطع دایمی جنگ  و خشونت و تامین صلح پایدار بعنوان حزب مهم سیاسی در کشور فعالیت نموده قانون اساسی را رعایت, آتش بس دایمی را بر قرار و هر نوع تحریکات نظامی اش را متوقف و تشکیلات نظامی خویش را منحل میسازد. کمیسیون مشترک اجرائی تدابیر لازم را برای تحقق این ماده در اسرع اوقات فراهم میسازد. همچنین حزب اسلامی افغانستان متعهد میگردد تا آن عده  از اسرایی را که در قید اسارت بسر میبرند با امضای این موافقت نامه دراسرع اوقات  رها و تسلیم دولت افغانستان نمایند. دولت جمهوری افغانستان تدابیر لارم را برای امنیت افراد حزب اسلامی به عهده میگیرد.

 

تبصره: اولأ این موافقت نامه کاملأ غیر مساوی وغبرعادلانه است و مادۀ دوم این موافقتنامه را که در شروع  از عدل و مساوات سخن میگفت  به اسرع اوقات فراموش کرده است؛ بدین ملحوظ که  دولت جمهوری افغانستان  تعهدات زیاد و حکمتیار  وعده های کمتر داده که آنهم تا عملأ دیده نشود باور نکردنی است.

درین ماده از "مصالح" یعنی آنچه مایۀ سود و آسایش و صلاح مردم است (عمید) ذکر شده است. یک حزبی که عمرش را درنقصان سود, عدم آسایش و عدم صلاح مردم بیگناه کابل و سایرقسمت های افغانستان عزیزگذشتانده, قسمیکه  قبلأ تذکر یافته, مشکل است که حکمتیار ازمغز خود این اعمال ناشایسته  را دورساخته بتواند. بناء مشکل است براین گفتار اعتماد کرد.

قرضاوی12 در بارۀ "مراعات مصالح"  مینویسد:  یکی دیگر از مقاصد و اهداف احکام و رهنمود های شریعت اسلام ایجاد گسترش "مصالح" و جلوگیری و محدودیت نمودن دامنه و میزان "مفاسد" و جایز شمردن نعمتهای پاک و حلال و ناجائز گردانیدن رذایل و خبایث و امور زیان آور و آسان گیری با انسانها و بر داشتن بار سختی ها از دوش آنان است, خداوند متعال میفرماید: و ما جعل علیکم فی الدین من حرج: " خداوند در مورد {احکام و مسؤولیتهای} دینی, شما را در سختی و تنگنا قرار نداده است". و همچنین میفرماید:یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر:" خداوند خواهان آسایش و آسان گیری برای شماست و نمی خواهند شما را در سختی و تنگنا قرار دهد".

قرضاوی به نوشتلۀ خود دوامد داده مینویسد: رسول خدا (ص) میفرماید: در اسلام زیان پذیری و زیان رسانی جایگاهی ندارد".....

همچنین درین ماده از "آتش بس" دایمی ذکر شده است. بازهم دراثر تجارب تاریخی که دربالا تذکریافت حکمتیار هشت (8) بار آتش بس با دولت اسلامی جمهوری افغانستان که رئیس جمهور و اولولامر مملکت پروفیسور دانشکدۀ شرعیات و عالم دین ومرد متدین و مجاهد پریزیدنت ربانی بود بوعدۀ خود وفا نکرد و با بهانه هائی میان تهی تعهد امضا شده ای اتش بس را ازهم درید. گمان نمیکنم که این آتش بس نمبر نهم هم پایدار بماند. زیرا رئیس جمهور فعلی, دراصل نزد حکمتیار نفر امریکا و شاگرد امریکائی ها شمرده شده که از دین اسلام خبری نداشته حتی اساسات ادای نماز راهم نمیداند (در وقت نیت نماز گوشها را با دست پوشانیده است مثلیکه بعضی پاکستانیها میکنند درحالیکه باید با کف دستان بازکه بطرف قبله رو داشته باشد همه نیت ها و تکابیر اجرا گردد). بناء, اتش بس نهم را,بازهم, به اساس "عادت قدیمۀ" حکمتیار, مشکل است که باور کرد و به تعهد نوشته شده اعتماد کرد.

درین ماده از توقف "تحریکات نظامی" ومنحل شدن تشکیلات نظامی یاد آورشده است. تحریکات نظامی عبارت از بحرکت آوردن همۀ قوای نظامیست که دراثرعملی شدن این موافقت نامه توقف داده میشود. آیا تحریک نظامی حملات چریکی را دربر میگیرد؟ آیا تحریک نظامی, فعالیت های استخباراتی را بی پرده میسازد؟ آیا تحریکات نظامی پرکتس انداخت های اسلحۀ خفیفه و ثقیله را درمحل مسکونی حکمتیار توضیح کرده میتواند؟ ایا تحریکات نظامی, فعالیتهای درآمد دالری را از طریق لابرتورهای تهیۀ هیروئین درمحل سکونت حکمتیار که درسابق به این عمل دست زده است رد میتواند؟متأسفانه من جوابی نداریم اما از شخصیتی چون حکمتیار هرعمل آنی و بیخبر از گروه امنیتی دولت که پشتونهای خود شان در یک دولت فساد کار و رشوه خوارادغام گردیده اند, امکان دارد. توجه جدی وطندوستان را بکار دارد.

برای تحقق این ماده "اسرع اوقات" ذکر شده است اسرع که زوتر معنی میدهد  کمتر از سه ماهیست که دولت در رهائی اسیران حکمتیار ذکر نموده یعنی در ظرف شش هفتۀ آینده اسیران بیگناه که درقید محابس شمشه توت و سپینه شگه و دربعضی زیر زمینهای کابل به مشقت زندگی دارند رها میآبند. که باید تحت نظر کامره های رسانه ها صورت گرفته اجازۀ مصاحبه با تک تک شان داده شود. ببینیم که نتیجه چه خواهد بود؟

 

مادۀ نوزدهم: حزب اسلامی افغانستان متعهد است که بعد از امضای این توافقت نامه  اعلام نماید که هیچگونه رایطه با گروه های تروریستی و سازمان های مسلح غیر قانونی بر قرار نه نموده و از آنها حمایت نمیکند.

 

تبصره:  اولتر از همه باید چنین نوشته میشد " حزب اسلامی افغانستان به ریاست حکمتیار" . درین ماده "هیچگونه رابطه..." ذکر یافته است که به یقین هدف آن؛ ارتباط های مستقیم و غیر مسقیم از طریق مشاورین داخلی و خارجی, تماسهای فردی, مکتوبی, شِفری, تیلفونی والکترونیکی است. درین ماده باید ازعدم ارتباط با ISI و دیگر منابع استخباراتی هم ذکر میشد.

 

مادۀ بیستم: حزب اسلامی افغا نستان خود را متعهد میداند تا بعنوان یک حزب سیاسی در امردفاع و تامین امنیت در سراسرکشور با دولت وحدت ملی افغانستان همکاری نموده و بعنوان یک حزب رسمی سیاسی دفاتر خود را در مرکز و ولایت ها فعال سازد.

 

تبصره: درین ماده دو موضوع قابل بحث است یکی همکاری با دولت وحدت ملی  و چنین تعبییر شده میتواند که بعد ازدوسال, اگر محمد اشرف غنی و داکتر عبدالله دوباره انتخاب نگردند این توافقنامه با رئیس جمهور جدید قابل اعتبار نیست و درینجا بنظر من  چهارامکانیت و جود دارد: الف-  دولت وحدت ملی متیقن است که دوباره در نتخابات آینده موفق میشوند. ب- اینکه قصدأ حکمتیار این جمله را دخیل ساخته تا دوسال بعد ادعا کند که این توافقنامه اعتبار ندارد و پلان منحوس خود را که ما نمیدانیم  چه در سر دارد و یا پاکستان درگوشش چه پوف نموده, درعمل پیاده کند. ج- نشان میدهد که صلح و امنیت پایدار فقط چند کلمه ایست که  نوشته شده روی کاغذ سفید و یا در پردِۀ کمپوترظاهر میگردد ؛ عجب اینست که حکومت وحدت ملی خوش است که حکمتیار با ایشان  همکاری پایدار دارد و من که دوسال قرار داد همکاری برای "تامین امنیت پایدار" را چندان پایدار حس نمیکنم. د-  امکان قوی میرود که در انتخابات آینده برای حکمتیار مقام ریاست جمهوری وعده داده شده و یا اینکه خودش این کرسی را با امضای توافقنامه در خیالش نقش بسته است؛ شتر در خواب بیند پنبه دانه!. اگر تامین امنیت پایدار از تۀ دل و صادقانه میبود, نوشته میشد: ."...با دولت وحدت ملی افغانستان و دولتهای انتخابی آینده...."

درموضوع حزب سیاسی, جای تعجب است که کرزی خاین ملی کسیکه نخواست قانون احزاب بمیان آید زیرا " به مفاد مملکت نیست", ولی امروزبا چهرۀ مضحک  سوی گیلانی اقفانستانی؟ پاکستانی؟ عربستانی؟ مینگرد و شرکت حزب اسلامی حکمتیار را که درحقیقت حزب پشتونهاست درعمق کشور داری افغانستان ادغام گردید, استقبال میکند. واکنون هدف حقیقی وی و اشرف غنی معلوم  شد که نمی خواستند با توشیح, قانون انتخابات حزب, حزب مقتدرغیر پشتونها قبل ازحزب حکمتیار فعال گردد. وهم با تائید اسم "حزب", حکمتیار سیستم دیمو کراسی رابا امضای این موافقتنامه رسمأ پذیرفت.

 

مادۀ بیست و یکم: حزب اسلامی افغانستان آمادگی کامل دارد تا با درک مسؤولیت های دینی و تاریخی اش درجهت تامین صلح و ثبات دایمی در افغانستان تلاش کند و درین راستا از تلاشهای دولت جمهوری اسلامی افغانستان حمایت نماید.

 

تبصره: ما همه برای تامین صلح و ثبات دایمی درافغانستان آرزومندیم و این جمله نهایت زیبا و دلنشین است. متأسفانه قرار آیات و احادیث فوق حکمتیار مسؤولیتهای دینی خود را درمقابل مردان , زنان و کودکان ضعیف ونا توان بجا اورده نتوانست  وآنها از شرظلم وستم  راکت بارانی اش بدریا الهی (ج) روز و شب دعا میکردند تا از مساکن شان زنده و حیات به محل دیگر هجرت نمایند. از نظر تاریخی هم مفصل در بال ذکر یافته که چقدر کشتار و ویرانی و قین وفانه در کریدت خود دارد. با چنین یک عادت سابقه دار مشکل است که به حکمتیاراعتماد کرد.

 

فصل سوم: متفرقه

مادۀ بیست ودوم: این موافتنامه به عنوان سند معتبر رسمی بین دولت جمهوری اسلامی افغانستان و حزب اسلامی افغانستان با مدیریت و وساطت شورای عالی صلح افغانستان ازتاریخ امضای  آن دارای اعتبار بوده و فابل اجرا میباشد. هر تغییری که بعد از امضای این سند توسط یکی از طرفین تقاضا میشود باید به شکل کتبی و بعد از موافقت هردو طرف وارد این سند گردد.

 

تبصره: با اساس دلایلی که دربالابه تفصیل تقدیم گردید این سند مورد اعتبار و اعتماد من نیست. خدا کند من غلط ثابت شوم!

 

مادۀ بیست و سوم: به منظور نظارت و تحقق همه جانبۀ این موافقتنامه هردو طرف به ایجاد یک کمیسیون مشترک اجرائی که ازنمایندگان با صلاحیت دو طرف تشکیل میگردد, موافقت مینمایند. کمیسیون یاد شده تحت نظارت شورای عالی صلح دولت جمهوری اسلامی افغانستان فعالیتهای خود را انجام  میدهد.

 

تبصره: نظر به تجارب  سیستم اداری فاسد وزور سالاری و قومگرائی کل جانب ها که از حکومات سابق و فعلی افغانستان داریم گمان نمیکنیم یک "کمیسیون کاملأ بیطرف" ترتیب داد, کسانی شامل این کمیسیون خواهد بود که طرفدار حزب اسلامی بوده امکان دارد مشوره ای خود را از پاکستان  از طریق گیلانی بدست بیاورند. خود گیلانی  در وقت امضای موافقتنامه بی نهایت ضعیف  معلوم میشد که حتی قدرت ایستاد شدن را برای چند دقیقه اخذ فوتو هم نداشت. گیلانی فقط بنام رئیس شورای عالی است, بگمان من, رهبری و هدایات از اطراف و اکناف دیگر میآید.

 

مادۀ بیست و چهارم: در صورت بروز هر نوع اختلاف ممکن, دراین موافقتنانمه طرفین اختلاف مذکور را از طریق مشورت و مذاکرات دوستانه و با حسن نیت در کمیسیون مشترک که اعضای آن ازسوی طرفین تعیین میگردد و تحت مدیریت و اشراف (؟) شورای عالی صلع فعالیت مبنماید, حل مینمایند.

 

تبصره: این ماده تقریبأ تکرار مادۀ بیست و سوم است ازهردو بخوبی یک ماده تشکیل میشد. من نمیدانم مقصد از "اشراف" درین ماده چیست؟ امکان دارد بالایینی مقصد باشد.

 

مادۀ بیست وپنجم: این توافقنامه در سه فصل و بیست و پنج ماده تنظیم شده است که به امضای طرفین میرسد. محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان, گبدین حکتیار رئیس هیأت حزب اسلامی افغانستان, پیر سید احمد گیلانی, رئیس شورای عالی صلح و محمد امین کریم.

 

خوانند گان بی نهایت گرانقدر:

آنچه نوشته ام تشریح یک دورۀ تاریک در تاریخ افغانستان است و ما نمی توانیم درعصر شبکه های اجتماعی و الکترونیکی  جهانی سر خود را در ریگ  فرو ببریم  و از حقیقت طرفه برویم. حقایق تقدیم شد که به هیچوجه آنرا عیب جوئی گفته نمیتوانیم و ممکن از یک لهجۀ شدید کار گرفته شداما  فقط دود آه سوزانیست که شما مشاهده کرده اید! هرباریکه از کوچه های خرابۀ کابل عزیز که طفلی خیلی خوش  من درآنجا سپری شد گذر میکردم مرا زجرمیداد, متأثر میساخت و به گریه میآورد, که چرا یک مسلمان مجاهد (؟) چون حکمتیاردر حق مسلمان برادرخود چنین ظلم روا دارد.

کاهل شدم و از حبیبه فارغ شدم و طبیب شدم کورس احتیاط گذشتاندم و عضو اکادمیک پوهنزی طب پوهنتون ننگرهار شدم و اولین نشریۀ آن پوهنزی را من زیر نام "د صدری ناروغیو مختره جراجی" که مجموعۀ لکچرهای پروفیسوررابرت شاه متخصص جراح صدری و بنیانگذار شفاخانۀ صدری بود ترجمه کردم و به صحافت زیبا بکومک داکتر فرانک بالدوین در مطبعۀ وزارت معارف بطبع رسید و حتا در پشاورهم مورد استفاده قرارگرفت. به لندن رفتم و با دیپلوم تخصص در جراحی صدری بطنی بوطن مراجعه کردم و فقط یازده ماه رژیم کمونستی را تحمل نموده مهاجرشدم. و درامریکا به پرکتس مسلک خود دوام دادم وخداوند (ج) را شکرگذارم که ایام تقاعدی را به نوک قلم خود بازهم درخدمت وطنداران با شهامت خود  میگذرانم.

من خوش هستم که صلح و امنیت در سرتاسر مملکیت روشنائی پخش کند اما من چطور بر خود بقبولانم که قصاب کابل و دارلینگ سی آی آی بازکارهای سابق خودرا تکرار نکند و مملکت مهد تولد من جزء پاکستان نشود. موافتنامه مرا قناعت نداد که وعده های او باور کردنیست.

در جراحی ممکن  بعضی شما هم این تجربه را گذشتانده باشید که وقتیکه جراح برای تکلیف شما استطباب عملیات میگذارد برای شما قانونأ باید مفاد و مضارعملیات را با امکانیت انواع دیگرمیتود های جراحی توضیح  دهد که بنام informed consent یاد میشود یعنی تنها وقتی اجازۀ عملیات بجراح میدهید که "معلومات کافی" برایتان داده قناعت شما حاصل  شود. تمام سوالهای تانرا صادقانه جواب دهد و اگر شما قناعت حاصل نکردید به متخصص دیگر برای مشوره رهنمائی میشوید که بنام second opinion یاد میشود.

درینجا من فقط همین روش را عملی ساخته برای وطنداران عزیز خود یک اندازه معلوات تهیه نمودم تا خوب متوجه احوال بوده باز در تلک راکت بارانی و کشتار های بیجا  و ویرانی کابل زیبا گیر نیایند.

حتی ملا منان نیازی طالب درک کرده که دشمن حقیقی ما پاکستان است وبرحقیقت موافقتنامۀ صلح که در چار دیوالیهای افسران ISI پاکستان طرح شده و برمغز مردمان خوشباور ما میخواهند منقوش سازند, مشکوک است.

از جانب دیگرمیخواهم به حکمتیار یک چانس دیگر اما محتاطانه داده شود و سخت زیر کنترول باشد و اگر راستی بدربار خداوند توبه کرده بود خداوند دعایش را پذیرفته از تاریکی تشدد برآمده  فهمیده است که دشمن وطن کی است و باید افغانستان از شر وی نجات داده شود, نظریۀ نیک است. اما متأسفانه هر چند میکوشم من خود را قناعت داده نمیتوانم زیر کارد چنین یک جراح با سوابقی که دارد حیات خود, مردم وحتی رئیس جمهور و رئیس اجرائیۀ مملکت را درخطر بیاندازم. قراراصطلاح کابل "مار گزیده از ریسمان درازمی ترسد".

 دعوت استاد عطامحمد نور فرزند رشید افغانستان و داکترعبدالله  درعربستان سعودی نمایانگر آنست که امکان دارد ملا منان راست گوید. پاکستان باز از دُم تروریست خود, عربستان, کومک خواسته  تا استاد را که پیرو راستین قدمهای شهید احمد شاه مسعود است زیر دم ودعا گیرد و تشویق کند که با دولت درقسمت  موافتنامۀ با حکمتیار همکاری نماید. اما استاد و داکترعبدالله هردو میدانند که عربستان غرق عمل تروریستی دریمن است و میخواهد ایران را از طرف افغانستان ازعقب توسط  حکمتیار خنجر زند. زیرا حمکتیار درمقابل ایران عقده دارد. ایرانیها بعد از هفت سال دانستند که وی شخص نا مطلوب است ارتباط تیلیفونی اش را قطع کردند, کس احازه نداشت که از او دیدن کند و بلآخره از ایران اخراج کردید فلهدا, عربستان  اورا برای سرزنش ایران فرستاده است نه والصلح خیر!.

در آرزوی صلح و آرامی  راستین, خلوص نیت و اتحاد همگانی همه اقشار افغانستانی های عزیز

والسلام

 

مآخد:

1- داکترعلی محمد زکریا, کرونولوژی رویدادهای مهم افغانستان از1901, صفحه 108- 155 سال 2002,

2- http://tkg.af/dari/afghanistan-news/kabul/21794

3- Hamid Hadi,Afghanistan Experiences, Vol-I, page 364, 2016

4- http://www.rawa.org./gul-kgb.htm

5- http://indianexoress.com/article/opinion/columms/afghanistan-gulbuddin-hekmatyar

6- https://en.wikipedia.org/wiki.Gulbuddin_Hekmatyar

7- http://economictimes.indiatimes.com/news/international/world-news/gulbuddin-hekma

8-   http://www.khama.com/hia-demands-removal-of-hekmatyar-name-from

9- http://www.wsj.com/article/afghanistan-signs-accord-with-notorious-warlord-1474549971

10- صحیح بخاری, ترجمۀ احراری, جلد سوم, صفحه 364

11- همانجا, جلد ششم , صفحه 670

12- قرضاوی,سنت سرچشمۀ دانش وتمدن, مترجم- عبدالعزیز سلیمی صفحه 80 سال 1378







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر غلام محمد دستگیر