روش های درست نویسی ودرست گویی در زبان – ١٣ تا ١٥

١٣ سنبله (شهریور) ١٣٨٩

بخش سیزدهم

برابر های فارسی چند واژه ی خارجی

 

پیش پرداخت (admission ):

پولی که به حیث پیش پرداخت برای ورود به جایی پرداخته می شود، وبه آن "ورودیه" نیز می گویند.

 

 دانشیار (: (associate professor

در فارسی به "acociate professor " "دانشیار" می گویند وبه معنای یکی از اعضای هیأت آموزشی یک آموز شگاه عالی یا دانشگاه است که مرتبه ی او،پایین تر از استاد وبلند تر از "استاد یار" است.

 

همایش  (congress):

برابر واژه ی "کانگرس" در زبان فارسی "همایش" است وبه معنای مجمعی از نماینده گان، مردم ویا فرستاده گان کشور ها است که به منظور گفتگو، تنظیم ویا بحث در باره ی موضوع مورد علاقه ی همگان، راه اندازی می شود( وبه آن کنگره نیز گفته می شود)

واژه ی "همایش" از دوجز "هم" و"آیش" که اسم مصدر"آمدن"است، ساخته شده و معنای "گردهم آمدن" (گرد همایی) را نیز می رساند.

واژه ی انگلیسی "congress " از واژه لاتینی "congressus  " گرفته شده است.

 

دانشور(master ):

برابر واژه ی "ماستر" را در زبان فارسی ،"دانشور" دانسته اند.

"دانشوری ، درجه ی دانشگاهی بالاتر از لیسانس وپایین تر از دکترا است.

 

ویژه نگاشت (monograph ):

برابر این واژه (مونوگراف)در فارسی "ویژه نگاشت" است ،وبه معنای کتاب یا رساله ویاجزوه ی مشخص در باره ی یک موضوع است.

 

پژوهش (research ):

برابر واژه ی "ریسرچ" در زبان فارسی، واژه ی "پژوهش" است.

"پژوهش" به معنای بررسی وجستجوی ژرف است که هدف بنیادی آن، نمایاندن حقایق تازه در باره ی یک موضوع است.(درعربی به آن تحقیق می گویند)

 

نیم سال یادوره ی شش ماهه ی آموزشی (semester ):

واژه ی "سمستر" که معنای "نیم سال" آموزشی رانیز می دهد، در فارسی به مفهوم دوره ی شش ماهه ی آموزشی است که "یکی از دوبخش پانزده تا هجده هفته یی یک سال تحصیلی " را در برمی گیرد (اما بربنیاد برنامه های آموزشی در آموزشگاه ها، این دوره ی آموزشی - تا جایی- فرق می کند)

"semester " واژه انگلیسی است که در اصل از واژه لاتینی "semesteris  " (یعنی شش ماهه ) گرفته شده است.

 

پایان نامه  (thesis ):

واژه ی برابر" تیزس" در زبان فارسی، "پایان نامه" است.

"پایان نامه" رساله ی پژوهشی است که دانشجو برای گرفتن یکی از درجه های دانشگاهی، زیر نظر و راهنمایی  استادی، آن را می نویسد.(گاهی هم واژه ی "تیزس" را تنها برای گرفتن درجه ی علمی دکترا نیز به کار می برند)

 

 

بخش چهاردهم

اشاره یی به مسأله ی وام واژه ها در زبان فارسی

جاوید فرهاد

 

وام واژه ها (واژه های قرضی) واژه هایی اند که از یک زبان به زبان دیگر، به گونه ی قرضی وعاریتی وارد می شوند، مانند: واژه های "ترومپت و تیلفون" از زبان فرانسوی ، "اتاق" از ترکی و"ترمز" از روسی که در زبان فارسی وارد شده اند.

 

واژه های وامی (وام واژه ها) گاهی به گونه ی گسترده کاربرد می یابند و با برابرهای فارسی شده ، مورد جاگز ینی قرار نمی گیرند وگاهی هم این واژه های وامی، بدون برابر سازی وبدون ترجمه در زبان باقی می مانند، مثل: "تیلفون ورادیو ".

 

 تشخیص وام واژه ها چگونه صورت می گیرد؟:

پیدا نمودن هویت واژه های قرضی وعاریتی در زبان فارسی، بدون دانستن دانش ریشه شناسی واژه ها ، کاردشواری است؛ اما برای تشخیص نسبی این وام واژه ها در زبان فارسی، وجود حروف" ث،ح، ص، ض،ط،ظ،ع،وق است که در واژه های فارسی به کارنمی رود؛ برای نمونه، کلمات صابون، اقیانوس، ثواب، ضابط، مظهر ومعبد غیر فارسی است."

 

به گونه ی نمونه دراین نبشته، فهرست زبان های خارجی را در این جا می آورم که واژه هایی از آنان درزبان فارسی (از آغاز تا امروز) به شکل وامی، عاریتی وبربنیاد نیازهای مفهومی در فرایند داد وستد فرهنگی به کارفته است.

این زبان ها عبارت اند از: فرانسوی، انگلیسی، یونانی، لاتین، سانسکریت، هندی، عربی، ارمنی، ترکی، روسی، سریانی، آرامی ، مغولی، مجاری، اسپانیایی، عبری، اکدی، آلمانی، بابلی، ایتالیایی، آشوری، بربری، فنینقی، تونگایی، ابوریجینی، تامیلی، تاگا لوگ، چینی، جاپانی، کوریایی، فنلندی، سلتی، ایلامی، سومری، حبشی، قبطی، نبطی، نروژی، چکی، تاپوری، لولوبیایی، اورابیایی، هوریانی اماردی ، مائوری، گرجی ، تخاری و...

 

بربنیاد این مسأله، این فرضیه به درستی روشن می شود که زبان فارسی( وزبان های دیگر نیز) در فرایند رابطه، به داد ودهش و وام گیری های دوسویه بازبان های دیگر قرار داشته است.

 

رویکرد وام گیری واژه ها در هرزبانی- وبه ویژه درزبان فارسی – به معنای عیب ماهوی درذات زبان نیست، بل این نوعی گرایش فرهنگی برای توسعه وغنامندی زبان است؛ زیرا وقتی بحث بازرگانی، توسعه ی فرهنگی، داشتن میراث های مشترک فرهنگی وتمدنی میان جوامع وزبان های مختلف مطرح است؛ مسأله وام گیری واژه ها بربنیاد نیازمندی، یک امرطبیعی (ونه حساسیت برانگیز) دانسته می شود.

 

 

بخش پانزدهم

واژه های دخیل فارسی در زبان های دیگر

 

جاوید فرهاد

 

همان گونه که در بخش چهاردهم این نبشتار (بحث وام واژه ها در زبان فارسی) مطرح شد، بسیاری از واژه های غیر فارسی (خارجی)  بربنیاد اصل داد وگرفت زبانی ونیازمندی های فرهنگی، به گونه ی وامی، وارد حوزه ی زبان فارسی شده اند که در این فرایند داد وگرفت، افزون بروام گیری، زبان فارسی نیز، واژه هایی را به زبان های دیگر وام داده است که درزیر،بخشی ازاین روند وام دهی، نشان داده می شود.

 

استکان: اصل این واژه، همان "دوستگانی" در فارسی است که در گذشته ها به معنای "جام شراب بزرگ ویا نوشیدن شراب از یک جام به افتخار دوست بوده است."

واژه ی "دوستگانی" فارسی در سده ی شانزدهم میلادی از طریق زبان ترکی وارد زبان روسی شده وبه صورت "استکان" در آمده است؛ اما دریغ این جاست که بسیاری از سرنا آگاهی، این واژه را روسی دانسته وآن را از شمار واژه های وامی در زبان فارسی می دانند.

 

سارافون: اصل این واژه،همان "سراپا" ی فارسی است واز طریق زبان ترکی وارد زبان روسی شده وگونه ی گویشی آن دگرگون شده است.

"سارافون" درزبان روسی به معنای جامه ی زنانه یی است که بلند وبدون آستین باشد.

 

پیژامه: فارسی اصل این واژه ،"پای جامه" است ودر زبان های فرانسوی، آلمانی، روسی و انگلیسی "pyjama " نوشته می شود. تصور نادرست این است که این واژه (پیژامه)  از زبان های دیگر- به ویژه زبان فرانسوی- به گونه ی وامی وارد زبان فارسی شده است.

 

کیوسک: واژه ی "کیوسک" نیز در زبان فارسی "همان "کوشک" است.

 

شغال: اصل این واژه نیز از فارسی به زبان های روسی، فرانسوی، انگلیسی وآلمانی وام داده شده است؛ زیرا در زبان روسی این واژه (شغال) را "shakal " در فرانسوی "chakal "، در انگلیسی "jackal " ودر  آلمانی "schakal " می نویسند.

 

کاروان: این واژه (کاروان) از زبان فارسی به زبان های روسی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی واسپانیایی وام داده شده است.

صورت نوشتاری واژه ی کاروان در زبان روسی"karavan "، در فرانسوی "caravane  " در انگلیسی "caravan " در آلمانی "karawane  "و در زبان اسپانیایی  "karvana  "است.

 

مشک: این واژه (مشک) که به گونه ی دخیل از زبان فارسی به زبان های دیگر رفته است نیز،با روش های نوشتاری متفاوت در هر زبان نوشته می شود؛ زیرا در زبان فرانسوی واژه ی "مشک " را به شکل "musc "، در زبان انگلیسی به صورت "mask " ودر زبان آلمانی به گونه ی "moschus " می نویسند.

 

شربت: این واژه (شربت) را نیز در فرانسوی "sorbet "، در انگلیسی "sherbut " و در زبان آلمانی "sorbet " می نویسند (واز واژه های قرض داده شده ی زبان فارسی به زبان های دیگر است) .

بخشش: واژه ی فارسی "بخشش" نیز در انگلیسی به صورت "baksheesh " ودر زبان آلمانی به شکل "bakshisch " نوشته می شود (واژه ی "بخشش" در آلمانی، مفهوم "رشوه " را نیزمی دهد).

 

لشکر: این واژه (لشکر) نیز واژه ی وام داده شده ی فارسی است.

در زبان انگلیسی این واژه را به صورت "lascar " می نویسند. برخی ها تصور می کنند این واژه هندی ویا اردو است؛ در حالی که چنین نیست. در زبان هندی کشتی بان (ناخدا) نیز به همین مفهوم است.

 

خاکی: این واژه درزبان فارسی به معنای "رنگ خاکی" یا خاک مانند است که درانگلیسی آن را به شکل"khaki " می نویسند.

 

ستاره: "ستاره" نیز از زبان فارسی به زبان های دیگر رفته است. در زبان انگلیسی این واژه را به شکل "star " در فرانسوی به گونه ی ""eastr "، در آلمانی "stern " ودر اسپانیایی "estrella " نوشته می شود.

 

برخی از نام های فارسی  که در زبان های خارجی موجود است:

رکسانا roxana: رکسانا در اصل همان واژه ی فارسی "رخشان "؛ یعنی به معنای "درخشنده" است (ونام بانوان می باشد) . "رخشانه" نیز در فارسی وجود دارد .

"به همین معنی برای نام زنان در فارسی ، "روشنک" نیز گفته شده است."

 

یاسمن jasmine : دراصل این واژه (jasmine ) فارسی بوده و "یاسمن" (نام گلی) بوده است.

 

لیلاک lila : واژه ی "lila " در اصل "لیلاک" بوده وبه معنای "گل یاس بنفش رنگ " است و از فارسی به زبان های دیگر رفته است .

\

آوا ava : این واژه (ava ) از واژه ی فارسی "آوا" به معنای صدا یا آب است.

 

واژه های فارسی عربی شده:

در بسیار ی از موارد ، واژه های برگرفته شده اززبان فارسی توسط زبان های دیگر مانند: عربی وانگلیسی بربنیاد هنجارهای زبانی آن ها ،عربی و انگلیسی شده اند ودوباره به گونه ی وامی به ما داده شده اند مانند: فارسی که پارسی بوده، خندق که در اصل کندک بوده ، دهقان که در فارسی دهگان، سَماق که سماک، صندل که چندل، فیل که پیل، شطرنج که شتررنگ، غربال که گربال، یاقوت که یا کند، طاس که تاس، طراز که تراز، نارنجی که نارنگی، سفید که سپید، قلعه که کلات، خنجر که خون گرو صلیب که چلیپا بوده است.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

محمد جواد11.02.2017 - 08:24

  دست تان درد نکند بسیار عالی

محبوبه23.10.2014 - 19:51

 ممنون از اینکه لطف کردید ودر مورد زبان فارسی این اطلاعات را در اختیار ما قرار دادید.در ضمن خواستم به اون آقایی که در مورد زبان فارسی اظهار نظر کرده بودند بگم زبان شما چه زبانیه که فارسی در برابرش ضعیفه بگو ما هم بریم یاد بگیریم یه وقت احساس ضعف نکنیم!!؟

هدی 11.12.2013 - 15:56

  کی دیدگاهم به نشر میرسد؟

هدی11.12.2013 - 15:49

 خواهش می کنم کلمات قرض شده توسط زبان فارسی از زبان های دیگر را هم لیست کنید.

iraj28.08.2013 - 21:16

 متاسفانه این گونه نتیجه گیری تعصبی و دل بخواهی و بدون سند مردود است.

محدثه هستم 27.08.2013 - 12:26

  عالي بود متشكرم از سايت خوبتون

نعمت اله 12.02.2013 - 14:34

  تشکر از شما که این بخش را تشکیل دادید.

تایماز20.05.2012 - 21:03

  بنظربنده نبایدفارسی رواینقدبهادادچون خیلی خیلی زبان ناقص ضعیفی هستش باتشکرازدوستان.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



جاوید فرهاد