شکست امریکا و پیشتازی چین در بازی جیو اکونومیک در آسیای میانه

١٣ سنبله (شهریور) ١٣٨٩

جمهوری توده یی چین در دو دهه اخیر رشد و توسعه بس چشمگیری داشته است. به گونه یی که امروز پس از امریکا به دومین اقتصاد نیرومند جهان و به لحاظ دیگر، پس از اتحادیه اروپایی و امریکا به سومین اقتصاد بزرگ جهان و از دیدگاه داشتن انباشته های ارزی به نخستین کشور جهان مبدل گردیده است.

 

در سال های اخیر پیوندها میان جمهوری توده یی چین و کشورهای آسیای میانه با آهنگ بس پر شتاب و فزاینده یی رو به بسط و گسترش داشته است. روشن است پس از فروپاشی شوروی پیشین؛ فضای نوی در گستره آسیای میانه پدید آمد. این اوضاع مقارن بود با تبارز چین در پهنه جهانی چونان یک قدرت بزرگ اقتصادی. از همین رو، چین با به میدان آمدن در روند نوسازی کشورهای آسیای میانه توانست نقش سازنده یی در امر توسعه این کشورها بازی نماید.

 

روش است همپا با توسعه بیشتر چین، مصرف انرژی از جمله نفت و گاز در این کشور بالا می رود. همین اکنون چین پس از امریکا دومین مصرف کننده نفت در جهان به شمار است. «چین ناگزیر است ۶۵ درصد از نیازمندی‌های نفت خام را در آینده از خارج تامین کند. کشورهای آسیای میانه که بیش از سه هزار کیلومتر با چین مرز مشترک دارند، در پهلوی ایران، یکی از منابع اصلی تامین انرژی این کشور خواهد بود.»

 

از سوی دیگر، چین با فروپاشی شوروی پیشن از ناحیه آسیای میانه و افغانستان و به ویژه پاکستان با تهدید هایی هم رو به رو گردید که بیشتر از ناحیه تروریسم جهانی و تندروی اسلامی و نیز مواد مخدر بوده است. «در پیوند با تهدیدات امنیتی یی که از سوی آسیای میانه متوجه چین می‌شود، ماتیو کلمنتس- یک تحلیلگر مسائل اور آسیا در لندن بر آن است که ایجاد سازمان شانگهای از اهداف چین برای پیشگیری از تهدیداتی است که از سوی افغانستان و پاکستان  متوجه آسیای میانه و نیز منطقه مسلمان نشین آن یعنی سین کیانگ است.  وی همچنین می گوید که «چین در جایگاهی است که قادر است، تا حدی، امنیت منطقه و ثبات آن را فراهم کند». چین هیچگونه بی ثباتی را در منطقه بر نمی تابد.»

این گونه، توسعه همکاری های چین با کشورهای آسیای میانه از عوامل موثر بالا بردن ظریب ثبات در منطقه است.

 

نفس اهمیت بسیار بالای جیو اکونومیک، جیو استراتیژیک و جیو پولیتیک گستره آسیای میانه چونان بخشی از هارتلند- کشورهای بزرگ از جمله چین را به سوی آن می کشاند. «آسیای میانه دارای میلیاردها بشکه نفت قابل دسترسی و هزاران میلیارد متر مکعب گاز طبیعی، بین اروپا و چین- دو مصرف کننده عمده منابع انرژی واقع شده است. منطقه آسیای میانه همچنین در مرز جهان اسلام قرار می گیرد و پکن و بروکسل، هر دو، آسیای میانه را چونان سپری در برابر ظرفیت های تهدیدات امنیتی ایجاد شده از سوی افغانستان و پاکستان و ... می انگارند.»

 

یکی از دلایل پیشرفت چین در آسیای میانه، پیشگیری مشی پراگماتیک و تمرکز آن کشور بر اقتصاد و دوری گزینی از ملاحظات ایدئولوژیک و دوریگزینی از درگیر شدن به مسایل سیاسی داخلی این کشورها است.

 

«به گفته داکتر ژنگ يو، از آکادمی علوم اجتماعی، چين سياست خود را بر اصول زير بنا نهاده است:

1)روابط دوستانه اقتصادی و تجاری با اين کشورها بايد فارغ از تأثيرات ايدئولوژيک و طبق اصول همزيستی مسالمت آميز و بدون ارتباط با سياست های داخلی اين جمهوری‌ها باشد.

2)دولت چين اميدوار است با توسعه روابط دوستانه با جمهوری‌های آسيای میانه بتواند امنيت و ثبات رادر منطقه و در مرزهای غربی خود گسترش دهد.

3)چين اميدوار است در رقابت با تايوان، جاپان و کوریای جنوبی در توسعه روابط با اعضای جامعه كشورهاي همسود  ابتکار عمل را به دست گيرد.»

 

همکاری ها میان چین و این کشورها زمینه های بسیاری را در بر می گیرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:

-       همکاری در زمینه انرژی (بهره برداری از خاستگاه های نفت، گاز و برق و کشیدن لوله های رسانایی نفت و گاز)

-       همکاری در زمینه ترانسپورت ( احداث خطوط آهن و راهسازی)

-       همکاری در زمینه های صنعتی

-       همکاری در زمینه مبادلات تجاری

و....

به گزارش روزنامه دیلی پترولیوم- چاپ چین، گاز آسیای میانه به زودی به استان های جیانگ شی و هونان در جنوب این کشور می رسد. این روزنامه نوشت شرکت ملی نفت چین (سینوپک) با عملیاتی شدن خط لوله های بیشتر گاز تا پیش از پایان سال 2010 میلادی ، نفت آسیای میانه را به این دو استان در جنوب این کشور منتقل خواهد کرد.

 

روز دوشنبه ۱۴ دسامبر2009 در مراسم باشکوهی خط لوله انتقال گاز آسیای میانه به چین با حضور هو چین تائو- رییس جمهور چین، نورسلطان نظربایف-رییس جمهور قزاقستان، قربان قلی بردی محمد اف- رییس جمهور ترکمنستان و اسلام کریم اف- رییس جمهور ازبیکستان؛ در ترکمنستان گشایش یافت. سران کشورهای شرکت کننده در این مراسم ابراز اطمینان کردند، این خط لوله که به نوعی جاده قدیمی ابریشم را احیا کرده است، به همگرایی هرچه بیشتر کشورهای منطقه کمک خواهد کرد.

 

خط لوله انتقال گاز آسیای میانه به چین نخستین خط لوله انتقال انرژی از این منطقه می باشد که بیرون از قلمرو روسیه احداث می شود. بدون تردید این رویداد به معنای سرآغازی بر پایان انحصار مسکو بر منابع انرژی آسیای میانه خواهد بود. از این رو مقامات منطقه از آن به عنوان «معامله قرن» یاد می کنند.

چین در درون کشور خود نیز شبکه های گسترده رسانایی انرژی دارد و پیگیرانه در پی گسترش و توسعه و بسط آن ها است. این گونه، توسعه بخش انرژی در چین و در کل اقتصاد عظیم آن کشور با آسیای میانه پیوند و گره می خورد. خط لوله اصلی 1869 کیلومتری از نینگ شیا به جیانگ شی و همچنین برخی شاخه های آن به بخش خاوری دومین طرح خط لوله گاز غرب به شرق شرکت سینوپک به شمار می رود که مسیر8700 کیلومتری را در چین طی می کند و به خط لوله یی که از قزاقستان، ازبیکستان و ترکمنستان می گذرد، متصل می شود. انتقال گاز ترکمنستان از بخش غربی این طرح گازی با کمک خط لوله اصلی به طول2746 کیلومتر از شین جیانگ به نینگ شیا، از اواخر سال گذشته آغاز شد. به گزارش خبرگزاری رویتر از پیکنگ، این خط لوله با ظرفیت سالانه سی میلیون متر مکعب گاز، در سال 2011 میلادی به طور کامل عملیاتی می شود و گاز به شهرهای جنوبی تری چون هنگ کنگ منتقل خواهد شد.

 

بزرگ‌ترین دشواریی که تولیدکنندگان آسیای میانه با آن رو به رو اند، پیدا کردن راهی برای رساندن آن به مشتریان شان است. این نکته در باره جمهوری آذربایجان هم که در کنار دریای کسپین قرار دارد، صادق است. آن ها روی هم رفته به شرکت‌های بین‌المللی تکیه می‌کنند که مسیر‌های صادرات در اختیار شان گذاشته و دسترسی آن ها را به بازارهای جهانی ممکن می‌سازند.

 

سه جمهوری آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان در حاشیه‌ دریای کسپین با در اختیار داشتن نزدیک به۵۰ میلیارد بشکه (۷ میلیارد تن) نفت خام، نزدیک به 5/3 درصد ذخایر قطعی جهان را دارند. افزون بر این، این جمهوری‌ها با 5/12 تریلیون متر مکعب گاز، حدود 8/6 درصد از کل ذخایر جهان را در اختیار دارند.

 

ترکمنستان جایی‌ است که چین در آن گام های بلندی برداشته ‌است. تنها در دو سال و نیم گذشته، شرکت ملی نفت چین (CNPC) حدود۲۲۰۰ کیلومتر خط لوله انتقال گاز در آسیای میانه احداث کرده است. این خط لوله از «بختیار لیگ» در شمال ترکمنستان آغاز شده، از ازبیکستان و قزاقستان عبور کرده و به سین‌کیانگ چین ختم می‌شود. انحصار بهره‌برداری از حوزه‌ گازی بختیار لیگ در اختیار چین است.

 

کنون تنها مقدار کمی گاز در این خط لوله جریان دارد اما تا سال ۲۰۱۴، اگر تولید به خوبی صورت بگیرد، این خط لوله حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب گاز در سال منتقل خواهد کرد.

 

شرکت ملی نفت چین همچنین در توسعه میدان یولوتن جنوبی نیز به ترکمنستان یاری می‌رساند، میدانی که به گفته شرکت انگلیسی «گفنی، کلاین و شرکا» که در زمینه مشاوره صنایع نفت و گاز فعالیت دارد، حد اقل ۴ تریلیون متر مکعب و احتمالا حد اکثر ۱۴ تریلیون متر مکعب ذخیره‌ گاز دارد. این مقدار گاز این میدان را در زمره‌ یکی از بزرگترین میدان‌های گازی دنیا قرار می‌دهد و ترکمنستان به لحاظ نظری امکان می یابد که نه تنها از عهده‌ تعهدش در تامین گاز چین برآید، بلکه قادر به صدور گاز به روسیه، ایران و حتا اتحادیه اروپا هم باشد.

 

در این شرایط، ترکمنستان گاز کافی برای صدور به هند و پاکستان هم خواهد داشت، مشروط بر آن که افغانستان آن قدر ثبات پیدا کند که اجازه احداث خط لوله‌ یی به جنوب آسیا را دهد.[1]

 

 ترکمنستان دچار مشکل کمبود منابع نقدی جهت تامین هزینه‌های برنامه‌ بالابری تراز تولید خود از ۴۰ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۰۹ به ۲۵۰ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۳۰ است. با این وجود، این کشور هنوز در مورد اعطای اجازه دسترسی مستقیم به منابع عظیمی چون «یولوتون جنوبی» به خارجیان به شدت محتاط است.

 

شرکت دولتی نفت چین همچنین در مناطق غرب ازبیکستان و بخشی از دریاچه آرال در حال اکتشاف نفت و گاز می باشد.

 

هر چند که مقامات چینی با کشورهای منطقه آسیای میانه توفقنامه های دو جانبه امضا کرده اند ولی در مواردی ناگزیر می شوند که به همکاری های چند جانبه نیز روی آورند. به طور مثال در جریان ساخت خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به چین کشورهای ازبیکستان و قزاقستان به عنوان مسیرهای ترانزیتی انتخاب شدند. زیرا چین به این دو کشور امکان داده است که می توانند گاز خود را از طریق خط لوله یاد شده به چین انتقال دهند.

 

کمپانی های چینی که در جهان از شهرت خوبی در اتمام به موقع پروژه ها برخوردار می باشند، به کارگران محلی کشورهای آسیای میانه نیز همانند کارگران چینی آموزش می دهند و آن ها را استخدام می کنند. این سیاست های چین در منطقه تاثیرات مثبتی داشته است و تمایل کشورهای منطقه را به همکاری با چین برانگیخته است. به این ترتیب چین در آستانه دستیابی به نفت و گاز منطقه و در کنار آن اورانیوم و سایر منابع طبیعی آن است. در دهه1990 کمپانی های چینی تقریبا نوعی امتیاز انحصاری برای صادرات منابع انرژی آسیای میانه داشتند. اما با فعالیت های امروز چین در منطقه به نظر می رسد که این امر بیشتر برای هموار کردن زمینه بازی برای چین در این منطقه انجام شده است.

 

از سوی دیگر پویایی های چین در منطقه آسیای میانه به معنای افزوده شدن یک قدرت دیگر در رقابت برای دستیابی به منابع نفت و گاز خزر خواهد بود. در این حال افتتاح خط لوله گاز ترکمنستان به چین در ماه دسامبر سال ۲۰۰۹ میلادی که از قلمرو ازبیکستان و قزاقستان عبور می کند، به معنی تغییر جدی اوضاع جیو اکونومی منطقه آسیای میانه می باشد. اکثر کارشناسان بر این باورند ، چین با افزایش سرمایه گذاری درطرح های انرژی آسیای میانه به تدریج جایگاه خود را به عنوان یک قدرت مهم در این منطقه تثبیت خواهد کرد. مقامات چینی هم بر آن اند، در رقابت روسیه وامریکا در زمینه نفوذ در آسیای میانه نباید مداخله نمایند.

 

چین افزون بر ترکمنستان با قزاقستان در زمینه نفت همکاری دارد.

هم اکنون بخشی از نفت خام قزاقستان به چین صادر می شود. اما حتا زمانی که خط لوله چین بتواند به حد اکثر ظرفیتش با حدود ۴۰۰ هزار بشکه در روز در سه یا چهار سال آینده برسد، مقدار این صادرات تنها نزدیک به یک سوم مقدار صادرات به غرب خواهد بود.

 

به حال چین با اعطای ده میلیارد دالر وام به قزاقستان موفق شد برخی از شرکت‌های نفت و گاز این کشور را بخرد. کنون ساخت یک لوله نفت‌رسانی از «آتاسو» قزاقستان به «آلاشانکاو» چین به پایان رسیده و ساختمان احداث لوله دیگر نفت‌رسانی نیز از قزاقستان به چین ادامه دارد.

 

شرکت سرمایه گذاری دیگر چینی سال گذشته اقدام به خرید سهام شرکت نفت و گاز قزاقستان کرد که مبلغ این قرارداد ۹۳۹ میلیون دالر اعلام شده است. در حال حاضر یک خط لوله جدید انتقال گاز قزاقستان در دست ساخت می باشد که با تکمیل آن امکان انتقال سالیانه ۱۲ میلیارد متر مکعب گاز به چین فراهم خواهد شد.

 

اگر چین در اواخر سال ۲۰۰۸ میلادی ، یک پنجم از میزان کل تولید نفت قزاقستان را در اختیار گرفته بود، در سال ۲۰۰۹ میلادی مواضع این کشور به دلیل اختصاص اعتبار مالی ده میلیارد دالری به قزاقستان برای خرید سهام شرکت مشترک نفت و گاز «مانگیستا و قز مونای گاز» و جبران خسارات وارده از بحران مالی جهانی به شدت تقویت گردیده است. در این شرایط خط دوم خط رسانایی نفت قزاقستان به چین به طول ۷۶۱ کیلومتر و با ظرفیت۲۰ میلیون تن نفت در سال به بهره برداری رسید.

 

همچنین در سال گذشته میلادی، خط لوله گاز موسوم به غرب قزاقستان چین افتتاح شد. این گونه، چین به تدریج با دستیابی به منابع نفت و گاز قزاقستان در دریای کسپین به مهم ترین شریک و همکار اقتصادی این کشور تبدیل خواهد شد.

 

کشورهای آسیای میانه با هم اختلافات بسیاری دارند. شاید این اختلافات زمینه ساز مشکلاتی در روابط آینده چین با این کشورها گردد. در هر شرایطی چین در آینده با درد سرهای برخاسته از سردی روابط میان برخی از کشورهای آسیای میانه رو به رو خواهد شد.

 

در اوضاع پیچیده سیاسی در کشورهای آسیای میانه که برخاسته از همچشمی های رهبران این جمهوری ها و خودخواهی و خود برتربینی برخی ازآنان می باشد، هر کشوری برای سرمایه گذاری در اقتصاد این جمهوری ها ریسک نمی کند. به همین دلیل سران این جمهوری ها بدون اندیشه در مورد پیامدهای نفوذ اقتصادی چین در کشورهای خود به پیکنگ به عنوان یک بانک بزرگ سرمایه گذاری نگاه می کنند که آماده واگذار نمودن اعتبارات و وام های کلان برای کشورهای منطقه می باشد. در این میان مساله اساسی این است که در قبال نفوذ فزاینده چین در آسیای میانه، روسیه به عنوان یک کشور تاثیر گزار در تحولات سیاسی منطقه چه واکنشی نشان خواهد داد؟

 

حجم مبادلات تجاری چین با پنج کشور آسیای میانه به پنجاه برابر رسیده است. پس از فروپاشی شوروی، چین در بسیاری از این کشورها کارخانه‌های صنعتی و تولیدی را خریداری کرد.

 

با احداث راه آهن قرقیزستان- ازبیکستان- ترکمنستان و چین که راه آهن این کشور را به راه های ریلی ایران و ترکیه متصل نموده و ورود محصولات این کشور به بازارهای اروپای غربی را راحت کرده و زمینه سرازیر شدن سرمایه خود و محصولات تولیدکنندگان چینی به منطقه استراتیژیکی آسیای میانه را فراهم نماید. با این حال چین قصد دارد، به عنوان آلترناتیو و در راستای احیای جاده ابریشم طرح های مورد نظر خودرا در آسیای میانه تحقق بخشد.

 

مبادلات بازرگانی چین و تاجیکستان در حال گسترش می باشد. به گونه یی که چین در سال ۲۰۰۹ میلادی در این زمینه از روسیه پیشی گرفته و به رقم رکورد ۵،۱ میلیارد دالر رسید. احداث راه ها و نیروگاه ها، سرمایه گذاری های کلان اقتصادی و اعطاء وام های عظیم از دیگر موارد همکاری های رو به رشد تاجیکستان و چین می باشند.

 

دولت چین قصد دارد، طرح مشترک راه آهن منطقه یی را در آسیای میانه عملی نماید. بر اساس این طرح راه آهن چین به شبکه ریلی ازبیکستان و قرقیزستان خواهد پیوست. این راه آهن از منطقه اندیجان ازبیکستان می گذرد که همین که شرکت های چینی در حال اکتشاف و استخراج نفت و گاز هستند.

 

در تاجیکستان نیز شرکت های چینی متعهد به ساخت دو نیروگاه چین همزمان با تلاش برای انحصار بازار انرژی آسیای میانه در چندین طرح برق رسانی و ساخت نیروگاه نیز مشارکت دارد. در چارچوب این برنامه دو خط انتقال برق در قرقیزستان و تاجیکستان در دست احداث دارد و چند شرکت چینی روند بازسازی شبکه برق شهر تاشکنت- پایتخت برق آبی «شورآب» و «نوآباد» شده اند و قرارداد احداث سه نیروگاه مشابه دیگر نیز میان دو طرف امضا شده است. دولت تاجیکستان نیز در ازای این همکاری ها امتیاز استخراج چندین معدن مهم این کشور از جمله طلا، نقره، مس، و ولفرام و سنگ های گرانبها مانند لعل و یاقوت در منطقه بدخشان را به شرکت های چینی واگذار کرده است.

 

یکی از ویژگی های آسیای میانه، داشتن خاستگاه های بزرگ گنجینه های یورانیوم در این کشورها است. به گونه یی که قزاقستان بین 17-18 درصد ذخایر یورانیم جهان و ازبیکستان نزدیک به 5/4 درصد یورانیوم جهان را دارد. این موضوع موجب راه افتادن رقابت جهان بر سر دستیابی به این خاستگاه ها گردیده است. روشن است چین نمی تواند از این رقابت برکنار بماند.

 

 کنون چند شرکت چینی سرگرم اکتشاف اورانیوم در تاجیکستان می باشند. زیرا چین در آینده به دلیل توسعه برنامه هسته یی غیر نظامی خود نیاز شدیدی به اورانیوم پیدا خواهد کرد.

 

 از سویی دیگر شرکت دولتی انرژی اتمی و شرکت دولتی سوخت هسته یی گواندون چین با دولت قزاقستان که بزرگترین کشور دارنده و صادر کننده اورانیوم در منطقه آسیای میانه می باشد، توافقنامه بلند مدت استخراج و صدور اورانیوم از قزاقستان را امضا کرده اند. در ازبیکستان و قرقیزستان نیز شرکت های چینی در حال اکتشاف معادن اورانیوم می باشند.

 

از سویی دیگر، پیکنگ در بازسازی راه های تاجیکستان و قرقیزستان مشارکت پویایی دارد. کنون کارگران چینی در تاجیکستان مشغول ساخت تونل در یکی از ارتفاعات این کشور می باشند. در نگاه ظاهری حضور چین در آسیای میانه در همکاری های اقتصادی خلاصه می شود که در ازای سرمایه گزاری در شبکه برق، حمل و نقل، انرژی و معادن این کشورها نفت و گاز و اورانیوم مورد نیاز خود را وارد می کند. از دیدگاه چین آسیای میانه یک منطقه مهم به عنوان دارنده ذخایر انرژی مورد نیاز چین و بازار خوب مصرف کالاهای چینی می باشد.

 

این گونه، چنانی که می بینیم، چین در رقابت های اقتصادی در آسیای میانه دست بالایی دارد و بر امریکایی که در باتلاق جنگ افغانستان درگیر جنگ فرسایشی بی پایان با قبایل پشتون مرزی پاکستان و افغانستان گردیده است، برتری چشمگیری یافته است.

 

بالا دستی چین بر اتحادیه اروپایی نیز بس آشکار است. «به نظر آلکساندر راهر، کارشناس شورای روابط خارجی آلمان، چین در رقابت‌ها بر سر دستیابی به منابع انرژی آسیای میانه و حوزه‌ دریای کسپین موفق‌تر از غرب عمل کرده است. وی در این رابطه به بخش فارسی دویچه وله می‌گوید: «چینی‌ها مدت هاست از اتحادیه اروپا پیشی گرفته‌اند. حالا چین در کنار روسیه نخستین کشوری خواهد بود که گاز این منطقه را وارد می‌کند. اتحادیه اروپا در این عرصه بایستی شتاب کند، در غیر این‌صورت دست خالی خواهد ماند.»

 

به رغم تلاش های امریکا و اتحادیه اروپا روند اجرائی طرح خط لوله «نابوکا» با کندی در حد توقف مواجه گردید و کشورهای آسیای میانه نیز سمت و سوی سیاست راهبردی خود را متوجه روسیه و چین کردند.

 

روشن است پروژه نابوکا بدون مشارکت ارگانیک ایران چشم انداز روشنی ندارد. این در حالی است که امریکا با این کشور تا مرز جنگ پیش رفته است. به باور بسیاری از کارشناسان، آغاز جنگ میان امریکا و ایران – پایان کامل شکست امریکا در میدان آسیای میانه و قفقاز خواهد بود.  طرفه آن که با تیره شدن روابط ترکیه و اسراییل و ناکام شدن تلاش های اسراییل در راه اندازی کودتاهای نظامی در ترکیه، از دیدگاه راهبردی هزینه های طرح باکو- تفلیس- جیهان که برای رساندن نفت قفقاز برای اسراییل در نظر گرفته شده بود، نیز برباد رفته است.

 

همچنین روشن است، بدون کنار آمدن با ایران، پروژه رسانایی گاز ترکمنستان به پاکستان و هند و نیز در هاله یی از ابهام می باشد. زیرا تامین امنیت در مناطق باختری افغانستان بدون همکاری ایران ممکن پنداشته نمی شود.

 

کشاکش های پایان ناپذیر امریکا با ایران نیز از عواملی است که زمینه مانور آن را در آسیای میانه محدود ساخته است. مادامی که امریکا سرگرم بازی «هسته یی» با ایران بوده است، چین توانسته است با هماهنگی روسیه کامیابی های شایان توجهی در آسیای میانه داشته باشد.

 

در هفته نخست 2010  لوله رسانایی گاز ترکمنستان به ایران که گاز میدان «دولت آباد» این کشور را به شهرسرخس ایران می رساند، گشایش یافت. این دو واقعه ( گشایش خطوط رسانایی گاز آسیای میانه به چین و ایران) در نزد کارشناسان انرژی به معنای شکست کامل غرب در بازی دستیابی به انرژی آسیای میانه ارزیابی گردید.

 

از سویی دیگر باید توجه داشت که پیش از این روسیه با انتقال گاز ترکمنستان به چین موافقت کرده بود و زمانی که لادمیر پوتین- نخست وزیر روسیه در تاریخ ۳ دسامبر سال ۲۰۰۹ میلادی اعلام کرد، مسکو با انتقال گاز ترکمنستان به شرق موافق می باشد.کارشناسان این سخن پوتین را به عنوان توافق مسکو و پیکنگ در جهت اتخاذ سیاست واحد انرژی در آسیای میانه و وارد نمودن ضربه به منافع غرب ارزیابی کردند.

 

چیزی که در این میان شایان توجه است، بازی بسیار ماهرانه راهبردی  روسیه است. پس از فروپاشی شوروی پیشین، روسیه در برابر سه خطر عمده در خلای استراتیژیک پدید آمده در گستره آسیای میانه رو به رو بود:

1-     خطر بنیادگرایی و تند روی اسلامی

2-     خطر نفوذ اقتصادی چین 

3-     حضور راهبردی امریکا

4-      خطر پان ترکیسم

 

روسیه نیک می دانست که با توجه به ضعف اقتصادی در جایگاهی نیست که بتواند به تنهایی با این چالش ها دست و پنجه نرم نماید. این بود که سیاست موازنه کردن و خنثی ساختن این چالش ها یکی با دیگری را پیش گرفت.

 

روسیه توانست با ایجاد سازمان همکاری شانگهای، پیمان امنیت دسته جمعی و تقویت ناسیونالیسم در این کشور ها تا جایی زمینه رخنه اندیشه های بنیادگرایی و تند روی اسلامی را در منطقه محدود کند.

 

با توجه به این که روسیه در حدی نبود که بتواند نیازهای کشورهای آسیای میانه را بر آورده سازد، برای موازنه کردن نفوذ اقتصادی چین توانست با تشویق رهبران آسیای میانه به پیش گیری مشی چند محوری اقتصادی با کشانیدن پای هند، جاپان، کوریا، کشورهای اروپایی، ایران، ترکیه و امریکا تا جایی خطر نفوذ یک جانبه چین را خنثی بسازد. در این راستا می توان پلورالیسم حضور محدود  اقتصادی کشورهای نام برده را چونان مانعی بر سر حضور انحصاری اقتصادی غرب در منطقه هم ارزیابی کرد. 

 

همچنین روسیه با پشتیبانی از ناسیونالیسم و تقویت هویت ملی کشورهای آسیای میانه و نیز  بهبود و گسترش مناسبات با ترکیه توانست تا از سوی ترکیه را متقاعد به برخورد پراگماتیک تر در قبال مساله پان ترکیسم و ارجحیت دادن به مسایل اقتصادی بر مسایل ایدئولوژیک بسازد و این گونه لبه تیز تیغ پان ترکیسم را کند تر بسازد و از سوی دیگر، با میدان دادن به ناسیونالیسم های بومی، موفق به محدود تر ساختن زمینه برای پذیرش پان ترکیسم در آسیای میانه و قفقاز گردد.

 

همچنین روسیه توانست به بهره گیری از گرفتاری های امریکا در عراق و افغانستان و نزدیکی راهبردی با چین، ترکیه، ایران و هند، راندمان تند امریکا را به سوی آسیای میانه کند نماید.

 

یکی از دلایل پیروزی چین در رقابت بر سر آسیای میانه، بهره گیری از لغزش های پی در پی غرب در این گستره بوده است. طرح موضوع حقوق بشر و فشار بر کشورهای آسیای میانه از دیگر اشتباهات غرب در قبال سران جمهوری های آسیای میانه بوده است. زیرا غربی ها با اتخاذ ژست دموکرات ماآبانه خود در ذهن و افکار سران کشورهای منطقه ایجاد ترس و رعب نمودند و در نزد آن ها چنین تصور پیدا شد که امریکا و اتحادیه اروپادر فکر بر اندازی دولت آن ها می باشند.

 

به ویژه امضای قرار داد همکاری های استراتیژیک میان امریکا و افغانستان و انگلیس و افغانستان تاثیر بس منفی یی در زمینه ناکامی غرب در بازی آسیای میانه بر جا گذاشته است. این قرار دادها موجب آن گردید که کشورهای آسیای میانه به اهداف غرب در افغانستان و آسیای میانه مشکوک گردند. به ویژه رویدادهای اندیجان و بیشکیک به این سوء ظن ها بیشتر افزود و موجب گردید کشورهای آسیای میانه با احتیاط بیشتری با نفوذ امریکا برخورد نمایند.

از سوی دیگر چین با توجه به سرمایه گذاری هایی که در آسیای میانه نموده است، کنون دیگر بیش از پیش در برابر یرایت بحران از افغانستان به آسیای میانه و حتا شمال افغانستان حساس شده است و در پی آن است تا بحران در مرز افغانستان و پاکستان در جا بزند.

 

در سال های اخیر چین همچنین همکاری های خود را با افغانستان گسترش داده است. این همکاری ها شامل عرصه های گوناگون می گردد مانند ساختن بیمارستان ها، راه ها، بهره برداری از معادن و توسعه پیوندهای بازرگانی.

 

در این میان چیزی که شایان توجه است، کشیدن شاخه هایی از شبکه راه آهن سراسری آسیای میانه به سوی افغانستان است که می تواند تجارت میان چین و افغانستان را به پبمانه شایان توجهی گسترش ببخشد. به ویژه از جمهوری های تاجیکستان و ازبیکستان به شهرهای فیض آباد، کندز و مزار شریف و همچنین از جمهوری ترکمنستان به شهر هرات. این گونه چهار شهر بزرگ شمال افغانستان با شبکه سراسری جمهوری چین نیز وصل خواهند شد.

 

در پهلوی این ها پیوستن شبکه های راه های اسفالته این کشورها با شبکه راه های افغانستان از اهمیت بسیاری برخورد دار است. در این زمینه یکی از کارشناسان می نویسد:  «اهمیت اقتصادی راه میان فیض آباد- سنکینانگ مستقمیما بستگی دارد به موقعیت مهم جغرافیایی افغانستان با داشتن منابع طبیعی دست ناخورده و رشد سرسام آور صنعت چین و نیاز به ایجاد راه های بازرگانی کوتاه و متعدد که چین را به کشورهای آسیای میانه، آسیای جنوبی، خلیج فارس وکشور های عربی وصل  نماید.»

 

به هر رو، چنین به نظر می رسد که امریکا جز از کنار آمدن با ایران و پایان بخشیدن به بحران های خونین و بی فرجام عراق  و  افغانستان راهی دیگری برای ادامه بازی در گستره آسیای میانه و قفقاز نداشته باشد. چیزهایی که در آینده نزدیک دستیابی به آن بس  دشوار می نماید و مستلزم بازنگری ریشه یی استراتیژی امریکا در منطقه است.

 

 

منابع

 

1-   آسیای مرکزی بر سر دوراهی انتخابات شریکان خارجی- سایت  فرغانه رو

2-   آسیای مرکزی و طرح های چین برای این منطقه- سایت  ایران شرقی

3-    باخت امریکا در بازی دستیابی به منابع انرژی آسیای مرکزی / Center Asia .RY/

ایران شرقی /

4-    باز‌خوانی اهداف چین در آسیای مرکزی- سایت  ايراس

5-    ترکمنستان و بازی با کارت برنده گازی- سایت  فرغانه رو

6-   خط لوله گاز ترکمنستان به چین - عفیفه عابدی برگرفته از سایت: بررسی های استراتیژیک

7-    خط لوله گاز ترکمنستان به چین- عفیفه عابدی برگرفته از سایت: بررسی های استراتیژیک

8-   رقابت چین، اتحادیه اروپا و روسیه بر سر انرژي آسیای مرکزی- فاطمه عطري، ايراس

9-   روابط چین و قدرت‌های بزرگ نویسنده(گان) : محسن شریعتی‌نیا

10-   آسیای مرکزی ، سلطه اقتصادی چین و عواقب آن  خبرگزاری-  فرغانه رو

11-   مبادلات تجاری چین با آسیای مرکزی۵۰ برابر شد- صدای آلمان، طاهر شیر محمدی و بابک بهمنش

12-     نفت  و گاز آسیای میانه به شرق می رود یا غرب؟ جان رابرتز- بولتن انرژی پلاتز

13-      همکاري گسترده چين و روسيه در بخش انرژي-  ايراس

14-    اهمیت راهبردی راه فیض آباد سین کیانگ برای افغانستان- عزیز بارز

15-     سایت انترنتی افغانستان رو

 

 

 



[1] . شرط مهم موفقیت این طرح، پیوستن هند به آن است. در غیر آن بسیار دشوار است به پیاده ساختن موفقانه آن امید بست. یکی از دشواری های چشمگیر دیگر برای کشیدن لوله های رسانایی گاز از ترکمنستان به پاکستان، وضع پیچیده امنیتی در افغانستان است. به ویژه این که در بر نامه است که خط لوله از استان  های نا آرام قندهار و هلمند و نیمه آرام فراه بگذرد. درد سر دیگر، جذب سرمایه گذاری در این پروژه به شمار می رود. هزینه پروژه چند میلیارد دالر ارزیابی شده است. تا کنون تنها  بانک توسعه آسیایی وعده پشتیبانی مالی بایسته را در زمینه داده است. با این هم، تمویل کامل طرح به سرمایه گذاری بیشتر نیاز دارد. بعید به نظر می رسد که در اوضاع کنونی کسی حاضر به سرمایه گذاری در این طرح باشد.

 

با این همه، با توجه به نیاز روز افزون هند به انرژی، آن کشور در برنامه دارد در آینده هم از ایران و هم از ترکمنستان گاز بخرد.

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



عزیز آریانفر