جوانان افغانستان نسل فراموش شده و مشکلات اجتماعی شان

١٩ عقرب (آبان) ١٣٨٩

افغانستان یکی از کشورهای جوانی است که از مجموع ٢٥ میلیون نفر جمعیت تقریبی آن میباشد، ١٠ میلیون نفر در سنین بین ١٥ تا٣٠ ساله قرار دارند. در واقع ٤٥% جمعیت افغانستان را طبق سرشماری مرکزی افغانستان جوانان تشکیل میدهد. اما اگر پا را فراتر گذاشته و وضعیت جوانان افغانستان را با دیگر کشورها بسنجیم تازه به این موضوع میر‌سیم که نسل جوان افغانستان یک نسل فراموش شده است که دامگیر صد ها مشکلات اجتماعی میباشد گرچه در مطبوعات به شکل شعاری بعض حرف های دارند ولی جنبه عملی نداشته به شعار باقی مانده و این یک صدمه بزرگ را بر روحیه جوانان ما وارد مینماید امید میبرم که در این زمینه توجه صورت بگیرد که جوانان هم خود درین کشور شرک بدانند. 

طوریکه همه در جریان است نسل جوان افغانستان در جریان بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، آسیب جسمی و روحی قابل توجهی را متحمل شده‌اند و در فضای آلوده‌ی جنگ و خشونت ، ابتدایی‌ترین سالهای زندگی و به ویژه سال های جوانی خود را سهپری و تجربه کرده‌اند. ٨٠% این طبقه از نعمت سواد محروم بوده که باید از طرف دولت به شکل مجانی ارایه میشد ولی عده‌ ای از آنها نیز در مهاجرت به خاک همسایه سرمیبرند.

برای بررسی وضعیت جوانان در حالت کنونی و برخورداری آنها از آزادی و یا عدم آزادی باید وضعیت‌شان درگذشته بررسی شود. اگر به پنج سال ویا بیشتر از پیش یعنی به زمان طالبان برگردیم درمیابیم که جوانان خیلی محدود بودند و محدودیت قایل میشد. دختران به هیچ وجه اجازه‌ی درس خواندن را نداشتند و پسران هم با محدودیتهای زیادی ادامه‌ی تحصیل میدادند. مثلاً بیشتر موضوعات درسی آنها را مضامین دینی تشکیل میداد و باید با پوشش و یونیفورم خاص به مدرسه و دانشگاهها میرفتند یعنی آنها در امور شخصی خود هیچ اختیاری نداشتند. حتی ریش آنها اندازه گرفته میشد.

با مقایسه‌ رژیم قبلی و رژیم جدید میتوان گفت: از محدودیت‌های جوانان اعم از دختران و پسران تا حدودی زیادی کاسته شده است ولی نه انچه که توقع میرود . مهمتر از همه موضوع تحصیل است که ممانعتی برای آنان وجود ندارد ولی با امکانات شخصی البته نه خدمات دولتی. جوانان در امور اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و حتی ورزشی نیز میتوانند نقش مهمی را ایفا کنند. آنها نسبت به گذشته آزادی‌های چشمگیری را به دست آورده ‌اند. چرا که عده‌ای از جوانان با توجه به نوعیت رژیم جدید آینده‌ی خود را در یادگیری زبان انگلیسی و کامپیوتر میبینند. عده‌ای هم سعی میکنند از دروسی که در مدت جنگها دور مانده‌اند آن را جبران کرده و به صورت شبانه درس بخوانند. برخی از جوانان دیگرهم بعد از مهاجرتهای طولانی به افغانستان بازگشته‌ اند و کارهایی را که در زمان مهاجرت آموخته ‌اند به کشور خود ارائه میدهند ولی انچه که باید زمینه و یا امکانات بیشتر در دست راس شان قرار میگرفت هیچ توجه جدی مبذل نشده است.

درست است که جوانان افغانستان به آزادی " نسبی" دست یافته‌ اند ولی آزادی به تنهایی کاری را از پیش نمیبرد ، بلکه جوانان را به راه نادرست سوق میدهد. یعنی در کنار این آزادی‌ها ایجاد راهکار و پالیسی دولت نیز نیاز است در راستایی ظرفیت سازی جوانان میحط اکادمی مراکز فرهنگی کتابخانه های عامه زمینه کار و بلاخره زمینه تحصیل برای اکثریت جوامع روستایی به ویژه طبقه فقیر و مظلوم واقع شده افغانستان.

اگر پا را فراتر گذاشته و وضعیت جوانان افغانستان را با دیگر کشورها بسنجیم تازه به این موضوع میرسیم که نسل جوان افغانستان یک نسل فراموش شده است بوده دچار صد ها مشکلات اجتماعی میباشند. گرچند که بعد از انتخابات ریاست جمهوری، آقای حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان وزارت امور جوانان را که در رأس آن آمنه افضلی بود به عنوان کابینه‌ی خود انتصاب کرد ولی دیری نگذشت که این وزارت از طرف پارلمان استقلال خود را از دست داد و با وزارت فرهنگ ادغام شد. وزارت جوانان در زمان استقلال خود فقط توانست تشکیلات وزارت را بسازد و به وضعیت ادارات آن سروسامان بدهد ولی کار عملی را در زمینه‌ی پیشرفت ذهنی و علمی جوانان انجام نداد. و این وزارت چند تن از وزیران بنام خرم و سایر شاهد شد و هیچ اقدامی برای جوانان انجام نداد که تا گام های موثر برای آینده کشور میگذاشت چرا که همین جوانان است که اقایی خرم را بگیرد و گر نه از خرم بتر خواهد تقدیم شد به جامعه هم اکنون نیز وزارت فرهنگ و جوانان افغانستان هیچ برنامه‌ی جدی را در این زمینه ندارد و حتی شخصی حاضر به گفتن وضعیت کارکرد وزارت نمیشود.نقش رسانه‌ها هم در رشد اذهان جوانان ضعیف و کمرنگ است. در رادیو وتلویزیون برنامه‌ های مشخصی برای تربیت و رشد جوانان دیده نمیشود. هر قدر کانال تلویزیونی زیادتر میشود جوانان به طرف موسیقی و آن هم "موسیقی هندی" رو می‌آورند. بیشتر برنامه‌های رادیویی هم فقط آهنگهای سفارشی را جزء پلان کاری خود ساخته‌ اند. این خود باعث شده است برخی از جوانان خواننده باشند ولی هیچ کدام به طور تخصصی نمیخوانند و با فن‌ها و مهارتهای موسیقی آشنایی ندارند. دولت هم در این مورد پالیسی مشخص را ارائه نکرده است. جوانانی هم که از کشورهای خارجی بازگشته‌ اند با بیکاری محض مواجه میشوند که هستند. در هنگام صبح عده‌ی انبوهی از جوانان در میدانها ساعتها منتظر میمانند تا صاحبان کار یکی از آنها را با خود به سر کار ببرد. این جوانان یا به عنوان عصیان اجتماعی به گروههای طرفدار خشونت میپیوندند و یا دچار سرخوردگی از کشورشان شده و دوباره مهاجر میشوند که کشور های همسایه و با سوغات های تازه به وطن بر میگردند میتوانم نمونه چند نام ببرم مانند معتاد به مواد مخدر قاچاقبر سارق و امثال آن. غم‌ انگیزترین صحنه اینکه مواردی خودکشی هم به علت عدم امکانات و مراکز تفریحی و بیکاری صورت گرفته است.


مشکلات جوانان تحصیل کرده نیز کم نیست. هر ساله به تعداد جوانان کانکورزده اضافه میشود. وزارت تحصیلات عالی امسال حدوداً معینه را محصل متقاضی دارد حال آنکه این وزارت تنها بیست هزار نفر آنها را در مراکز آموزش عالی جذب میکند‌. حتی فارغ التحصیلان دانشگاه ها نیز امیدی به آینده‌ی خود در زمینه‌ کاریابی ندارند. که تمام مردم دنیا شاهد است جوانانیکه به صد مشکلات از دانشگاه فارغ میشوند انها به عنوانی به

 

وزارت خانه جذب نمیشود تا شناخت کافی برخوردار نباشد و یا سالها به دنبال کار میگردد تا بلاخره خسته شده به حرفه های غیر مسلکی سوق میشوند و دولت تا به حال حس نکرده این مشکل را و نه برنامه را درین زمینه روی کار گرفته.

جمعیت کثیری از محصلین در زیر خیمه ها درس میخوانند این در حالی است که نو سال از تشکیل دولت انتقالی ، موقت و انتخابی میگذرد و بلاخره دور دوم ریاست جمهوری اقایی کرزی است ولی هیچ توجه به جوانان نداشته. جوانان افغانستان به ورزش نیز علاقمند هستند حتی دختران هم در بخش‌های مختلف ورزش حضور فعال دارند. دختران علاوه بر ورزشهای رزمی، بسکتبال، والیبال حتی تیم فوتبال تشکیل داده‌اند. لیکن کمبود امکانات ورزشی چه از لحاظ مکان و وسایل آنها را رنج میدهد.

در ساحه‌ی بازیگری و خوانندگی و تئاتر، نسل جوان جدیداً سهم میگیرند و گرفته و تعداد چشمگیری از دختران در تلویزیون میخوانند. با وجود این فضای باز نسبت به زمان طالبان برای جوانان بازهم این طبقه خود را نسل محروم و فراموش شده میدا‌نند و از این وضعیت خود راضی نیستند. همچنان آنها خواهان امکانات از طرف دولت در تمام عرصه‌ها هستند. امروزه در رسانهاي چاپي و رسانهاي الكتروني ملی وبین المللی درمورد نقش جوانان ومشكلات آنها بحث و گفت وگوهاي زيادی صورت ميگيرد،ولي هيچگونه اقدام در رفع مشكلات آنها صورت نمي گيرد و یا اینکه همه کر است و یا کور. كه اين خود يك بهران در ازدياد مشكلات جوانان ميباشد.اين گفتگوها باعث ميشود تا مردم جوانان را مجرم پندارند وآنها را سرچشمه اين همه نابساماني ها درجامعه وانمود سازند، درحاليكه واقعيت امرچيزي ديگري است كه آن را جامعه مي نامند جوانان خود حیران است به که بگویند و چه کنند.

سرچشمه اين همه نابساماني هاي ناگوار از همان جاي بر ميخيزد كه جوانان درآن تربيه مي يابند.كه همانان عبارت از جامعه است. اين را بايد جدي دانست كه جامعه در ساختار شخصيت جوانان نقش به سزاي دارد. مانند والدين كه در تربيه اطفال نقش به سزاي را دارا می باشند.پس هرگاه ما ادعاي ساختار جامعه فقير وبي بزاعت خود را داريم.اولأ دست به ساختار وپرورش فرزندان وجوانان كشور بزنيم،در غير آن ساختار جامعه آرزوي محض خواهدبود و به نظرم سال های بیش را پشست سر خواهیم داشت تا بالای جوانان کار نمایم و رسیدگی شود و جوانان ظرفیت مدیریت و رهبری پیدا نمایند و ظرفیت اداره امور مملکتی را پیدا نمایند.مشكل اساسي كه در كشورما درقبال جوانان وجود دارد بي مسووليتي و غلط انديشی كهن سالان وبزرگان است كه هيچ گاهي متوجه اين نكته نگرديده اند كه مشكل از جوانان فريخته اين مرزوبوم نبوده،بلكه مشكل اساسي از محيط زيست ما وجامعه ماست.اگر ما ژرفتر بنگريم مشكلات جونان بازگو كننده وضع جامعه ما ميباشد. جامعه که چندین دهه جنگ،بهران و بدبختی را پشت سر گذاشته است.با در نظر داشت وضع كنوني افغانستان مشكلات جوانان را ميتوان چنين تقسيم بندي نمایم: 

1- بیسوادی و عدم دسترسی به مراکز تعلیمی وفرهنگی:

اگر جهل در یک جامعه اي بوجود آيد همه فضيلت ها را ممكن ازبين ببرد،چه رسد در جامعه اي كه اصلأ سواد اساسي راه نيافته باشد.كه عامل اين هم براي همه آشكار است كه جنگ و بدبختي در چند دهه  در كشور است كه بابسته نمودن دروازه هاي مكاتب،مراكز آموزش اهل خرد مردم را وحشت زده ازعلم ودانش نمودند كه تا امروز از بركت سواد محروم اند.

2- نبود اندیشه و ایده یالوژی هدفمند در میان جوانان:

امروزه جوانان از هر سوي مورد تهاجم فكري وانديشه هاي وارداتي قرار گرفته اند كه جوانان در يك كشمش فكري قرار گرفته و در يك مسير نامعلوم در حركت هستند.هیچ اداره هم نیست که درین زمینه توجه نماید جلو همچو خلاف کاری گرفته بتواند کاری را به منظور از بردن این مشکل نیاز به یک مبارزه فکری وهدفمند در این عرصه نیاز است.

3- عدم توجه به اعمال اخلاقی جوانان:

اخلاق يكي از ابزارمهم وموارد بسيار اساسي حفظ وپايدار نگهداشتن جامعه اسلامی ميباشد كه اين خود هدف پيامبران اسلام بوده است.كه در پياده نمودن اخلاق نيكو ميكوشيدند،ولي متأسفانه كه در كشور ما حتا تحصيل يافته هاي ما حاضر به رعايت اين نقطه نيستندوباعث بي اعتمادي خودشان در جامعه ميگردد.به نظراکثر بیشتر مواردی اخلاقی در کشور وجود دارد که رعایت آن مقدمتر از رعایت قانون است. که رعایت آن میتواند باعث بروز شخصیت جوانان در جامعه شود.

4-  نبود میکانیزم وراهکاری مشخص در رهبری جوانان:

درست است كه در ده هاي گذشته جوانان درگير اين بهران بودند كه رهبري سالم و یک راه کار مشخص در قسمت جوانان وجود نداشته و اگرهم وجود داشت مفید و ارزنده برای نسل جوان نبوده است،ولي امروزه نيز با به وجود آمدن دولت انتخابي نه تنها اينكه راه کاری برای مرفوع ساختن مشکلات جوانان وجود ندارد هیچگونه توجه ای در قسمت منسجم ساختن جوانان وجود ندارد بلكه مشكلات جوانان دوبرابر شده است.

5- تشویش روحی:

يكي از مشكلات ديگري است كه جوانان درگير آن است و برازنده گي آنها سايه گسترده است.پريشاني و اضطراب سراسر وجود جوانان را فراگرفته است وآنها را در يك نا اميدي نسبت به آينده قرار داده  شده است كه اين خود باعث تنبلي،بيكاره گي وبيماري جوانان ميگردد جوانان خود مسوول احساس نکرده و جرحت به خود نمیدهد که به آینده کشور فکر نمایند.

6- مشكلات خوانواده گي جوانان:

جوانان ما در محيط اتینکی مختلف با افكار متفاوت زنده گي ميكنند كه باعث اضطراب و نااميدي آنها ميگردد،چون مفكوره ها در تظاد قرارميگيرند تا مفكوره جانب مقابل خود را ازبين ببرند.پس براي آرامش وآسوده گي جوانان لازم است نكات ذيل در نظر گرفته شود وبا ايجاد يك رهبري سالمو ایده ال را به کار گیرند كه بازگو كننده خواستهاي جوانان ومردم باشد ميتوان در ازبين بردن مشكلات جوانان و نوجوانان گام موثر و بیشتر را نهاد.هرقدر گام های هدفمند بردارند همانقدر به طرف تعالی و خیر وفلای کشور در راستاي ترقي،پيشرفت وآبادي كشور عزيز ما افغانستان میباشد. پس در اخیر از تمام جوانان و نوجوانان خواهانم مشکلات فعلی کشور را درک کرده خود مسوول دانسته گامهای راستین خود را در ابعاد مختلف کشور برداشته تا تانسته باشیم یک افغانستان سر بلند و ازاد خود کفاء  و ایده ال ساخته و زندگی را با یک دنیا امید ادامه دهیم.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

امید روشنمنش 15.08.2011 - 07:26

 به این گروپ پیوسته و در عرصه توسعه این گروپ بمنظور برچیدن مشکلات جوانان فعالیت کنید....... http://www.facebook.com/#!/groups/204535879596984/
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نجیب الله جویا