حقیقت دینی حُب الوطن من الایمان

۶ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۷

قبل ازظهور «نیشن ستیت» در اروپا همه نقاط جهان قلمرو بود ودرین قلمرو ها  امپراطوری ها حکومت میکردند. ملت به شکل امروزی وجود نداشت. پاسپورت یا گذرنامه نبود و مردم از یک قلمرو به یک قلمرو دیگر آزادانه سفر میکردند، و بدون کدام اجازه رسمی مُقیم میشدند، تجارت میکردند و ازدواج می نمودند. پادشاهان برای استحکام سیاسی از یک قلمرو که تحت سلطۀ سیاسی شان نبود و یا میخواستند یک اتحاد سیاسی را به وجود بیاورند با یک زن از قلمرو مد نظر شان ازدواج میکردند. این ازدواج ها بار ها اتفاق افتاده است. مشهور ترین این ازدواج‌ها در جهان آن زمان، ازدواج شهزاده بانو ماری انتوانت  از اتریش با پادشاه فرانسه لویی شانزده بود که در انقلاب کبیر فرانسه در میدان کانکورد شهر پاریس سر بریده شدند. به هر حال ظهور «نیشن ستیت» یا دولت های ملی  که بعد از انقلاب کبیر فرانسه اوج گرفت باعث به میان آمدن ناسیونالیزم یا ملیت گرایی و حُب وطن دراروپا شد که بعد ها دامنگیر مسلمانان گردید که مناطق زیاد تر به اساس زبان و فرهنگ مشترک از هم جدا گردید.  یک عده دانشمندان تاریخ ظهور دولت های ملی را  با به میان آمدن اقتصاد سیاسی، سرمایه داری،  .جغرافیای سیاسی و حتی کارتوگرافی قرن پانزدهم میدانند.

 ملیت گرایی و حُب وطن یعنی دوستی سرزمین که زادگاه ماست که وجه مشترک فرهنگی داریم در قرن بیستم عواقب بسیار ناگوار داشت. دو جنگ جهانی اول و دوم زیاد تر منشاء ناسیونالیزم .داشت. پاسپورت میراث جنگ جهانی اول است نه پیشتر از آن

استعمار جهانی که زیاد تر توسط انگلیس و فرانسه طرح ریزی میشد کوشش کرد تا مردم مسلمان را  که اسلام  اُخوه خوانده بود به نام زبان ، نژاد و فرهنگ بومی از هم جدا سازد  و قومیت را  دامن زند تا روش سیاسی استعماری را یعنی «تفرقه انداز و حکومت کن» به پیش برند.  محمد  ابن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابی را گفتند که محمد (ص) عربی بود وچطور امکان دارد که حرمین شرفین زیر دست مردم ترک باشد؟ او هم دست خود را با انگلیس برای از پا انداختن امپراطوری مسلمان عثمانی یکی کرد. و از همین جا بود که حُب وطن که مطلق در زمان پیامبر اسلام معنی دیگر داشت به معنی یک قطعه سرزمین که مردم وجه مشترک فرهنگی داشتند، تبدیل شد . وطن در دین به معنی آخرت است نه یک قطعه زمین که ما در آنجا تولد یافته ایم . قسمیکه گفتیم  استعمار انگلیس و فرانسه  در کنار محمد ابن عبدالوهاب در تبدیلی معنی حُب وطن نقش عمده بازی کرد و دوستی یک قطعه زمین که وجه مشترک زبانی و فرهنگی و حتی مذهبی داشت در مغزها ترزیق گردید. همچنان، شیعه را برعلیه سنی و سنی را بر علیه شیعه تحریک کردند در حالیکه هر دو مسلمان و کلمه گوی بودند. امروز ما  زیاد تر به افغانیت خود افتخار می‌کنیم ازینکه به ایمان خود افتخار کنیم. اسلام از روز اول ناسیونالیزم و ملت گرایی وحُب وطن را به اساس محدود بودن در یک قطعه زمین به نام زادگاه نفیه کرد و مردم را به اساس ایمان و تقوی متمایز ساخت نه اینکه از کدام نژاد و رنگ و پوست و زبان و مذهب باشد.  با اینکه ما بیشرمانه قوم خود را بهتر از یک قوم دیگر میدانیم و اما ناگزیر هستیم که در وقت نماز یک‌جا در یک صف بایستیم زیرا در اسلام وقتی داخل مسجد می‌شوید قوم و نژاد و زبان شما دیگر مطرح نیست. حتی مطرح نیست که شما چه کاره هستید . فقیر ترین شخص حق دارد در صف اول بنیشیند و اگر یک قدرتمند داخل مسجد ناوقت میرسد مجبور است در صف اخیر باشد. درین مکان یعنی مسجد دیگر مطرح نیست که شما از کدام کشور هستید. به یاد دارم در سال 1980 برای بار اول در مسجد واشنگتن دی سی  نماز ادا کردم. از همه کشور ها مسلمانان حضور به هم رسانده بودند و در یک صف بدون تبعیض رنگ و پوست و ملیت و  زبان همه باهم نماز خواندیم.  در آن زمان  من شاگرد جامعه شناسی بودم و با دیدن این صحنه اشک از چشمان من سرازیر شد که سبحان الله به عدالت تو ای پروردگار.اما   متأسفانه بیرون از مسجد ما خود را به جای  اینکه اول مسلمان گوییم افغان و ایرانی و پاکستانی و مصری و غیره میدانیم و در عمل ما مسلمانان چنانچه در مسجد به یک صف می ایستیم ، در یک صف منظم اتحادی دیگر قرار نداریم.  نه تنها که استعمار مسلمانان را به نام حُب الوطن از هم تکه‌تکه و پارچه پارچه ساخت ، یعنی مسلمان افغانی و ایرانی و عراقی و سوریایی و غیره، این روند در مساجد ما هم بی تأثیر نماند و چند مسجد بعد ها که در آمریکا  و اروپا انشعاب کردند به خاطر زبان و قومیت بود در حالیکه خداوند در سورۀ حجرات آیۀ سیزدهم می گوید يَـٰٓأَيُّہَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَـٰكُم مِّن ذَكَرٍ۬ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَـٰكُمۡ شُعُوبً۬ا وَقَبَآٮِٕلَ لِتَعَارَفُوٓاْ‌ۚ إِنَّ أَڪۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَٮٰكُمۡ‌ۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ۬

یعنی ای مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را شعبه های [مردمی] و قبایل مختلف گردانیدیم تا یک دیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخار ترین شما نزد خدا با تقوی ترین شماست. به یقین که خداوند دانا و آگاه است

آیه تذکار دارد نه تنها که اسلام قوم پرستی را محکوم میکند واضح می‌رساند که در اسلام هیچ قومی بر قومی بر تری ندارد به جز از تقوی و نزدیکترین شخص نزد خدا همان کسی است که تقوی پیشه کند. بلی!  در اسلام حُب وطن مطلق یک معنی دیگر دارد که بعداً توضیح خواهیم داد. اول باید توضیح کنیم که چگونه اسلام  ملیت گرایی و ناسیونالیزم و حُب الوطن یعنی محدود بودن در یک توته زمین را به نام زادگاه  نفیه میکند و معیار انسانیت ایمان و تقوی را قرار میدهد.در آیۀ نودوهفتم سورۀ نساء میخوانیم که

قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِى ٱلۡأَرۡضِ‌ۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٲسِعَةً۬ فَتُہَاجِرُواْ فِيہَا‌

گفتند: ما در سرزمین خود ناتوان و زیر فشار بودیم ؛ فرشتگان گفتند مگر سرزمین خدا وسیع (پهناور) نبود تا شما در آن هجرت میکردید. این آیه بزرگترین آیۀ است که  ایمان را بر محل زادگاه مقدم میشمارد و کرامت انسانی را در هجرت می پندارد که وقتی ظلم است دیگر آنجایکه زندگی می‌کنید برای اهل ایمان نیست. تاریخ اسلام با هجرت آغاز می‌یابد زیرا هجرت انسان ساز است ، هجرت پاسدار ایمان انسان مؤمن است و هجرت است که انسان درک حقیقت زندگی  را می‌کند و بیدار میشود. در سورۀ  آل عِمران آیۀ  یک صد ودهم میخوانیم که می‌گوید :

كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنڪَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ‌ۗ

یعنی شما بهترین امتی هستید که برای مردمان پدید آمده‌اید به اعمال پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند باز میدارید و به خدا ایمان دارید”. این آیه همه مسلمانان را از نگاه جامعه شناسی در مقابل همدیگر مسئول می سازد نه یک یک کشور خاص و یا گروه خاص را و مسلمانان را بهترین امت خطاب می کند. این مژده برای آنان است که ایمان آورده‌اند و اتحاد مسلمین ، تعاون و همکاری وایمانداری را محور روابط اجتماعی قرار میدهد . در سورۀ حجرات آیۀ دهم میخوانیم که:

إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٌ۬ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡ‌ۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ

مومنان با هم خواهر و برادرند، پس میان برادرانتان اصلاح بیاورید و از خدا بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید(دقت کنید که در تفاسیر کلاسیک خواهر را کشیده‌اند در حالیکه اُخوه در زبان از اَخ برای مذکر و اُخت برای مونث آمده است.) اینجا نه گفته است که شما  خواهر و برادر همدیگر به حساب کشور تان هستید مگر به اساس ایمان همه مسلمانان با هم خواهر و برادرند. این آیه قوت ایمان را نشان میدهد که ایمان دیگر سرحد و یا مرز نه می شناسد. ما همه مسلمانان از هر کشور که فعلاً هستیم با هم در دین خواهر و برادریم . و اگر کسی یک مسلمان را به خاطر ملیت و زبان و نژاد و رنگ و پوست او می‌شناسد خلاف قرآن مجید رویه کرده است. این آیه نه تنها  ناسیونالیزم را نفیه میکند و حُب یک قطعه زمین را به نام زادگاه رد میکند ، سرحدات را در هم میشکند زیرا دین سرحد ندارد. طور مثال مسلمان سودانی برادر مسلمان افغانی و افغانی برادر ایرانی و ایرانی برادر مسلمان امریکایی است وهمه مسلمانان جهان با هم خواهر و برادرند . در سورل نساء آیه 125 میخوانیم که

وَمَنۡ أَحۡسَنُ دِينً۬ا مِّمَّنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُ ۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٌ۬ وَٱتَّبَعَ مِلَّةَ إِبۡرَٲهِيمَ حَنِيفً۬ا‌ۗ وَٱتَّخَذَ ٱللَّهُ إِبۡرَٲهِيمَ خَلِيلاً۬

یعنی و چه کسی در دین داری بهتر ازآن کسی است که خود را تسلیم خدا کرده و نیکوکار بود و از ملت ابراهیم حق گرا پیروی نمود؟ ابراهیمی که خداوند او را دوست گرفت.

ملت ابراهیم یعنی آیین ابراهیم که پدر توحید است و در حج ما را به اساس محور خدا پرستی دور هم به طواف وا میدارد زیرا از مقام ابداهیم طواف شروع میشود. حج یکی از نمونه‌های دیگر است که رسالت توحید را ترسیم میکند و در آنجا دیگر زبان ، قوم و نژاد و ملیت  و جنسیت دیگر مطرح نیست و ما همه مسلمان هستیم و باید با قانون خدا زندگی کنیم اگر میخواهیم سعادت مند باشیم.

محمد مصطفی (ص) زمانی که مکه را با قشون عظیم  فتح کرد همه کفار را مورد عفوه قرار داد و کعبه را از بتان پاک و منزه ساخت و دوباره عازم مدینه شد و در زادگاهش باقی نماند. این خود، بزرگترین پند تاریخ است که رسالت تاریخی  را که بنیانگزاری توحید در مکه بود استوار ساخت و اما در زادگاهش نپایید. این عمل پیشوای اسلام حُب زادگاه را نفیه میکند. جالب اینکه وقتی پیامبر (ص) رحلت کردند در خانه بی بی عایشه بود و در همانجا جهان را وداع کرد و در همان جا دفن شد. در شریعت اسلام است که وقتی کسی وفات میکند باید در همان دیار دفن شود و اینکه بعضی ها وصیت میکنند که جسد  او را به افغانستان و یا ایران نقل دهند غیر شرعی است. وطن در دین روز آخرت است نه کشورزادگاه که امروز همه به آن معترف اند و آن حدیث که امروز آنرا به نام وطن زادگاه می‌شناسد هدف آن روز آخرت است نه چیز دیگر. در کتاب مشهورمرصاد العباد  اثر شیخ نجم الدین رازی متوفی 654 هجری قمری میخوانیم که

“اینها را که بروزگار دنیا مشغولند یاد شان ده آن روز های خدای تعالی که در جوار حضرت و مقام قربت بودند باشد که باز آن مهر و مَحبت در ایشان بجنبد دیگر باره قصد آشیانه اصلی و وطن حقیقی کنند لَعلهُم یَتَذَکَرُون. لَعلَهُم یرجِعُون. اگر مَحبت آن وطن در دل بجنبد عین ایمانست (حُب الوطن من الایمان) و اگر نجنبد و طلب مراجعت نکند و دل درینجهان ببندد نشان بی ایمانیست» “ (صفحه59).

قدرت‌های بزرگ میخواهد که ما همیشه در نفاق باشیم. ما باید با دیگر مسلمانان در نفاق باشیم. ازین نفاق بسیار سود می برند. ما باید ایمان خود را تقویه کنیم. هر فرد افغانستان را خواهر و برادر خود بشناسیم و از طریق عشق به خدا زادگاه خود را آباد کنیم وطن براستی یعنی آخرت  را برای خود خانه امن بسازیم زیرا ما همه جواب دادنی هستیم. نفاق و تبعیض وقتی از بین می‌رود که ما نه به اساس قومیت و زبان و نژاد بلکه ایمان راسخ به خداوند دست به دست هم دهیم

و من الله توفیق 

هفتم رمضان المبارک 1439







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر فرید یونس