گام به گام در پی یک نوستالژی (سفرنامه)
۷ قوس (آذر) ۱۴۰۱
برای خواندن این نوشته به شکل پی دی اف، به اینجا اشاره کنید.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
شاهین | 17.01.2023 - 02:51 | ||
با عرض ادب. چاق ساختن زبان دری! ۱ - ( دریغیدن: دریشتن. مصدر لازمی): دریغ خوردن از گذشته ها ۲ - دریغنده: دریغ خورنده: حسرت خورنده.(نوستالوژیک) ۳ - دریغندگی: دریغ خورندگی: حسرت خورندگی:( نوستالوژی) ۴- دریشته: دریغ خورده. جمله: من دریغنده شدم: من دریغ خورنده شدم. من از خراسان دریغندگی دارم: من از خراسان نوستالژی دارم. به یاد واژه ی دریغ سرایندگان خراسان بزرگ بسیار دریغمند شدم با دریغ و دریغانه که این دریغندگی هم درد دارد هم افسوس هم پشیمانی هم اندوه و هم شکر و هم مرچ و هم نمک و هم روغن! ( All in one ) وای دریغا!که چسان دربدر شدیم. با تلخ و شیرین دریغ همسپر شدیم. ۵ - دریشتار: اسم مصدر. ****** ( دریغانیدن: دریشتاندن: دریشتانیدن. مصدر سببی) کسی را در یادی چیزی دریغ دادن. کسی را به یادی چیزی سری دریغ آوردن. ۱ - دریغاننده: دریغ دهنده. ۲ - دریغانندگی: دریغ دهندگی. ۳ - دریغانیده: دریشتانده: دریشتانیده: دریغ داده. دریستار داده. ۴ - دریغانیدگی: دریشتاندگی: دریشتانیدگی. بس است دیگه! فیلسوف های افغانستان هیچ واژه نمی سازند مرا تنها رها کردند. باز لاف و پوف شان عرش خدا ره محاصره می کند. ایرانی ها خو در واژه سازی بیخی چهارغوک می کنند. کجاست حریف های ما؟ ابن سینا؟ |