آنچه را که والی بدخشان نگفت!

١٩ سرطان (تیر) ١٣٩٠

تلویزیون طلوع چندی قبل برنامه گفتمان را با چند تن از والیان ولایات  ترتیب داده بود که در آن  از دولت داری های فراتر از کابل و حکومت های محلی بحث های داشتند . در این بحث روی مسایل گوناگون در چندین ولایت سوالات مطرح میگردید  که والیان  هر ولایت با خونسردی و خود باوری جوابات را ارایه میکردند که به باور من به نسبت وضیعت جاری  در کشور شاید قناعت خاطر بسیاری ها را فراهم نمیکرد . تایید گفته های والیان  ولایات دیگر بیشتر به قضاوت مردم ولایات  مربوطه  شان  است که شاهد رویداد ها در ولایات  مربوطه خود هستند و آنچه را که واقعیت است  خود بهتر میدانند .

ولی آنچه که مرا و ادار به نوشتن این مطلب کرد  سخنان والی صاحب محترم بدخشان بود. گرچه از سخنان همه جانبه  جناب داکترصاحب ادیب میتوان دریافت که جناب شان شخص شایسته ، بادانش و اهل کار و عمل هستند و خوشبختانه بدخشان بعد از مدت های طولانی  شانس این را یافته است که  فرزند اصیل ، با دانش خود را برای خدمت در کنارش  داشته باشد . ولی والی صاحب   در جریان حرفهایشان از چندین موضوع مهم یا طفره رفتند و یا به دلایل نامعلوم نخواستند حقایق  را بگویند. برایم تعجب آور بود که والی صاحب .در بخشی از سخنان شان  میانجیگری اشخاص  و افراد را در تعیین و تقرر در پست های مهم دولتی  بدخشان   رد کردند  و یا  هم مداخله وکلا را در تعیین افراد و اشخاص در پست های دولتی   مهم دانستند.

جناب داکتر صاحب  ادیب خود آگاه هستند که بدخشان ولایتی است که در جریان  چندین  دهه شاهد تعیین افراد و اشخاص در پست های مهم و کلیدی  به اساس توصیه ها  و سفارش های  اشخاص و افراد بوده است که بیشترین این توصیه ها  از  آدرس های  صورت میگیرد که در آن وابستگی های سیاسی ، حزبی ،گروهی ، شخصی  حرف اول را میزند نه شایستگی. بیشترین کسانی که پست های کلیدی را در بدخشان و یا حتی بیرون از بدخشان هم  به عهده  میگیرند  باید و حتما وابستگی و شناخت شخصی  با احزاب و یا گروه  مشخص را داشته باشند . وگرنه شانس خدمت به مردم را ندارند اگر جامع الکمالات هم باشند، این حقیقت مثل آفتاب روشن است. شایستگی در مجموع در افغانستان و منجمله در  بدخشان در قدم دوم قرار دارد  یعنی بعد از شناخت و روابط  سیاسی و  شخصی. ولی نمیدانم چرا والی صاحب این حقیقت را به نسبت نامعلومی رد میکند.

اگر والی صاحب این را میپذیرد که وکلا وظیفه تعیین و تقرر افراد را در بدخشان دارند  این خود نشان میدهد که هنوز والی صاحب تحت تاثیر  توصیه و یا سفارش دیگران برای تقرر افراد  در پست های  دولتی  در بدخشان است .

آنچه من شاهد بودم و هستم بیشترین پست های کلیدی و یا حتی غیر کلیدی هم در بدخشان  به افراد و اشخاص سپرده میشود  که  نوع  وابستگی با احزاب و گروه های دارند که در آن  اندیشه های سیاسی ، وابستگی های سیاسی را بر شایسته سالاری ترجیح میدهند. به باور من  دربعضی موارد حتی بعضی  وکلا هم دست نوازش دیگران را به سر شان دارند و به اساس سفارش و توصیه احزاب و وابستگی های سیاسی  شانس  نماینده مردم بودن را کسب کرده اند.

بدخشان مخزن از علم و دانش و غنی از  افراد مسلکی و تحصیل کرده  و اهل کاراست  که بیشترین انها  وابستگی های سیاسی با گروه ها و افراد و اشخاص  ندارند پس  به گفته والی صاحب اگر انها سفارش وکلا  را نداشته باشند  شانس خدمت به مردم خود راندارند؟ . اگراز  سخنان والی صاحب  چنین برداشت شود که  باید شخص مسلکی و با  د انش و مجرب   با اسناد دست داشته  تحصیلات عالی    که  به باور من  شایسته بودن اشخاص و افراد را برای کار و شایسته سالاری بیان میکند آرزوی خدمت به هموطنان خود را داشته باشد، باید برای تقررش اول به پای وکیل صاحبان بیافتد تا برایش رای خدمت بدهند . پس  اسناد و مدارک  دانشگاهی و تحصیلات  عالی برای در نظر گرفتن  اصل  شایستگی چی ضرورت است؟  مگر  شایستگی را وکلا تعیین میکنند یا تحصیلات عالی ، کاردانی و یا مجرب بودن اشخاص؟ این کدام قانون است  و در کدام ماده قانون اساسی ذکر شده است که وکلا در تعیین و تقرر افراد و اشخاص موظف اند و شایستگی ها را باید وکلا و افراد و اشخاص تعیین کنند ؟ این برای شخص تحصیل کرده و بادانش   فاجعه بار خواهد بود که برای خدمت به مردمش  اول  باید به پای وکیل صاحبان بیافتد تا برایش رای خدمت بدهند تا دانش اش را در خدمت مردم اش قرار بدهد.

چرا والی صاحب از حقیقتی  که همه بدخشانیان شاهد هستند طفره میرود که بدخشانیان  هنوز اصل شایسته سالاری را مانند تمام افغانستان درست تجربه نکرده اند و  تعیین افراد و اشخاص شایسته در پست های کلیدی و سرنوشت ساز باید   به اساس سفارش ها صورت بگیرد  نه شایستگی؟  من خودم بار ها و بار ها شاهد این چنین حقایق بودم که  تعیین پست های دولتی به اساس روابط و شناخت ها صورت گرفته است و حتی در پایین رتبه ترین پست ها که  واسطه و یا توصیه اشخاص  و افراد  چندان مهم نیست  ولی در بدخشان  میبود. برایم تعجب آور است که والی صاحب محترم  به دلایل نا معلوم از گفتن حقایق ابا میورزد.

در بخش دیگری از سخنان والی صاحب   احداث سرک حلقوی را برای  راه حل مشکل جلوگیری از قاچاق مواد مخدر مهم میداند. کاش والی صاحب  مرگ زنان حامله و کودکان بدخشانی را که سالانه خصوصا در موسم سرما جان های شان را صرف بخاطر نبود راه از دست میدهند   ضرورت مهم  برای احداث سرک میدانست؟ کاش والی صاحب میگفت عدم دسترسی به مراکز صحی  و عدم داشتن اندک ترین امکانات زندگی مردمان فرمانداری (ولسوالی) های سرحدی بدخشان  ضرورت  حیاتی برای احداث سرک  است؟ کاش والی صاحب میگفت بلند ترین آمار مرگ و میر زنان حامله در سطح افغانستان در بدخشان است باید سرک احداث شود تا مردم بدخشان ، مادران بدخشانی و کودکان بدخشانی دیگر از نبود سرک و راه ها جان های شان را از دست ندهند .اگر والی صاحب به این باور است که میتوان در تفاهم با برنامه مبارزه با قاچاق مواد مخدر سرک ها را هم اعمار کنند این حرف دیگری است. ولی به باور من انهایی که در برنامه مبارزه با مواد مخدر بودجه دریافت میکنند نخواهد آنقدر ها مهربان باشند که برای ما سرک بسازند. به نظر من وسعت فاجعه مرگ و میر مادران و کودکان بدخشانی در نبود راه ها فاجعه بار تر از قاچاق مواد مخدر در بدخشان است.

به نظر والی صاحب  مشکل مرگ و میر بدخشانیان  در عدم موجودیت سرک  در تساوی با پرابلم   قاچاق مواد مخدر نیست؟ مگرنبود اندکترین  امکانات اولیه  زندگی مردمان فرمانداری (ولسوالی) های سرحدی  بدخشان هم جز از اولویت ها برای احداث سرک نیست؟ مشکلی که مردم بدخشان و ولسوالی های سرحدی  آن ولایت کوهستانی با آن دست و پنجه نرم میکنند  سال ها قبل از رواج یافتن  قاچاق مواد مخدر وجود داشت  وکسی برای حل این مشکل شان اقدام جدی نکرده است .حالا که فرزند بدخشان مسوولیت بدخشان را به عهده گرفته است باید بداند که  کودکان ، زنان و بیماران قابل علاج  بدخشانی صد ها سال قبل   به نسبت  این راه های صعب العبور سالانه صد ها قربانی میدادند و هنوز قربانی میدهند. فکر میکنم بجا بود که والی صاحب از این مشکل  که با حیات هر بدخشانی ارتباط میگیرد یاد آور میشد تا اندکی از  درد ها و عقده های کهنه صد ها ساله  شنونده ها  و بیننده های  محروم و رنجدیده  بدخشانی به نسبت  نادیده گرفتن های مسوولین دولتی در طول سال های متمادی   تسکین میشد.

در هر صورت  بسیار خورسندم از اینکه  فرزند بدخشانی بعد از مدتها شانس این را یافته است که  مسوولیت خدمتگذاری زادگاهش را به عهده بگیرد  ولی امیدوارم  روزی  برسد که دیگر بدخشانیان جرات این را بیابند که  از گفتن حقایق طفره نروند. و فرزند بدخشانی بتواند ناگفته های  صد ها ساله  بدخشانیان را حالا که وقتش رسیده است  بگوید. ودر مجموع سخنان والی صاحب دارای جنبه های قابل تامل  و همه جانبه هم  بود که میتوانست امید واری های را برای  انکشاف بدخشان فراموش شده در آینده زنده کند.

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

احمد فواد حیدری 14.07.2011 - 07:22

 خواهر جان بسیار زیبا واز دل ما یان نوشتی این عمل شما قابل توصیف وتقدیراست . این مشکل در تمام ولایات مان وجود دارد .خداوند شماراباعزت ومحترم ، سربلند داشته باشد.با احترام احمد فواد حیدری"کارشناس مسایل حقوقی ریاست عدلیه ولایت بلخ

صافی12.07.2011 - 17:28

 بسیار عالی ارجمندی جلیله جان خانم زیبای بدخشانی نوشته بسیار عالی.کمتر زن در افغانستان مانند شما داریم.

خالد مصطفوی11.07.2011 - 08:49

 از این زاویه بلی نه این بهتر است بعلی اما در بازی های امروز سیاست سوران نه سیاست مداران هرگز فهمیده نمیشود حق در کجا و نا حق در کجا جای دارد. اما داکتر صاحب دیدگاه های شما را چاپ و از داکتر شاه ولی میخواهم تا فرجام بخواند. اگر جواب در زمینه داشت حضور فرستاده خواهد شد. اما از قبل معلوم است که درون تنیده گی واسطه چنان مافیای ساخته که حتی مامورین عالی رتبه هم از ترس جانشان از حقیقت گویی فرار می کنند. جناب زلمی مجددی، استاد ربانی، فوزیه کوفی و... مردمان خوب اند در 1000000سال بعد از امروز اجازه خواهند داد شایسته سالاری، جایی بایسته سالاری را بگیرد. موفق باشید

عبدالصبور 11.07.2011 - 06:57

 خواهر محترم دوکتور صاحبه نوشته تان بسیار خوشم آمد این مشکل که شما نوشتید تنها در بدخشان نیست در تمام افغانستان است ولی اینکه خودت منحیث فرزند هوشیار ،ذکی و بیدار آن سرزمین صدای هموطنانت را مینویسی جای افتخار برای بدخشانی ها است که صدایشان خاموش نمیماند موفق باشید
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر جلیله سلیمی