جرس

٢٤ قوس (آذر) ١٣٩٠

در من  هوای دید ن  تو  چون  نفس شده

بوی خوش و فضای  لطیفت   هوس شده

ای  آنکه  از  فراق تو  جانم  شده   ملول

«اتریش» با شکوه بمن چون  قفس شده

اینجا  بهار عشوه گری دلبری  کند

لیکن  بهار  میهن من  خار  و خس   شده

د ید م  فضای «کابل» افسرده  حال  را

ابتر شده، زبون شده،  با غم انس  شده

نقشی   تبسمی   نبود بر  لب کسی

امیال  و آرزو  همه  در خاک  یأس  شده

مرد م  ز جور و فتنۀ  دوران  شده  ملول

آن  دشمن  ذلیل   کنون  چون مگس شده

ناید  صدای  لشکر  «محمود بت شکن»

زآنرو همه در آن دیار، ارباب و کس  شده

ما، در« وفا» و عشق وطن شوره گشته ایم

این عشق واین صداقت ما چون جرس شده







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



عبدالله وفا