تو ای زن

١٥ حوت (اسفند) ١٣٩٠

وقتی تو مرا در اندیشه میگذری

دیگر از من خبری نیست

عشق را در من گذری نیست

تنها صدا میشوم من

صدای نالۀ درد حوا میشوم من

 

تو ای زن

ای ترانه ساز هستی

ای که باهمه هستی، نیستی

با همه فریاد، ای همه خاموش

برهمه شیاد، ای سرا پاگوش

ای سربسته در چارچوب طلاپوش

تا بکی ساختن با جلاد آدمفروش

 

به آتش زن طلسم بنده گی را

نه جسم پاک، بل آیین زنده گی را







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



لالۀ آزاد