زبان مادری

١١ حوت (اسفند) ١٣٩١

ای برادر با زبان مادری حرفی بزن

رونق بازار حسنش را ز قلبت پس نزن

 

قیمت دُر دری را هرکه داند در جهان

میکند با آن تکلم تا که ماند جاودان

 

چون فرامُش میکند هرکس زبان مادری

میکند صحبت ویا هم با زبان دیگری

 

میبرد از یاد خود را با سخن های خطیر

اندران زندان نادانی کند خود را اسیر

 

گر سخن خواهد بگوید از دل وجان بی ملال

این زبان مادری است که ندارد چون مثال

 

گربه حافظ بنگری با این زبان کرده بیان

شعر پارسی اش که باشد تا همیشه جاودان

 

ما ز سعدی مولوی و رودکی داریم پیام

زنده وجاوید داریم ما زایشان هر کلام

 

این که فارسی و دری وتاجیکی هست یک سخن

هست جمله یک گلی ازاین گلستان وچمن

 

که بود در هرسه مارا این چنین نام آوران

که رسیده نام آنها تا به اوج آسمان

 

باشد آنها را سخنهای شکرگونه چو قند

از حکایت ها وامثال خردگونه چو پند

 

حرف ناقص را نگو از لهجه ناب دری

چون به دلها میزند چنگ این زبان مادری

 

گر چه روزی اینچنین نامی شود تجلیل باز

لاجرم مانده به جمله عالمان صدگونه راز

 

بس نکن تهمینه حرفت را ازاین باب کلام

چون که بر دلها نشیند این سخنها والسلام







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

رفیع فرملی25.09.2018 - 00:14

  بسا زیبا و عالی. ممنون دانشجوی عزیز.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



تهمینه دانشجو