پشتهٔ خاکستری غریب

١٢ حوت (اسفند) ۱۳۹۲

ابری کبود؛ شست غبار دل مرا

رنج مرا، هَراس مرا، مشکل مرا

شیپورمست صاعقه ناگه؛ مچاله کرد

منظومه‌های واهمهٔ باطل مرا

توفان و رعد و زلزله با کوه آتشی

بر کند و سوخت؛ ریشه و خاک و گل مرا

سَیلی عَنان‌گسَسته و سرکش به نام عشق

کوبید بر زمین و هوا محمل مرا

سونامیی ز سینهٔ امواجِ پاگریز

درهم شکست؛ جُمجُمهٔ عاطل مرا

گرداب‌گونه؛ نیلی چشمش به بر کشید

در باز وبستن مُژه‌ای؛ ساحل مرا

دیگر من آن مجسمهٔ وهم؛ نیستم

دیگر کسی نشان ندهد منزل مرا

چیزی به نام پشتهٔ خاکستری غریب

شاید؛ اگر خلاصه کنی حاصل مرا

 

دهم اسفندماه 1392







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



فضل الله زرکوب