انقلاب عشق

٢٣ حمل (فروردین) ۱۳۹٣

چـو شمس بار دگر انقلاب بایـد کرد

هـزار مولـوی اینجا خـراب باید کرد

ز نـای تـازه خـروش دیگـر کند آواز

دوباره تار نیستان به تاب بـایـد کرد

شـراب حافـظ شـیراز در قدح ریزید

دل گـرفـتـۀ مـا را کـبـاب بـایـد کـرد

ز بـوســتان ســنایی، وَ بـیدل و خـیام

سـراغ جوش بهار و شباب باید کرد

حدیث رستم وسهراب را زنوخوانید

ز اشـتباه کهـن اجـتـنـاب بـایــد کـرد

اسـیر کینۀ اعـراب تـا بـه کی بـودن

برای شستن خون فکر آب باید کرد

ز دام فـتنۀ جهـل و سـتم رها گردید

صفای عشق به دنیا خطاب بایدکرد

بر اوج جنبـش امـواج بحـر بنشینید

سکون دریده و لعن سراب باید کرد

هـنوز خـواب مزامیر بـاســتان بینید

سپیده در بزند تَرک خواب باید کرد

اسیر سـوگ و عـزا بـذر غم بپاشاند

بـرای جـامعه فکر خضاب باید کرد

تمام حاصل جهل و خرافه و اوهام

بـرون ز مملکت آفـتـاب بـایـد کـرد

فروغ حرکت جاویدعشق دل ها را

چـراغ دیـده و درج کتاب باید کرد

سرودعشق ومحبت که نوردلها باد

نشاط طبله وچنگ ورباب باید کرد

بجای مدرسۀ انتحار و درس ترور

بنای خمکده، جوش شراب باید کرد

کسی تبه نتوان کرد قلب مستان را

ازان برون به هزاران شهاب باید کرد







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان