راه های دستیابی به صلح در افغانستان

۹ دلو (بهمن) ۱۳۹۶

چکیده

یکی از نخستین وظایف حکومت ها تامین امنیت برای شهروندان و برقراری صلح در کشور است. بدون صلح هیچ کشوری نمی تواند به رفاه اجتماعی، شگوفایی اقتصادی و بالندگی سیاسی دست یابد. بنابراین، دولت های همیشه تلاش می‌کنند تا از جنگ جلوگیری کرده، زمینه صلح پایدار در کشورشان را فراهم کنند، اما منافع متضاد برخی کشورها سبب می شود که این کشورها وارد جنگ شوند. افغانستان کشوریست که در طول چهار دهه‌ی گذشته به گونه‌ی دوامدار درگیر جنگ بوده است و شهروندان این کشور از نعمت صلح و بهزیستی محروم بوده اند. هرچند بعد از سقوط رژیم طالبان در اواخر سال 1380 خوشبینی های مبنی بر تامین صلح در افغانستان بوجود آمد، اما حمایت و پشتیبانی دوامدار پاکستان از طالبان این خوشبینی ها را به ناامیدی بدل کرد. تلاش های حکومت افغانستان در چند سال گذشته به دلایل مختلف نتوانست برای به میز گفتگو کشاندن طالبان و تامین صلح در افغانستان موثر واقع شود. اینکه از چه راه های دولت افغانستان می تواند برای رسیدن به صلح در این کشور استفاده کند در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.

واژه گان کلیدی

صلح، طالبان، افغانستان، پاکستان، حکومتداری خوب، منافع ملی، دیورند. 

مقدمه

 در چند سال گذشته مقام های پاکستان بارها گفته اند که (کلید صلح افغانستان) در دست پاکستان است و به این وسیله تلاش دارند تا بر دولت افغانستان فشار آورند تا این کشور طبق خواسته پاکستان عمل کند. در مقابل دولت افغانستان هم کوشش کرده است تا از راه های مختلف با گروه طالبان وارد گفتگو شود. در حکومت گذشته کوشش بر آن بود تا دولت افغانستان به گونه مستقیم و بدون پادرمیانی پاکستان طالبان را به میز گفتگو بکشانند، اما در حکومت وحدت ملی تلاش بر این است تا از طریق گفتگو با مقام های پاکستانی آن کشور را قانع سازند تا طالبان را برای گفتگوی های صلح با دولت افغانستان ودار سازد.

با آنکه هم حکومت گذشته و هم حکومت وحدت ملی تلاش کردند طالبان را برای گفتگوهای صلح آماده سازند اما این تلاش ها با هیچ دستآوردی ملموسی همراه نبوده است. در آخرین مورد شماری از طالبان در قطر پیش شرط های خود برای شروع دوباره‌ی گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان را اعلام کردند.

از خواست های عمده طالبان در قطر برای آغاز دوباره‌ی گفتگوهای صلح، به رسمیت شناختن دفتر سیاسی این گروه در قطر؛ خارج کردن نام رهبران این گروه از فهرست سیاه سازمان ملل و حذف جوایز تعیین شده برای بازداشت یا از بین بردن آنها؛ آزادی زندانیان طالب و پایان دادن به تبلیغاتی به گفته آنها زهرآگین علیه این گروه است.

 این پیش شرط ها نشان می دهد که طالبان آماده برای آغاز گفتگوهای صلح با دولت افغانستان نیستند. در همین حال، بسیاری از آگاهان سیاسی در افغانستان باور دارند که طالبان صلاحیت گفتگو با دولت افغانستان را ندارند و پاکستان تصمیم گیرنده اصلی در این زمینه است.

 بنابراین، این مقاله با باور بر این که نمی توان تنها از راه گفتگو با طالبان و پاکستان به صلح پایدار در افغانستان رسید، بر آن است تا راهکاری مناسب برای تامین صلح پایدار در افغانستان را به بررسی گیرد.

صلح چیست؟

صلح از نگاه واژگانی به معنای آشتی و سازش است. در اصطلاح سیاست: دست کشیدن از جنگ با عقد قرارداد. (2:1628) صلح به معنای متعارف و متداول عبارت از متارکه، آتش بس، نبود جنگ، از میان بردن دعوی، پایان دادن به اختلافات و مازعات میان دو طرف درگیر است. (1: 22)

صلح به معنی شرایط و ماحولیست که بر بنیاد و اصول هماهنگی و آرامش سراسری، امنیت و عدالت اجتماعی استوار باشد. در این ماحول، انسان ها، ساختارها و نظام‎‌ها از خشونت پرهیز می‌کنند و زمینه های رفع هر نوع مناقشاتی را که منجر به منازعه و جنگ گردد، مساعد می‌گردانند. (www.8am.af)

بنابراین، صلح به معنای نبود جنگ، منازعه وخشونت از یک سو و از سوی دیگر وجود امنیت، آرامش و زیست مسالمت آمیز در یک جامعه، یک کشور یا در سطح جهان می باشد.

تلاش های برای تامین صلح در افغانستان

هر چند روند مصالحه با طالبان از زمان های پیشتر شروع شده بود اما تلاش ها برای آوردن صلح در افغانستان با تاسیس (شورای عالی صلح) شدت گرفت. شورای عالی صلح برای تسهیل روند گفتگوهای صلح و رسیدن به آشتی در سپتامبر 2010 توسط رییس جمهور کرزی تاسیس شد. در آغاز این شورا توسط برهان الدین ربانی رییس جمهور پیشین افغانستان رهبری می شد و شماری از اعضای پیشین گروه طالبان، تعدادی از رهبران مجاهدین پیشین و 9 زن در این شورا عضویت داشتند. تلاش های شورای عالی صلح در نتیجه خشونت های موجود در برخی از بخش های افغانستان تضعیف شد. (6: 22) این شورا نه تنها که نتواست کاری چشم گیری در زمینه انجام دهد که سبب شد طالبان با اعتماد بیشتری به کشتار شهروندان بی‌گناه افغانستان ادامه دهند. با آنکه این شورای برای ایجاد اعتماد میان دولت افغانستان و طالبان زمینه‌ی آزادی شماری از اعضای این گروه را که در زندان های افغانستان و پاکستان و زندان گوانتانامو بسر می بردند فراهم ساخت، طالبان با کشتن رییس پیشین این شورا در سپتامبر 2011 نشان دادند که هیچ تمایلی برای صلح با حکومت افغانستان ندارند.

 در زمان حکومت کرزی تلاش بر آن بود تا شورای عالی سال بتواند با تماس مستقیم با طالبان زمینه پیوستن این گروه به روند صلح را فراهم کند، اما در حکومت وحدت ملی کوشش بر این است تا از طریق گفتگو با پاکستان طالبان را به صلح با دولت افغانستان وادار سازند. اشرف غنی رییس جمهور افغانستان بعد از به دست گرفتن قدرت در اواسط 1393، در نخستین سفر خارجی اش به پاکستان سفر کرد تا بتواند همکاری این کشور برای تامین صلح در افغانستان را بدست آورد. اما تلاش های این حکومت در بیشتر از یک و نیم سال گذشته هیچ نتیجه ملموسی را به همراه نداشته است و به نظر می رسد این حکومت هم همچو حکومت کرزی از سیاست منطقی و واقع بینانه ی نسبت به طالبان و پاکستان برخوردار نیست.

 با آنکه در این اواخر چند نشست چهار جانبه ( افغانستان، پاکستان، امریکا و چین) در اسلام آباد و کابل برگذار شد اما اعلام پیش شرط های طالبان برای شروع دوباره گفتگوهای صلح با دولت افغانستان، نشان داد که این نشست ها نمی تواند کارساز باشند.

راه های دستیابی به صلح در افغانستان

در چند سال گذشته تلاش های حکومت افغانستان برای تامین صلح در این کشور بیشتر معطوف به گفتگو با طالبان و پاکستان بوده است در حالی که برای تامین صلح در کشور گفتگو با طالبان و پاکستان به تنهایی نمی تواند بسنده باشد. در زیر راهکارهای مناسب برای تامین صلح در افغانستان را به بررسی می گیریم:

1-   ایجاد فرهنگ صلح

به اساس تعریف سازمان ملل متحد؛ فرهنگ صلح عبارت از مجموعه‌ی از ارزش ها، نگرش ها، رفتارها و روش های زندگی است که خشونت را نفی می کند و از منازعه پیش گیری می کند و می کوشد ریشه های درگیری را شناسایی کند و از طریق گفتمان و گفتگو بین افراد، گروه ها و ملت ها آنها را حل کند.

 دانشمندان فن حل صلح آمیز منازعات بخاطر بوجود آمدن صلح عادلانه و دیرپا به این باور اند که قبل از همه در یک جامعه باید "فرهنگ صلح" ایجاد گردد. فرهنگ صلح به معنای احترام به کرامت انسانی، رعایت حقوق بشر، پایبندی به آزادی مشروع انسان ها، جلوگیری از نفرت، خشونت، جنگ و حل منازعات از طریق شیوه های مبتنی بر عدم خشونت مانند آشتی، مذاکره، میانجگری و مصالحه می باشد. (1: 25)

در فرهنگ صلح تلاش می شود تا از هر راه ممکن زمینه زیست باهمی مبتنی بر احترام متقابل و یکدیگر پذیری را فراهم سازد و از هر گونه برخورد خشونت آمیز جلوگیر صورت گیرد.

اما آیا در افغانستان در این زمینه چه اندازه تلاش صورت گرفته است؟ در افغانستان نه تنها که تلاش های موثری در این زمنیه صورت نگرفته است که تلاش های در جهت ترویج فرهنگ جنگ و خشونت به گونه دوامدار وجود داشته است. با آنکه تلاش برای ترویج خشونت در سرتاسر افغانستان جریان داشته است اما کوشش ها در مناطق جنوب و شرق که با پاکستان هم مرز اند با موفقیت بیشتری همراه بوده است به گونه‌ی که توانسته از این مناطق به گونه دوامدار افرادای را برای جنگ در مقابل دولت بسیج کند.

 از سوی دیگر ویژگی برجسته جنگ و خشونت جاری در افغانستان، جغرافیای قومی آن است. معمولا مصلحت سیاسی درافغانستان بر این بوده است تا از قومی جلوه دادن معضل طالبان درافغانستان پرهیز شود اما این کار ما را در قسمت شناخت از مشکل دچار خطا هایی کرده است. رابطه میان مناطق پشتون نشین و جنگ به معنای وجود ارتباط میان پشتون بودن و جنجگو بودن نیست، بلکه این رابطه بر وجود مشکلات خاصی در درون جامعه پشتون دلالت می کند که کمتر کسی به آن پرداخته است... جنگ جاری در افغانستان نشاندهنده تناقض ها و تضاد هایی هستند که در پس زمینه اجتماعی-فرهنگی جنگ در افغانستان قرار می گیرند. مخالفت با نیروهای خارجی، ستیزه گری با نشانه های مدرن و نظام سازی مدرن مانند آتش زدن مکاتب و مخالفت با حضور زنان در فعالیت های اجتماعی ویژگی ایدیولوژیک خشونت در جنوب را می سازند. (www.bbc.com)

 بدون ترویج فرهنگ صلح در افغانستان اگر صلح هم بوجود آید پایدار نخواهد بود چراکه فرهنگ خشونت در این جامعه به گونه ی قوی ریشه دوانده است. بنابراین، دولت افغانستان باید نخست فرهنگ صلح را در افغانستان ترویج کند و از هر گونه تلاشی که این روند را خدشه دار می کند جلوگیری کند.

2-   حکومتداری خوب

 حکومتداری خوب- با ویژگی های؛ مشارکت، برابری، پاسخگویی، حاکمیت قانون، موثریت و شفافیت- و صلح لازم و ملزوم یکدیگر اند. بدون حکومتداری خوب نمی توان توقع تامین صلح پایدار در یک کشور را د اشت.   باید دانست که بدون فراهم آوری زمینه رفاه و بهزیستی اجتماعی در یک کشور نمی توان صلح را برای درازمدت در آنجا تامین کرد.

بخش استراتیژی ثبات منطقه ای ایالات متحده ادعا می کند که " افزایش اعتماد مردم افغانستان نسبت به حکومت شان مستلزم ارایه خدمات بهتر، پاسخگویی خوب تر، و جلوگیری بیشتر از اعمال چپاول گرایانه، بویژه در مناطقی که طالبان گونه‌ی حکومتداری ظالمانه اما موثر خودشان را تامین می کنند، می باشد". (8: 9)

مردم افغانستان در 14 سال گذشته از نبود حکومتداری خوب ضررهای سنگینی را متحمل شدند. نبود مشارکت همگانی، وجود تبعیض در حکومت نسبت به شهروندان و عدم حاکمیت قانون عدالت را به گونه ی شدید خدشه دار ساخته است. عدم پاسخگویی حکومت سبب شد تا ملیون ها دالر فساد صورت گیرد و نبود حکومت موثر سبب شد تا افراد زیادی به طالبان بپیوندند و آتش جنگ با دولت را گرم نگهدارند.

بنابراین، برای رسیدن به صلح، حکومت افغانستان باید این موانع را از میان بر دارد. زمانی که حکومت افغانستان با تمام شهروندانش برخورد یکسانی داشته باشد سبب می شود که شهروندان هم به گونه قوی از حکومت حمایت کنند. اگر حکومت در مورد عملکردش به شهروندان پاسخگو باشد شهروندان بیشتر به حکومت اعتماد خواهند کرد و زمینه همکاری بیشتر شهروندان با حکومت فراهم خواهد شد. حاکمیت قانون به عنوان یکی از ویژگی های حکومتداری خوب می تواند نقش موثری در کاهش ناامنی ها در افغانستان داشته باشد. حکومت داری خوب می توانند برای شهروندان افغانستان به گونه یکسان زمینه کار را فراهم کند و زمانی که زمینه کار برای شهروندان فراهم باشد هیچکس حاضر نخواهد شد تا بخاطر بهره اندک اقتصادی برای دشمنان این کشور کار کند. پس حکومت افغانستان برای رفتن به طرف صلح نخست باید حکومتداری خوب را عملی سازد.

3-   اولویت دادن به منافع ملی

 به گفته ریمون آرون فرانسوی؛ سیاست خارجی دولت ها خود حاصل فعل و انفعالات جامعه داخلی است. اگر روشنتر بگوییم در کل سیاست خارجی دولت ها دنباله سیاست داخلی آنهاست. به همین گونه، بن مایه سیاست داخلی و به طبع آن سیاست خارجی کشورها منافع ملی آنهاست و منافع ملی چیزیست که یک ملت را متحد می کند و منافع آنها را به هم گره می زند.

تا جایی که منافع ملی مطمح نظر است، باید گفته آید که  منافع ملی شامل بر ارزشها، خواسته ها و اهدافی اند که تامین، تقویت، رشد، پالایش و حفظ آنها از دیدگاه حکومت و مردم یک کشور، مطلوب پنداشته شده و در موارد خاصی حیاتی پنداشته می شود. این ارزش ها، خواسته ها و اهداف به خاطری به حیث منافع ملی شناخته می شوند که خوشبختی و رفاه افراد جامعه به حفظ، نگهداری و تقویت آنها وابستگی پیدا می کند. (5: 184)

 منافع ملی در حقیقت یک چتر هویتی است که هر ملت نسبت به آن باید احساس التزام کند و به آن احترام بگذارد و تحت پوشش آن همه افراد تشکیل دهندی یک ملت، باید خود را یک ملت واحد و یکپارچه احساس کند. (4: 230)

اما آیا افغانستان تا به حال منافع ملی خود را تعریف کرده است؟ روشن است که تا به حال در افغانستان هیچ تعریفی روشنی از منافع ملی ارایه نشده است و همواره منافع ملی تحت شعاع منافع قومی قرار داشته است. باید دانست که منافع ملی برابر با منافع قومی نیست، اما در افغانستان منافع قومی همواره بر منافع ملی چربیده است.

 بدون داشتن درک درستی از منافع ملی رفتن به طرف گفتگو با پاکستان یا هر کشوری دیگری برای تامین صلح در افغانستان کاریست بی مفهوم.

در صورتیکه حکومت افغانستان موضع‌گیری خود را بر اساس منافع ملی افغانستان در برابر همسایگان بخصوص پاکستان عیار نسازد  و مذاکرات را در چهارچوب ملاحظات راه حل منطقوی  به پیش ببرد، دستیابی به صلح همچنان برای مردم و کشور عواقب جبران ناپذیرخواهد داشت. (www.ariaye.com)

بنابراین؛ برای رسیدن به صلح و حفظ آن دولت افغانستان باید از چنبر منافع قومی بیرون آمده منافع ملی را به اساس واقعیت ها و نیاز افغانستان تدوین و به اجرا بگذارد. حکومت افغانستان باید برای پاکستان و جامعه جهانی ثابت سازد که منافع ملی افغانستان به عنوان خط سرخ این کشور برای هر گونه گفتگو با طالبان، پاکستان و یا هر جریانی دیگری مطرح است و افغانستان هیچگاه نمی خواهد این منافع را به خطر اندازد. در غیر این صورت پاکستان همچنان بر این بازی سیاسی اش در افغانستان ادامه خواهد داد و مردم افغانستان هر روز بهایی سیاست کجدار و مریز دولت شان را با خون های پاک شان پرداخت خواهند کرد.

4-   مشخص ساختن دوست و دشمن

دولت افغانستان در 14 سال گذشته هیچ تعریف روشنی از دوست و دشمن نداشته است. سیاست گران این کشور از جمله حامد کرزی رییس جمهور پیشین و اشرف غنی رییس جمهور فعلی یکی بارها طالبان را برادر و دیگری آنها را مخالف سیاسی خواند. در این حال پرسشی که بوجود می آید این است که دولت افغانستان می خواهد با چه کسانی صلح کند؛ با طالبان، پاکستان یا جریان و کشور دیگری؟ تا زمانی که حکومت افغانستان نداند که با چه کسانی می خواهد صلح کند هر گونه تلاش و یا گفتگو در این زمینه بی حاصل خواهد بود. تا به حال حکومت افغانستان هیچگاه به گونه روشن طالبان را دشمن نخوانده است همچنان که پاکستان را. اگر طالبان و پاکستان دوستان افغانستان اند چرا به جنگ با دولت افغانستان ادامه می دهند و اگر دشمن اند چرا حکومت افغانستان نمی خواهد آنها را دشمن معرفی کند؟

بنابراین، تا زمانی که دولت افغانستان میان دوست و دشمن تفکیک نکند هر گونه گفتگو با طالبان و پاکستان چیزی جز تلف کردن وقت و سرکار گذاشتن شهروندان افغانستان نیست. دولت افغانستان باید پیش از هر گونه گفتگو برای تامین صلح در این کشور دوست و دشمن شهروندان این کشور را مشخص کند.

5-   حل مشکل دیورند

 خط دیورند یکی از مشکل های اساسی و یکی از سرچشمه های بزرگ تنش میان افغانستان و پاکستان در چند دهه گذشته بوده است. پاکستان از حکومت افغانستان می خواهد تا (خط دیورند) را رسما به عنوان مرز دو کشور مورد شناسایی قرار دهد؛ موافقت نامه مرزی که در سال 1893 توسط حکومت بریتانیا و رهبر افغانستان امیر عبدالرحمن خان به امضا رسید و افغانستان را از آنچه در اون وقت بنام هند مستعمره بریتانیا گفته می شد جدا ساخت. (44/) با آنکه سازمان ملل و جهان خط دیورند را به عنوان خط مرزی افغانستان و پاکستان به رسمیت شناختند اما دولت افغانستان تا به حال این خط را به عنوان مرز رسمی دو کشور نپذیرفته است و برخی از سیاست گران این کشور از جمله حامد کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان خط دیورند را یک خط تحمیل شده از سوی استعمار انگلیس میدانند.  حامد کرزی در برج قوس سال پار در واکنش به پاکستانی خواندن مردم وزیرستان توسط رییس اشرف غنی، اعلامیه ی صادر کرد؛ او در این اعلامیه ضمن رد گفته آقای غنی گفته است که مردم وزیرستان در افغانستان مهاجر پاکستانی نبوده، بلکه مانند سایر افغان ها حق دار کامل این مرز و بوم می باشند. با این گفته ها می توان دریافت که چرا پاکستان دست از حمایت طالبان و دیگر گروه های شورشی در افغانستان بر نمی دارد و چرا گفتگوی های صلح در چند سال گذشته میان افغانستان و پاکستان نتیجه بخش نبوده است. به باوری بسیاری از آگاهان سیاسی در افغانستان عدم توافق میان افغانستان و پاکستان در مورد خط دیورند سبب شده است که دو کشور در مقابل هم قرار گیرند.

از جانب دیگر اسلام آباد، می خواهد کابل را مجال نفس کشیدن ندهد و به اصطلاح « لب پرچال و دم ناوه» گیر کند. چون تشویش دارد که مبادا در آینده با یک افغانستان قوی، متحد و قانونمدار طرف واقع شود که مجبور شود در بدل حل این معضل به جانب کابل امتیاز بیشتری بدهد. (3: 177)

حکومت وحدت ملی با آنکه از زمان آغاز بکارش در تلاش کاهش تنش میان افغانستان و پاکستان بوده است و کوشش کرده است زمینه گفتگوی های صلح را بوجود آورد، اما این حکومت تا حال هیچگاه در مورد مشکل خط دیورند کدام موقف رسمی از خود نشان نداده است. بنابراین، می توان گفت که حکومت وحدت ملی هم تمایلی برای حل مشکل دیورند ندارد و حتا نمی خواهد آن را به عنوان یک مشکل مطرح کند.

با این حال، می توان گفت که مشکل دیورند دستمایه ی است برای مداخله پایدار پاکستان در امور افغانستان و بدون حل این مشکل، گفتگوی های افغانستان و پاکستان هیچگاه منتج به صلح پایدار در افغانستان نخواهد شد. بنابراین، اگر حکومت افغانستان اراده ی واقعی برای تامین صلح در افغانستان را دارد و اگر حکومت افغانستان خواهان زیست باهمی تمام شهروندان این کشور است، باید نخست به حل مشکل دیورند با پاکستان بپردازد و این مشکل را برای همیشه حل کند. در غیر این صورت صلح برای همیشه برای شهروندان افغانستان به عنوان یک آرمان باقی خواهد ماند.

6-   فشار بر پاکستان

 یکی از راهکارهای که می تواند برای تامین صلح در افغانستان کمک کند فشار دولت افغانستان بر حکومت نظامی پاکستان است. بسیاری از آگاهان سیاسی افغانستان در چند سال گذشته بارها از حکومت افغانستان خواستند تا با استفاده از حضور امریکا و دیگر قدرت های جهان در افغانستان بر پاکستان فشار وارد کند تا دست از حمایت طالبان و ادامه جنگ در افغانستان بردارند، اما حکومت افغانستان بر این خواسته ها وقعی نگذاشت. برخورد ضعیف افغانستان با پاکستان سبب شده است که پاکستان با استفاده از طالبان به عنوان ابزار اعمال فشار بر افغانستان به کشتار شهروندان بی گناه این کشور همچنان ادامه دهد. اگر افغانستان سیاستش را در مورد پاکستان تغییر ندهد پاکستان همچنان بر این بازی سیاسی اش تا برآورده شدن خواسته هایش در افغانستان ادامه خواهد داد.

دولت پاکستان در سالهای گذشته ملیارد ها دالر برای مبارزه با تروریزم از امریکا دریافت کرده است، اما در مقابل هیچ اقدام مثبتی برای تامین امنیت در منطقه انجام نداده است. افغانستان می تواند از امریکا به عنوان شریک استراتیژیکش بخواهد که با قطع کردن کامل کمک های نقدی اش به پاکستان بر پاکستان فشار آورد تا دست از حمایت طالبان در افغانستان بردارد. مشکل اینجاست که حکومت افغانستان تا حال نتواسته است برای امریکا ثابت سازد که می تواند برای درازمدت برای این کشور یک شریک استراتیژیک با اعتماد در منطقه باشد. بنابراین، امریکا تا حال پاکستان را با اعتمادتر از افغانستان در راه تامین منافع اش در منطقه میداند.

حکومت افغانستان پیش از هر گونه تلاش برای گفتگو با پاکستان باید کوشش کند تا اعتماد و حمایت امریکا برای فشار بر پاکستان را بدست آورد. زمانی که افغانستان پشتیبانی امریکا برای تامین صلح در افغانستان را با خود داشته باشد می تواند با همکاری امریکا با استفاده از ابزار مختلف بر پاکستان فشار آورد و این کشور را برای همکاری در جهت تامین صلح در افغانستان وادار سازد.

7-   مراجعه به شورای امنیت سازمان ملل

 یکی دیگر از راهکارهای فشار بر پاکستان برای تامین صلح در افغانستان مراجعه به شورای امنیت سازمان ملل متحد است. در حالی که یکی از وظایف عمده شورای امنیت حل منازعات میان کشورهای عضو است، حکومت افغانستان می تواند به علت حمایت پاکستان از طالبان از این کشور به این شورا شکایت کند. عملکرد پاکستان در چند سال گذشته بویژه راکت پراکنی این کشور بر ولایت های شرقی افغانستان و تاییدی حمایت این کشور از طالبان توسط برخی از مقام های این کشور می تواند به عنوان سندهای قویی مبنی بر مداخله مستقیم این کشور در امور افغانستان مورد استفاده قرار گیرند.

البته مراجعه به شورای امنیت نیازمند دیپلوماسی فعال، حمایت همه جانبه داخلی و پشتوانه سیاسی بین المللی می باشد. حکومت افغانستان اگر بتواند از این حق خود به گونه درست استفاده کند و شورای امنیت را در این زمینه مجاب کند؛ شورای امنیت می تواند از راه های مختلف بر پاکستان فشار وارد کند تا دست حمایت از طالبان بر دارد. شورای امنیت در گام نخست می تواند از راه دیپلماسی و در گام بعدی از راه صدور قطعنامه در برابر این کشور و اعمال تحریم های اقتصادی بر پاکستان فشار وارد کند تا از حمایت طالبان دست بر دارد و برای تامین صلح در افغانستان با این کشور همکاری کند.

با آنچه بیان شده باید دانست که مراجعه به شورای امنیت زمانی می تواند مورد استفاده قرار گیرد که دولت افغانستان تمام راهکارهای دیگر را استفاده کرده باشد و آمادگی لازم برای پیگیری پرونده اش را در این شورا داشته باشد. در کنار این موارد دولت افغانستان باید حمایت پنج عضوی دایمی شورای امنیت را با خود داشته باشد.

نتیجه

 با آگاهی از اینکه منازعه موجود در افغانستان هم بعد داخلی و هم بعد خارجی دارد، دولت افغانستان باید نخست تلاش کنند تا موانع سد راه صلح در داخل افغانستان را از میان بردارد تا از این طریق بتواند با حمایت قوی شهروندانش و سیاستی یکپارچه وارد گفتگوهای صلح با طالبان و پاکستان شود. ایجاد فرهنگ صلح در افغانستان، حکومتداری خوب، اولویت دادن به منافع ملی و تعریف دوست و دشمن می توانند به عنوان راهکار مناسب برای تامین صلح در بعد داخلی با اهمیت باشند.

همچنان چون پاکستان به عنوان یکی از طرفین منازعه مطرح است حکومت افغانستان باید نخست مشکل خط دیورند با این کشور را حل کند و در گام دوم با استفاده از ابزار مناسب و حمایت جامعه جهانی برای تامین صلح در افغانستان با این کشور وارد گفتگو شود.

 

یاداشت: این مقاله در کنفراس عملی(صلح؛ نیاز امروز، راهکار فردا) به تاریخ 23 ثور 1395 توسط موسسه تحصیلات عالی کهکشان شرق و موسسه واسا برگزار گردیده بود ارایه شد.

 

 -----------------------------------------------------------

1- راهی، سعید مراد. (1389). اصول و فنون مذاکره. کابل: مطبعه بهیر. 

2- عمید، حسن. (1381). فرهنگ فارسی عمید. تهران: چاپخانه ی سپهر، چاپ هفتم.

3- غیاثی، انجینیر توریالی. (1383). ما و جامعه مدنی، مشهد: کانون فرهنگی میهن.  

4- فیاض، جلات خان زاهد. (1389). فصلنامه مطالعات استراتیژیک، شماره بیست و یکم و بیست دوم.  

5- یار، دوکتور محمد داوود. (1390). فصلنامه مطالعات استراتیژیک، شماره بیست و پنجم و بیست ششم.  

 

6- House of Commons International Development Committee, Afghanistan: Development Progress and Prospects after 2014, Sixth Report of Session 2012-2013, London: The Stationary Office Limited.

7- Katzman, Kenneth. (2014). Afghanistan: Post-Taliban Governance, Security and U.S. Policy; Congressional Research Service.

8- Robert, D. Lamb. (2012). Political Governance and Strategy in Afghanistan, Washington: Center for Strategic & International Studies.

9- www.ariaye.com/dari8/siasi/haikal18.html

10- www.bbc.com/persian/afghanistan/2010/02/100203_l13_london_conference.shtml

11- www.8am.af/oldsite.php?option=com_content&id=11765%3Al







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

شمشاد احمد اقبال02.04.2023 - 17:05

 بسیار مطالب ارزشمند، خوب و راهکار های مفید را برای گذار از منازعه و جنگ در افغانستان را مطرح نموده اید از خواندن مقاله‌ی شما مسفید شدم، ممنون شما!

رامز احراری 25.08.2022 - 14:30

 بسیاز بسیار عالی تشکر!!

عبیدالله30.11.2020 - 16:30

 تشکر فراوان از شما دوست عزیز مطالب بسیار عالی بود

حوریه حسینی19.11.2018 - 13:32

  قسمت تعریف صلح عالی بود
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



سلطان احمد آریا