نقش دانشجو در سازندگی و بالندگی ای افراد و جامعه

۲۸ حوت (اسفند) ۱۳۹۶

میخواهم بگویم که پیدایش علم و دانش با خلقت انسان برابری می کند و همواره بشر در صدد آن بوده که بفهمد و درک نماید. علم و دانش در زندگی انسان دارای جایگاه ویژه ای است. نقش علم در زندگی انسان این است که راه سعادت، تکامل و راه ساختن را به انسان میآموزاند. علم انسان را توانا می کند که آینده را همان گونه که می خواهد بسازد. علم مانند ابزاری در اختیار خواست انسان قرار می گیرد و طبیعت را آن چنان که انسان بخواهد و فرمان دهد می سازد. در جامعه انسانی یکی از، سفارش به گسترشِ برابر حق آموزش، میان همه افراد جامعه است. این مسئله سبب می شود تا فاصله طبقاتی میان افراد جامعه انسانی کم شود و حتی فرد در پایین ترین طبقه جامعه نیز با اعتماد به نفس و خود باوری برای تحصیل علم بکوشد و از موهبت بزرگ دانش بهره جوید.

فرایند تعلیم و تربیه از پیدایش انسان بر زمین آغاز شده و هیچ جامعه انسانی‌ ای وجود نداشته است که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند. کسب علم ودانش اساسی ترین پایه های یک جامعه مترقی ومدرن را تشکیل می دهد واین اساس یکی از موارد مورد مکث جامعه انسانی در قرون گذشته وحال بوده است، درجامعه بدوی،این اساس در قید وشرط ها و محدودیت های فراوانی روبه رو بود، جامعه ای پیش از مدرنیت هر کسی حق تعلیم وتربیه را نداشت، و آموختن دانش برای اقلیت جامعه که ازجمله سرمایه داران، مقامات بلند پایه، حاکمان محلی و زمین داران محسوب می گردید؛ میسر می شد نه به همه اقشار مختلف جامعه انسانی.

با رشد فزاینده جامعه و زیاد شدن پیچیدگی‌های آن، آموزش رسمی به عهده مؤسسات و نهاد های دولتی و خصوصی واگذار شد. فرایند آموزش امروزه یکی از پایه ‌های اساسی پیشرفت جامعه‌ها محسوب شده ‌است و اهمیت روز افزونی پیدا کرده ‌است و این خود باعث این شده که کتاب‌ها و تحقیقات زیادی در زمینه مختلف انجام شود.

در افغانستان نیز نهاد های تعلیم و تربیه از قدیم وجود داشته است و در یک دهه اخیر با توجه به کمک های جامعه جهانی و ثبات سیاسی نسبی که به وجود آمدند، نهاد های تعلیم و تربیه تا حدودی رشد کرده است. با توجه به میزان کمک های جامعه جهانی اما و اگر های در مورد رشد نهاد تعلیم و تربیه وجود دارد. یعنی نهاد های آموزشی عالی و نیمه عالی در حد انتظار جامعه جهانی و مردم افغانستان رشد نکرده است. مثلا دانشگاه ها ظرفیت پذیرش بیش از نصف متقاضیان را ندارد و همچنین در مکاتب و دانشگاه ها کیفیت درسی تغییر چندانی در طول بیش از یک دهه نکرده است.

سال تحصیلی نهاد های آموزشی افغانستان در حالی شروع می شود که هیچ گونه تغییر قابل ملموسی صورت نگرفته است. از آنجایی که نظام آموزشی افغانستان متمرکز است. یعنی دولت در همه سازکار های نهاد های آموزشی نقش اول و برجسته را دارد. بنابراین دولت باید بیش از این ها در مورد تعلیم و تربیه تلاش نماید. ضرورت توجه جدی به تعلیم و تربیه به خاطر کارکرد ها و دگرگونی های ناشی از آن است. آنچه در زیر اشاره میشود از کارکرد ها و دگرگونی های ناشی از تعلیم و تربیه است.

گسترش تعلیم و تربیه همواره با آرمان های دموکراسی همگانی پیوند نزدیک داشته است. بدیهی است، اصلاح گران تعلیم و تربیه را به خاطر خود آن ارج می نهند- به خاطر فرصتی که برای افراد فراهم می آورد تا تواناییهای و استعداد های خود را پرورش دهند. با وجود این تعلیم و تربیه به عنوان وسیله ای برای برابر سازی نیز در نظر گرفته شده است. گفته شده است که تعلیم و تربیه همگانی به آموختن مهارت ها به افراد جوان و با استعداد به منظور توانا ساختن آنها به یافتن جایگاه ارزشمندی در جامعه، به کاهش نابرابریهای ثروت و قدرت کمک می کند. تعلیم و تربیه تنها ابزاری است که ارزشهای جدید به وسیله آن به انسان ها منتقل شده و باعث دگرگونی اجتماعی عظیم می گردد.

نهاد تعلیم و تربیه یکی از نهاد های است که فرایند اجتماعی شدن در آن صورت می گیرد. اجتماعی شدن فرایندی است که طی آن کودک ناتوان به تدریج به شخصی خودآگاه، دانا و ورزیده در شیوه های فرهنگی که در آن متولد گردیده است تبدیل می شود. مراکز تعلیمی جایی است که تا حدودی بخش مهمی از فرایند اجتماعی شدن در آن صورت می گیرد. مراکز تعلیمی برنامه های آموزشی رسمی دارد. گیدنز می گوید که از کودکان انتظار می رود یاد بگیرند که در کلاس آرام باشند، به موقع در کلاس حاضر شوند و مقررات انضباطی مراکز تعلیمی را رعایت کنند. از آنها خواسته می شود اقتدار معلمان را بپذیرند و نسبت به آن پاسخگو باشند. واکنش های معلمان نیز بر انتظاراتی که کودکان از خودشان دارند تاثیر می گذارد.

تحصیلات عالی برای مردم افغانستان ضروری بوده زیرا افغانستان در دام ارزش ها و سنت های قبیلوی گریبان است که آن ارزش ها و سنت ها باعث جنگ های خونین میان اقوام و گروه های مختلف در کشور شده است. نهاد های آموزشی اگر در کشور گسترش و رشد یابد سبب می گردد که ارزش های جدید در جامعه گسترش یابد و این ارزش های جدید بجای ارزش ها و سنت های قبیلوی زندگی افغانستانی ها را معنی بدهد. همچنین ارزش های جدید بدون شک باعث تحکیم دموکراسی و ارزش های دموکراتیک نیز خواهد شد.

فهم ارزش های دموکراتیک بدون تحصیل غیر ممکن بوده و ارزش های دموکراتیک بدون شک در یک جامعه که قریب اکثریت افراد آن بی سواد باشد پایدار نخواهد بود. همان طور که در بالا گفتیم، نهاد های تعلیم و تربیه نقش بارز در فرایند اجتماعی کردن دارد بنابراین دولت می تواند با گنجاندان برنامه ها و مضامین درسی ذهنیت کودکان و جوانان را نسبت به دولت، صلح، دموکراسی و توسعه و شکل دهد. اگر دولت به مسئله تحکیم دموکراسی، تقویت پایه های دولت میان مردم، صلح، دست یابی به توسعه استراتژیک فکر می کند و آن را برنامه طولانی مدت می داند باید از طریق نهاد های آموزشی به آن امور اقدام نماید.

بنابراین ضرورت توجه جدی به نهاد های آموزشی، برنامه ها و مضامین درسی به صورت جدی مطرح است. زیرا تعلیم و تربیه تنها ابزاری است که می تواند ما را از اکنونیت ما نجات دهد. ما در هاله ای از ابهام و بی مسئله گی قرار داریم. نه دست ما به سنت گیر است و نه در تجدد. ما در عالم برزخی قرار داریم که آن عالم میان سنت و تجدد قرار دارد. نهاد آموزشی می تواند ما را از عالم برزخی موجود نجات دهد. هر چه دانایی انسان بیشتر شود، نقش رهبری او در زندگی پر رنگ تر می شود.

دانش، انسان را به سوی کمال هدایت می کند، افرادی که در زندگی درست فکر می کنند، گفتار عاقلانه دارند و خوب قضاوت می کنند،در برخوردهای اجتماعی دیگران را به خود جذب می کنند. آنها شمعی هستند که می سوزند تا دنیای تاریک جهل و نادانی را با دانش خود روشن کنند و خفتگان را بیدار کنند؛زیرا که می دانند سود جویان همواره سعی دارند، افرادی را در جهل و بی خبری نگاه دارند تا بدین وسیله راه نفوذ و تسلط زور گویانه شانرا بر آنها داشته باشند. میخواهم در اخیر بگویم که قلم و دانش بهترین و محکم ترین ابزار و سلاح ماست که در مقابل سود جویان به پاه بی ایستیم، بکوشیم تا همواره آن را در دست داشته باشیم و از آن ذر زندگی اجتماعی خود به کار گیریم و دانش انسان را توانا می‌ کند که آینده را همان‌ گونه که می‌ خواهد رقم بزند.

نجیب الله "جویا "

کارشناس ارشد روابط بین الملل

دهلی نو

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

m08.10.2023 - 11:48

 علم ممکن است جهالت را برطرف کند اما رذالت و خباثت و خودباوری و پیشداوری را هرگز. رذالت نهادینه در جامعه ایرانی با هیچ علمی برطرف نمیشود و شاه اشتباه میکرد که با تحصیل علم میتوان جامعه را به رشد و شکوفائی و مسئولیت پذیری رساند و درنهایت کسانی علیه وی قیام کردند که با تحصیل رایگان به دانشگاه راه یافتند.

احسان الله معصومی23.05.2023 - 04:56

 بسیار عالی، مفید و آموزنده، خداوند خیرتان دهد.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نجیب الله جویا