هیاهوی بسیار بر سر هیچ!

۱۰ اسد (مرداد) ۱۳۹۷

"ایتلاف بزرگ ملی" اعلام حضور کرد. همه‌ی چهره های فعال ایتلاف را می‌شناختم، به سخنرانی‌های شان با دقت گوش دادم؛ شماری از این چهره ها مقامات بالای دولت بودند و هستند، چه در دولت آقای کرزی و چه در دولت آقای غنی. همه چنان سخن می‌گفتند که انگار اعضای اتحادیه‌های صنفی یا کلوپ‌های شبانه و یا اعضای تیم‌های ورزشی اند، کاری به کار حکومت در این دو دهه‌ی پسین نداشته اند. مسوولیتی هم به عهده‌ی شان نبوده است و نیست! این ایتلاف نمونه‌ی خنده‌آور و بارز ایتلاف افغانی بود؛ مثل دموکراسی افغانی، اپوزیسیون افغانی، قانون اساسی افغانی، وزیر افغانی، ریس امنیت افغانی و... چه‌گونه می‌شود و در کجای جهان چنین منطقی وجود دارد و دیده شده است که هم از مصادر امور و رهبران دولت باشی و هم غلطی‌ها و کج‌کاری ها و ناتوانی‌های همان دولت و حکومت خودت را و در واقع همان دستگاه خودت را به گردن دیگری حواله کنی!؟ اگر دستگاه سیاسی فاسد است چرا به عنوان خدمه و عمله‌ی این دستگاه و رهبری فاسد کاخ ریاست جمهوری کار می‌کنید؟ چرا استعفأ نمی‌دهید؟ شکی نیست که غنی و تیم ارگ او فاشیستی عمل می‌کنند و انحصار طلب اند. من در نخستین روز های تشکیل حکومت به اصطلاح وحدت ملی موضع خود و حزب کنگره‌ی ملی را با تشکیل نخستین اپوزیسیون در تالار لویه جرگه اعلام کردم.

از ۲۰۰۱ تا امروز قریب دو دهه گذشته است، چرا فقط سه سال پسین را نقد می کنید، چرا نسبت به دوران ریاست جمهوری کرزی و آن همه قتل‌های زنجیره‌یی، فساد مالی و اداری، دزدی های بندرها و گمرک ها خاموش هستید؟ تازه در مورد حکومت فاشیستی غنی و شخص غنی ستایش نامه‌های تان در صفحات مجازی محفوظ اند و چه بسا دشنام‌های رکیکی که به یک‌دیگر داده اید. اگر فراموش کرده اید دوباره آن ها را مرور کنید.

در باره‌ی فساد مالی وزرا و بقیه مصادر امور دولت کرزی و غنی، چه عرض کنم؟ کافی است به کاخ ها و سرمایه های منقول و غیرمنقول تان نظری بی‌افگنید و از خود بپرسید آن‌ها را چه‌گونه فراهم کرده اید. آن‌گاه اگر اندکی با تیوری‌های اقتصادی آشنا باشید می‌دانید چرا ۵۴ در صد مردم ما زیر کمربند فقر قرار گرفته اند. در این نظام‌ها و در حمایت از آن‌ها و اجرآت آن‌ها هیچ نقشی و سهمی و حضوری نداشته اید؟ چرا نمی‌دانید که از نظر تیوری‌های اقتصادی و مفاهیم توسعه، باند های مافیایی قدرت، ثروت و سیاست و شبکه‌های‌ زیرزمینی اقتصاد خود موانع بزرگ در راه توسعه و تحقق جامعه‌ی عادلانه اند. شما با کار های خود و آن نوع مافیا هیچ نوع شباهتی و همخوانی‌ای می‌بینید؟

به سخنرانی‌ها به‌دقت گوش دادم، یک اندیشه، یک طرح ساده، یک برنامه‌ی راهبردی برای امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و فقر زدایی وجود نداشت. مساله‌ی تذکره و هویت مهم ترین مساله و موضوع امروز میهن ما است، بزرگتر از ایتلاف شما و اهداف این ایتلاف؛ حتا یک اشاره‌ی کوچک به این موضوع مهم و سرنوشت ساز نشد، چرا که منافع شخصی‌ تان را بر نمی‌تابید و گفتید ایتلاف نجات را هم از سر بیچاره‌گی و درمانده‌گی ساخته بودید.

مشکل ما حضور یا عدم حضور چند آدم در قدرت نیست؛ مشکل، مشکل ساختاری و مشکل عدالت ملی و طبقاتی است و حل این مشکلات جز با تغییر بنیادین نظام امکان پذیر نیست. به شکل دولت بعدی اشاره نشد، از نظر من هر حرکت و جنبش سیاسی واقعی و رهایی بخش و عدالت محور می‌باید پیشاپیش شکل و میکانیزم دولت بعدی را تعریف کند ورنه چیزی در حد یاوه سرایی و دروغ‌گویی است و فریب دادن مردم.

در این ایام که مردم در عمل آماده‌ی به سر انجام رساندن حرکت رهایی بخش و فیصله کن بودند و بحث هویت مردم را بسیج کرده بود، ایجاد ایتلافی از این دست فقط به‌منظور منحرف کردن خواست و مبارزات مردم در جهت تحکیم پایه‌های رژیم فاشیستی و منافع شخصی بود نه بیش از آن. فرض کنیم همین چهره‌ها رییس حکومت آینده، یا اعضای دولت و حکومت و مصادر امور باشند، چه اتفاق مبارکی می افتد؟ جز افزودن به رنج، فقر و فلاکت و بینوایی بیشتر مردم. مگر آقایان در دولت و حکومت نبوده اید و نیستید؟ دموکراسی هم که شعار نیست شکلی از دولت است و در عین حال تربیت فردی است. دموکراسی را آدم‌های دموکرات و آگاه قوام می‌بخشند، نه مافیای اقتصادی و سیاسی.

این ایتلاف پراگنده خواهد شد، چرا که بر اساس هیچ اصول علمی و تعریف شده شکل نگرفته است؛ همه به هم نان دروغ قرض می‌دهند و در فکر استفاده‌جویی های شخصی اند. فرض کنیم توافق کردید و یک شوونیست دیگر را کاندیدا معرفی کردید چه خیری برای آحادِ مختلف مردم می‌رسد، اگر کاندیدای غیر پشتون بدهید این ایتلاف در همان نخستین اعلام می‌شکند، چه میان شما و پشتون ها و چه میان خودتان یعنی غیر پشتون ها. این ایتلاف کارش به انحراف کشاندن و خنثی کردن مبارزات حق طلبانه‌ی مردم و جوانان ما بود ولاغیر.

حیف فرصت هایی که ایجاد می‌شوند و در جریان معامله‌های معامله گران از دست میروند. ایتلاف نجات ایتلاف بزرگ ملی شد و ببینیم ایتلاف بزرگ ملی چه می‌شود؟

روز اول شیخ بود و روز دوم خواجه شد

بخت اگر یاری کند امسال سید می شود .

 

 

نشر شده در برگۀ فیسبوک نویسنده

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

محمد طاها کوشان02.08.2018 - 04:01

 از این مشت ریاست جوی رعنا، کار نگشاید مسلمانی ز سلمان جوی، و درد دین ز بودردا باز تاب آن: بهر تقسیم قبور انجمنی ساخته اند.

شاهنشاه02.08.2018 - 05:07

  آنچه که از این نوشته خیلی احساس ناراحتی کردم، واقعاً که؛ "حیف فرصتهائی که ایجاد میشود و در جریان معامله های معامله گران از دست میرود." آقای پدرام برحق نوشته است، اما این ائتلاف در تقابل با شؤنیزم و فاشیزم پشتون یک حرکت تقریباً ضروری است، یعنی مسلم میسازد که در جامعۀ افغانستانی، حضور اقوام دیگر ملموستر است، زیرا در اعمار این جامعه در طول تاریخ، اقوام دیگری این جامعه را ساختند، ولی سردمداران پشتون همواره و بلاوقفه آن را برباد داده اند. بنااً اقوام دیگر حق دارند، بیشتر در جامعه نقش داشته باشند، و به آن دل بسوزانند، و این گردهمآیی هم باید در راستای توسعه، برنامه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را دقیقاً طرح میکرد و به مثابۀ پلان انکشاف و پیشرفت سریع جامعه، برای مردم عرضه میکرد. ولی نمیدانم، این جمعیت به مثابۀ نمایندگان احزاب سیاسی (جهادی) آیا از آقای پدرام هم به حیث رهبر یک حزی غیر جهادی جهت اشتراک در این جمعآمد دعوت کرده اند، یا خیر؟ از دید من، اگر از این آقا دعوت نموده باشند و وی بنابر نداشتن برنامۀ جامع این گروه، در آن اشتراک نکرده و مطالب این نوشته را در مقابل آن نوشته، که خیلی خوب. و اگر از ُآقای پدرام دعوت صورت نگرفته باشد، دقیقاً نوشتۀ آقای پدرام عقده گشایانه است، که در جای خود مؤجه خواهد بود. حال هرچه باشد، از دید من گروه فاشیزم پشتون به خود آمده و احساس نموده که تک گرایی پشتون نمیتواند، قدمی در راه تأمین امنیت جامعه و رشد اقتصادی و پیشرفت همه جانبۀ آن بردارد. بنااً نیاز به یک همگرایی تمام عیار اقوام با حقوق و هویت مساوی است، و در اندیشه های تعصب آلود تغییر آورده شود، و نیروی این جمعآمدی که آقای پدرام بر آنها انگشت گذاشته، نیز بخود بیایند، و از جهاد و جهادبازی، که جز صدمۀ جبران ناپذیری بر بدنۀ اسلام افغانستانی چیز دیگری نبود، بپرهیزند، و با یک روحیۀ ملی به شمول تمام پشتونهائی که بخاطر چند تا رهبر فاشیست خسارات و تلفات بیش از حدی دیده اند، وارد میدان عمل شوند. تمام رهبران اقوام؛ چه در این گردهمآیی، چه در تیم غنی و چه هم بیرون از این دو، همواره به کشورهای مختلف جهان جهت تفریح و سیاحت میروند، آیا از پیشرفت و مدنیت بیش از حد دیگر کشورها رنج نمیبرند و یک لحظه هم به کشور خود فکر نمیکنند، و از بیچارگی کشور خود خجالت نمیکشند؟ واحسرتا!
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



عبداللطیف پدرام