صیاد فتنه جوی

١٣ سنبله (شهریور) ١٣٩٠

در  تند باد  حادثه ها  و هجوم    باد

قلبی نبود راحت و یک دل نگشت شاد

غرنده  باد  تند   به دستش   یکی   تبر

سروی فگند ز پای و  چناری برید سر

اشجار پر ثمر همه را سر به باد  داد

ویرانه  گشت  لانۀ  مرغان  پاک  زاد

دیگر به باغ و راغ نبینی  تو آن جلال

بید و چنار وعرعر و ناژو پر از ملال

دیوانه گشت بلبل و افسانه گشت  حال

نه زنده ماند زشت و نه زیبای با جمال

صیاد فتنه جوی و سیه روی وتند خوی

با تیغ ظلم  بسته همه مرغکان به موی

نی قمری و تذرو، نه  فاختۀ  چنا ر

نی کبک و نی قناری و نی بلبل  هزار

ویرانه گشت باغ و چه بیگانه گشت راغ

بیچاره گشت سنبل و دل های لاله داغ

کو یار و همد می که  نوید صبا  دهد

ما را  ز آه و حسرت و اندُه رها  دهد

کی صبح پر فروغ رساند مرا امید

روز سیاه و بخت بدم  کی شود  سپید

عمرم برفت چون مه چارده و از قفا

آید  دو باره  ماه  و  نیاید دگر «وفا»







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



عبدالله وفا